یادداشت بهمن فروتن درباره تغییرات در وزارت ورزش
بهمن فروتن، کارشناس ورزش ایران معتقد است تا زمانی که کمبود بودجه در وزارت ورزش حل نشود، با تغییر وزیر اتفاق جدیدی در ورزش صورت نمیگیرد.
بهمن فروتن- مربی فوتبال: وزارت ورزش یک وزارتخانه تازه تاسیس و نوپا است و هنوز ساختارهای آن تعیین نشده و هیچ کس نمیداند که این وزارتخانه چه وظیفهای دارد. اما هدف از تاسیس این بود که سازمان تربیت بدنی دیگر حیاط خلوت روسای جمهور نباشد. آنها معاونان خود را در سازمان تربیت بدنی منصوب میکردند و بدون نظارت، برنامههای خود را پیش میبردند. در گذشته به نوعی سازمان تربیت بدنی سازمان رئیس جمهور بود.
در زمان اندک نمیتوانیم فرهنگ و روابط را تغییر دهیم. بنابراین شاید هنوز هم ایرادهایی وجود داشته باشد. اما در دولت قبلی نیز وضعیت به همین منوال بود و شاهد بودیم که احمدی نژاد حتی در انتخاب سرمربی تیم فوتبال هم دخالت داشت. با این تعاریف و در پروسهای که وزارت ورزش تاکنون داشته است به این نتیجه میرسیم که این وزارتخانه در اکثر مواقع به حیاط خلوت سیاسیون تبدیل شده است.
گودرزی بعد از روی کار آمدن، کارشناسان و متفکرین ورزش را دعوت کرد و دو ساعتی با آنها به گفتوگو نشست؛ در آن جلسه من به او توصیه کردم که ساختمان فوتبال مخروبهای است که نباید به آن نزدیک شود. بعد از این جلسه و با عملکرد او در طول این مدت متوجه شدم که هدف گودرزی از دعوت ما فقط احترام بود و او هیچگاه به حرف متفکرین و کارشناسان گوش نداد. در ساختار سیاسی نئولیبرالها در جهان یک حساسیتی نسبت به متفکرین جامعه وجود دارد و آنها کسانی هستند که دست و پاگیر سیاستهای کلی محسوب میشوند. در حالی که گودرزی نیز از همین جامعه و یک وزیر مستقل و متفکر بود ولی متاسفانه نتوانست ارتباط سفت و سخت و منطقی با دیگران برقرار کند.
گودرزی زمانی روی کار آمد که به نظر میرسید در یکی دو پست معاونت خودش همکارش را انتخاب نکرد. او باید میدید که وزارتخانهای جدید در وسط باتلاقی به نام ورزش درست شده است. تاکید میکنم که ما در ایران شرایط به مراتب بهتری نسبت به جاهای دیگر داریم اما به طور کلی ورزش در تمام کشورهایی که سیاست نئولیبرالی دارند به دلیل رشوه، جابجایی و خرید داور ، دوپینگ و فساد در انتخاب میزبانهای المپیک و جام جهانی باتلاق محسوب میشود. مثال این مدعا رسوایی بلاتر و پلاتینی بود که همه چیز را برای همگان روشن ساخت. گودرزی تفکرات درستی داشت اما عیب بزرگ او این بود که قصد داشت با لشکری از مدیران آکادمیک به جنگ شبکههای مافیایی و فساد برود و ورزش را به قول خودش از فساد پاک کند.
در دنیا رسم این چنین است که افراد آکادمیک باید در دانشگاه بمانند و درباره مسالههای علمی تحقیق و تفحص کنند و به این شکل به جامعه خود خدمت کنند. اما در ایران یک فرد آکادمیک وزیر ورزش میشود. گودرزی برای مبارزه با فساد ابتدا باید ساختارهای درون وزارتخانه خود را اصلاح میکرد و بعد به جنگ ساختمان مخروب فوتبال میرفت. او باید معاونانی انتخاب میکرد که حاضر به جنگیدن و حرف زدن و مقاومت در برابر فساد را داشتند و پشت وزیر را در شرایط سخت خالی نکنند.
در دوران وزارت گودرزی، زد و بندهایی شکل گرفت که قصد پرداختن به آن را ندارم ولی میدانم که مردم و نخبگان به خوبی از آن آگاهند. این مسایل و حواشی استقلال وزیر را زیر سوال برد و جلوی اجرای تفکرات را برای مبارزه با فساد گرفت. انگار از همان ابتدای کار گودرزی عدهای نمیخواستند تغییر و تحولی در ورزش توسط او صورت بگیرد.
معتقدم گودرزی آدم مستقلی بود و به شدت با فساد و به خصوص فساد در فوتبال مشکل داشت. او در دوران وزارتش هیچ گاه با فساد نساخت اما خیلی از مواقع نیز سیاست سکوت پیشه کرد. گودرزی از بیرون تحت فشار بود و این مساله مدیریت را برای او سخت کرده بود. فساد موجود در فوتبال موجی بود که کم کم به وزیر نزدیک شد و او و وزارتخانهاش را محاصره کرد. همین میشود که وزیر با توافق میرود.
ما باید در ابتدا بررسی کنیم که بودجه وزارت ورزش در ایران چقدر است. در سالهای گذشته اقدام به ساخت سالنهای ورزشی کردیم که هنوز به دلیل مشکلات مالی نیمه کاره مانده است. استادیومهای زشت و بدترکیبی ساختند که 10 برابر قیمت تمام شده برای وزارتخانه هزینه داشت. هنوز برای تامین اردوهای خارجی ورزشکاران مشکل داریم. وضعیت معیشت ورزشکاران ما مناسب نیست و هزاران هزار مشکل مالی در وزارت ورزش وجود دارد. من برای وزیر پیشنهادی جدید احترام زیادی قائلم ولی تا مساله بودجه ورزش حل نشود کاری از پیش نمیرود.
سلطانیفر برنامه 500 ماده ای تحویل مجلس داده است که اگر بودجه دو وزارتخانه دیگر را هم به او بدهند نمیتواند آن برنامهها را اجرا کند. سوال اینجاست که او بدون پول چطور میتواند برنامههای خود را پیش ببرد. وقتی ورزش برای سیاستمداران اهمیت ندارد و بودجه آن کم است نباید توقع کار خاصی از وزیر جدید داشته باشیم.
من در پایان هشدار میدهم که عدهای فرصتطلب و سودجو بر سر رفتن گودرزی و آمدن سلطانیفر عوامفریبی نکنند. وزارت ورزش همان وزارتخانه است با همان پول ، با همان امکانات و با همان وضعیت در جامعه ایران. جامعهای که سیاست ، اقتصاد و تجارت وارد ورزش شده است و به آن آسیب میزند. تا وقتی که نگاه سیاستمداران ما به ورزش به عنوان یک سرگرمی اجتماعی و پدیدهای که چسبندگی اجتماعی و نشاط به وجود میآورد و مردم خسته را خوشحال میکند؛ محسوب نشود. با آمدن وزیر جدید هم کاری از پیش برده نمیشود. در پایان بار دیگر از گودرزی تشکر میکنم که ثابت کرد میشود در سطح بالای یک وزارتخانه نیز با فساد مبارزه کرد و هیچگاه با شبکههای مافیایی سازش نکرد.