برای تولد دماسبی آسمانی؛ «رافائل» دنیای فوتبال
امروز تولد پنجاه سالگی روبرتو باجو، اسطورهی فوتبال ایتالیا، بود.
به گزارش ایلنا، امروز تولد پنجاه سالگی روبرتو باجو، اسطورهی فوتبال ایتالیا، بود، بازیکنی بزرگ با تواناییهای بینظیر. متن زیر در همین رابطه است.
1 - روزگاری را تصور کنید که فوتبال دهها پایتخت داشت و چشم همه خیره به اسپانیا نبود. رکوردها فقط در لالیگا نبودند که شکسته میشدند و هر روز یک نقطه از قاره سبز قهرمانی تازه به فوتبال معرفی میکرد.
2 - ایتالیا سرزمین هنرمندان است. فخر مردم این کشور، لئوناردو داوینچیها، میکل آنژها، رافائلها و آنتونیونیها هستند. هنرمندان متفکری که یارای پردازش ایدههای خود را داشتند. آنها چه نقاشهایشان، چه مجسمهسازها و چه فیلمسازهایشان همه و همه در هنر خود زبانزد بودند. کشوری با این پسزمینه فکری قوی مردمانش، در مستطیل سبز هم متفاوت بود. مردمان سرزمین چکمهای ستاینده فوتبالیستی بودند که بتواند ایدههای بکر خود را در زمین پیاده کند.
3 - در کشوری که فوتبال در دفاع و نظم خلاصه میشود، حضور بازیکنانی با توانایی «تفکر» گرهگشا بود. بازیکنانی که «خالق» باشند، میتوانند تفاوتها را ایجاد کنند. فاتحان بزرگ تاریخ این کشور همه کسانی بودند که تفاوتها را با آمدنشان خلق کرده بودند. قیصرها و امپراطورهای زیادی بر روم حکومت کردند؛ اما تنها آنهایی که متفاوت فکر میکردند جاودانه شدند. متفاوتها در تاریخ ایتالیا کشورگشایی میکردند و در عصر مدرن دلربایی!
4 – در ایتالیا حتی آشپزی هم یک هنر است. مردمش طوری حرف میزنند که انگار در حال خواندن شعر هستند. ساختمان خانههای معمولی هم به نوعی رومانتیک است و در شهرهای اصلی هر طرف را که نگاه کنید چشمانتان به جمال یک اثر هنری روشن میشود. وقتی همه چیز در هنر خلاصه میشود، فوتبالیست بودن نباید یک شغل باشد. «شغل ایتالیایی» چیز دیگری است که گَری گِری در فیلم خود به خوبی آن را نشان داد. ما بقی هر چه هست عشق است و عشق!
5 – ایتالیاییهای عاشق افسانهسرایی، در فوتبال هم بتهایی دارند که مدام آنها را ستایش میکنند. هنرمندان مستطیل سبز برای آنها حکم خدا را دارند. مردانی که مدل موهایشان در سرزمین مُد، مد میشود.
6 - امروز تولد مردی است که با دم اسبی آسمانیاش میلیونها عاشق در سرتاسر جهان داشت. بودای کوچک؛ امروز 50 ساله شد. به شکلی طعنهآمیز ماندگارترین صحنه از دوران بازی او تلخترینشان است. پنالتیای که برابر برزیل در سال 1994 در برابر 90هزار تماشاگر ورزشگاه پاسادانای لسآنجلس از دست رفت. باجو در مورد آن صحنه میگوید: من با توان و قابلیتهایم میتوانستم تیممان را به سقف آسمان بفرستم. من آسمان را فقط یک ثانیه از نزدیک دیدم و سپس سقوط کردم.»
7 - مبالغهآمیز نیست اگر بگوییم که دوستداران فوتبال هنگامی که به جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا میاندیشند، این صحنه حتا بیش از قهرمانی برزیل به ذهنشان خطور میکند!
8 - «من در خوابهایم هزار بار این پنالتی را زدم و هر بار هم آن را به گل بدل ساختم.» البته گل نشدن این پنالتی آنقدری که برای ما مهم است، برای باجو مهم نیست. باجو در این مورد میگوید: « زندگی را نمیتوان جدی گرفت تا چه رسد فوتبال را!»
9 - در سال ۱۹۸۸ بود که باجو پس از سه آسیبدیدگی سخت به آیین بودا گروید. این گام، مادر کاتولیک او را که سخت مذهبی بود، بر آن داشت که جنگیری را مأمور کند تا شاید پسرش را «به راه راست» بازگرداند. البته همهی تلاشهای او بینتیجه ماند. پیروی باجو از آیین بودا بدون تردید در تضعیف جایگاه او در تیم ملی ایتالیا بیتاثیر نبوده؛ تیمی که بطور مرتب در بارگاه پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان حاضر می شود.
علی کربلایی