دعوای برانکو و کیروش و کاسههای داغتر از آش
کیروش بعد از مصاحبه برانکو با ادبیات خاص خودش که بعضا تهاجمی و نامناسب بوده جواب برانکو را داد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، این روزها فوتبال ما درگیر یک دعوای بزرگ است. یک جنجال که تمامنشدنی به نظر میرسد. دعوای برانکو و کیروش که هر روز با بیانیههای طرفین ابعاد بیشتر و گستردهتری پیدا میکند و کمکم به جایی رسیده که به نظر میرسد جمعنشدنی است.
در فوتبال ایران بارها و بارها شاهد درگیری مربیان با هم بودهایم. به خصوص بحث درگیری مربی تیم ملی و مربی باشگاهی قدمتی به اندازه کل فوتبال دارد و مساله جدیدی نیست. اما این بار دعوای برانکو و کیروش جنسش با بقیه دعواهایی از این نوع و حتی تمام دعواهایی که در این سالها کیروش با مربیان داخلی داشته فرق میکند.
این دعوا از کجا شروع شد؟ از مصاحبه برانکو در ایفمارک علیه کیروش. بیانیه سرمربی تیم ملی دو روز بعد از این مصاحبه و ... . واکنشها اما از مصاحبه کیروش آغاز شد. کیروش با ادبیات خاص خودش که بعضا تهاجمی و نامناسب بوده جواب برانکو را داد. همین مساله باعث شد که مخالفان کیروش دست به قلم شده و با یادداشتها و مصاحبههایشان هجومی عجیب و تاریخی را علیه سرمربی تیم ملی آغاز کنند. هجومی که به بهانه حمایت از برانکو انجام شد. البته در میان این مصاحبهها و یادداشتها هیچ کس را نمیشد پیدا کرد که به حرفهای برانکو هم اشارهای داشته باشد. تمام هجمهها کاملا یکطرفه بود و مخالفان که فضایی برای انتقاد پیدا کرده بودند به پشتوانه برانکو و هواداران پرسپولیس تمام مشکلات شخصیشان را هم مطرح کردند. نکته این بود که کسی از تهمتهای عجیب و غریب برانکو و بعضی از جملات او که کاملا مشخص بود از طریق اطرافیان و به او دیکته شده بود ننوشتند. جملاتی که مطمئنا واکنش سرمربی تیم ملی را به دنبال داشته است. یعنی عملی انجام شده که عکسالعمل را به دنبال داشته اما منتقدان مغرض ترجیح دادند عمل را رها کرده و به نقد عکسالعمل بپردازند.
در این میان یک نکته جالب دیگر هم وجود دارد. آتش بیار معرکههایی که همیشه و در هر دعوایی حضور دارند و پای ثابت هستند. این بار منتقدان کیروش که مدتها بود به واسطه محبوبیت سرمربی تیم ملی در افکار عمومی سکوت پیشه کرده و یا در لفافه انتقاداتهایشان را مطرح میکردند حالا با اتکا به برانکو و جمعیت میلیونی پرسپولیسیها که بدون منطق یا با منطق از سرمربی تیمشان دفاع میکنند بلندگو دست گرفته و تمام اختلافاتشان را در این چند سال در بوق و کرنا کردهاند. نکته جالب در مورد بعضی از این منتقدان این است که آنها حتی برانکو را هم قبول ندارند اما او را به عنوان ابزاری میبینند که در شرایط فعلی بهترین ابزار برای تخریب سرمربی تیم ملی است. جالب است برخی از این افراد که نمیتوانند ایراد فنی از کیروش بگیرند حالا به ادبیات و لحن گفتاری تهاجمی او انتقاد می کنند مسالهای که خودشان در آن به درجه استادی رسیده و بیانیهها و لحن گفتارشان زبانزد خاص و عام است. آنها بدون این که کیروش حرفی علیه آنها زده باشد بدترین الفاظ و ادبیات را در موردش به کار میبرند و کیروش که به واسطه مصاحبههایی که علیهاش انجام شده را زیر سوال بردند.
بیایید فرض کنیم کی روش تحت فشار شدید رسانه ها و بی تفاوتی فدراسیون و عدم حمایت، تیم ملی را رها کند و برود آن وقت همین منتقدان نوک پیکان انتقاداتشان را به سمت برانکو برگردانده و او را مورد حمله قرار میدهند که منافع ملی را فدای منافع تیم باشگاهی و نتیجه گرفتن خودش کرده است.
و اما سوال آخر. فدراسیون فوتبال و تاج کجای این دعوا قرار گرفتهاند. مهدی تاج یکی به نعل میزند و یکی به میخ. یک روز به خاطر قرار نگرفتن مقابل هواداران پرسپولیس اردوی تیم ملی را لغو میکند و روز بعد بیانیه رسمی صادر میکند و از کیروش حمایت میکند. اگرچه تاج پیش از این هم روحیه محافظ طلبانهاش را نشان داده و این مساله عجیبی نیست اما به نظر میرسد این دعوای بزرگ و این معضل نیاز به یک مدیریت اصولی و قاطعانه دارد تا با کمترین تلفات به تیم ملی یا به پرسپولیس به پایان برسد.