پنهان کردن ضعفهای شنا پشت سهمیه کازان/ مدیرانی که شنا را غرق میکنند
تیم ملیشنا درحالیاز مسابقات مجارستان به یک سهمیه جهانی قناعت کرد که مسندنشینان فدراسیون تلاش دارند ضعفهای برنامهریزی و مدیریتی خود را پشت این تک سهمیه جهانی پنهان کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، با وجود اینکه برای فدراسیوننشینها کسب همین تک نوبرانه سهمیهجهانی موفقیتی چشمگیر محسوب شد و آن را دستاوردی بزرگ و در حد شاهکار تلقی کردند ولی اهالی شنا و آگاهان این رشته میدانند راهیابی تنها یک شناگر به مسابقاتجهانی آنهم برای جمعیت 80 میلیونی ایران که سرشار از استعدادهای ورزشی است نمیتواند دستاورد مهم، قابلتوجه و البته توجیهی محسوب شود.
از سوی دیگر حضور در مسابقاتجهانی برای شنایایران که هیچ جایگاهی حتی در شنایآسیا ندارد، نه تنها هیچ فضیلتی محسوب نمیشود، بلکه تجربه دورههای گذشته نشان داده این رشته از حضور در میدانجهانی هیچگاه طرفی نبسته که باعث رشد و توسعه این رشته پایه شده باشد.
شنایایران با تمامی بیتوجهیها و کمبودهای سختافزاری و ساختاری که همواره با آن روبرو بوده در سالهای گذشته هم توانسته جواز حضور در رویدادهای بزرگی نظیر المپیک 2008 پکن و المپیک 2014 نانجینگ نوجوانان را بدست آورد و در اغلب مسابقاتجهانی نیز به صورت سهمیهای یا افتخاری حضور دائمی داشته اما کسب یک سهمیه جهانی آن هم با درخواست چندباره رکوردگیری نمیتواند برای شنای ایران افتخاری بزرگ محسوب شود که این چنین باعث ذوقزدگی مسئولان و کادر فنی تیم ملی شنا شده است.
از سوی دیگر ناگفته پیداست رهآورد مسابقات مجارستان را بیش از آنکه بتوان حاصل کار برنامهریزی شده و بلند مدت فدراسیون دانست باید به حساب تک استعدادهایی گذاشت که پیش از این هم در شنای ایران تکرار شدهاند و پرچم شنای ایران را در رویدادهای مهم جهانی و المپیک برافراشته نگه داشتهاند.
محمد علیرضایی و رهام پیروانی نمونههای خوبی از همین استعدادها بودند که توانستند با تکیه بر قابلیتهای فردی و تواناییهای فنی در بالاترین سطح شنای جهان حضور یابند. هر چند تجربه نشان داده این حضور تاثیری در وضعیت شنای کشور نداشته و شناگران اعزامی معمولا در همان دور مقدماتی از گردونه رقابتها کنار می روند و شانسی برای حضور در مراحل بالاتر ندارند.
واقعیت هایی که پنهان می ماند
واقعیت این است فدراسیون شنا با وجود برخورداری از متولیانی از همین جنس حداقل در طول 3 سال مدیریت این مجموعه توفیقی در توسعه عمومی و فراگیر شدن این رشته در سطح کشور نداشته و نگاه گلخانه ای باعث شده تا تیم ملی کشوری با استعدادهای ورزشی متنوع ایران تنها به تعداد انگشتان یک دست محدود شود و هر از گاهی نیز استعدادهای خودجوش در رقابتی بین المللی بدرخشند.
نداشتن برنامه مدون و قابل اجرا برای توسعه سراسری شنا، وضعیت نیمه تعطیل هیاتهای استانی به عنوان بازوان اجرایی فدراسیون، فقدان طرحهای قابل اجرای استعدادیابی و پشتوانه سازی، نبود ارتباط نامناسب با آموزشگاهها، فقدان پشتوانهسازی و محدود شدن دایره تیم ملی به چند چهره خاص و همیشگی، ضعف در جذب منابع مالی و ناتوانی در استفاده از ظرفیت های بخش خصوصی... امروز شنا را به رشته ای منزوی، بحران زده و رو به احتضار تبدیل کرده که نمی توان آینده روشنی برای آن متصور بود.
اگرچه مسئولان فدراسیون تلاش دارند تا با بزرگنمایی اتفاقات شنایی همه چیز را ایده آل و روند شنای کشور را رو به رشد جلوه دهند اما بر همگان روشن است که شنا به اندازهای با مشکلات ساختاری و مدیریتی دست به گریبان است که حتی تکرار نتایج و رکوردهای همین چند سال گذشته هم برای این رشته غیرممکن شده است.
اینکه مسئولان فدراسیون پای نداشتن استخر و کمبود بودجه و امکانات تخصصی را به میان می کشند و معتقدند "کاری برای شنا انجام نشده که حالا انتظار موفقیت داشته باشیم" فرار رو به جلویی است که چندان از مدیران شنایی فدراسیون پذیرفته نیست چرا که پیش از این شنا با همین امکانات موجود هم به دستاوردها و افتخارات بهتری دست یافته بود. ضمن اینکه مدیران فدراسیون با اطلاع از همین کمبودها و محدودیت ها قبول مسئولیت کردند و قرار بود شنای ایران را متحول کنند. وعده ای که هر چه زمان از آن می گذرد به خالی و پوچ بودن آن بیشتر یقین می کنیم.
امکاناتی که صرف درآمدزایی می شود نه تیم های ملی
از سوی دیگر فدراسیون شنا در هیچ دوره ای از منابع و امکاناتی که امروز در اختیارش قرار دارد، بهره مند نبوده است. چند برابر شدن بودجههای اختصاصی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک و حتی اختصاص اعتبارات ویژه به رشته های المپیکی در کنار در اختیار داشتن همزمان 2 استخر بین المللی و مجهز 9 دی و آزادی بهترین امکانات را برای آماده سازی تیم های ملی فراهم کرده ولی دریغ که تیم های ملی از همین امکانات موجود هم بعضا محروم می شوند!
به نظر می رسد نگاه درآمدزایی مدیران فدراسیون به این دو استخر باعث شده تا با اجاره بهترین ساعتهای بهره برداری از استخر، نامناسب ترین زمان به تمرینات آماده سازی تیم های ملی اختصاص یابد. اشکالی که دیگر به نبود امکانات ارتباطی ندارد بلکه نگاه صرفا درآمدزایی از این امکانات باعث شده تیم های ملی مجالی برای استفاده مناسب از این امکانات را نداشته باشند. نگاهی که باید مسئولان وزارت ورزش و فدراسیون پاسخگوی آن باشند و در این زمینه روشنگری کنند که حداقل درآمد ماهیانه 100 میلیونی ناشی از اجاره استخر 9 دی به وزارتخانه ها و ارگان های دولتی در چه بخشی هزینه می شود و آیا فدراسیون مجاز است تا با محروم کردن تیم های ملی، از امکانات موجود برای کسب درآمد استفاده کند؟ آیا وزارت ورزش نظارتی بر دخل و خرج استخرهایی که در روزهای بلند تابستان منبع خوبی برای درآمدزایی هستند، نظارت دارد؟
عملکرد ضعیف شناگرانی که دیده نشد!
طبق رویه معمول کسب تک سهمیه جهانی چاوشی فر در مسابقات مجارستان آنچنان از سوی فدراسیون نشین ها بزرگنمایی شد که عملکرد ضعیف 2 نماینده دیگر شنای کشورمان در این رقابت ها دیده نشود و مدیران و کادر فنی تیم ملی شنا را پشت سهمیه کازان پنهان کند.
این در حالی است که کسب عناوین 2 رقمی شناگران ایران در مسابقات مجارستان که نه تنها رکوردهای ملی که حتی نزدیک به رکوردهای شخصی خود هم شنا نکردند، بار دیگر جوی از ناامیدی و دلسردی را بر فضای "شنای ملی" حاکم کرد و آیندهای مبهم پیش روی شنای کشور قرار دارد و متولیان این رشته پایه را در مقابل این پرسش کلیدی قرار داد که نتیجه ماه ها اردو و هزینه کردن از بیت المال برای شناگرانی که دستاوردی برای شنای کشور نداشتند چه بود و آیا نباید مسئولان تیم ملی و برنامه ریزان فدراسیون جوابگوی این ناکامی و عملکرد ضعیف خود باشند؟
نکته دیگر در مسابقات مجارستان، الزام کادر فنی به رقابت شناگران در مواد غیر تخصصی بود که جای ابهام فراوان برجای گذاشت. اینکه چه دلیلی داشت تا کادر فنی، شناگران را در مواد غیرتخصصی به کار بگیرند و به طور مثال چرا باید مهدی انصاری که به طور تخصصی یک شناگر پروانه رو محسوب می شود در ماده قورباغه به آب بزند و انرژی و توان خود را در ماده ای که تخصصی در آن ندارد، صرف کند. کادر فنی تیم ملی شنا پیش از این هم با برخی انتخاب های ابهام آمیز و جانبدارانه، عدالت و شایسته سالاری را در تیم ملی زیر سئوال برده بود!
زنگ خطری که از اینچئون به صدا درآمد
برخلاف آنکه انتظار می رفت شنا در دوره جدید مدیریتی و بکار گرفتن تمامی ابزارها و امکانات مورد نیاز برای ایجاد تحول در شنا، این رشته با برنامه ریزیهای کوتاه و بلند مدت در مسیر پیشرفت و کاهش فاصله خود حداقل با حریفان آسیایی گام بردارد، نتایج اخیر مسابقات مجارستان که با حضور 3 تن از بهترین شناگران کشورمان همراه بود، زنگ خطر را بیش از پیش برای شنای کشور به صدا درآورد؛ زنگ خطری که از بازی های آسیایی اینچئون برای شنای ایران نواخته شده بود ولی بیتوجهی و نداشتن برنامهریزی مشخص و هدفمند کار را به جایی رسانده که شنا روندی غیر طبیعی و نزولی را طی کند و کسی هم پاسخگوی آن نباشد.
شنا با وجود نظرات کارشناسی کمیته فنی و مجموعه ای از مدیران شنایی، تاکنون در تغییر وضعیت خود و تحول آفرینی در ساختار کیفی و کمی خود راه به جایی نبرده و حداقل در مسیر پیشرفت قرار ندارد و همچنان این رشته مهجور با شیوه سنتی و گلخانهای حرکت می کند و معلوم نیست مسئولان چه زمانی باید به فکر توسعه سراسری این رشته باشند و با این روند نابسامان چه زمانی شنا میتواند در سطح قهرمانی در آسیا مطرح باشد و روزمرهگی و برنامههای سطحی را کنار بگذارد و با تحولی اساسی به تقویت زیر ساختها و توسعه نیروی انسانی در این رشته پایه بپردازد.
در کنار اینها تنگناهای مالی هم این روزها بیش از هر زمانی گریبانگیر این رشته پایه شده و به نظر هم نمیرسد متولیان فعلی فدراسیون توان جذب ظرفیتهای بالای بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در این رشته را داشته باشند و با این شرایط نمیتوان چشمانداز روشنی برای تیمهای ملی شنا متصور بود و انتظار داشت شنایایران در مسیر توسعه و نخبهپروری گام بردارد و روزی به رشتهای مدالآور تبدیل شود.
از شنا با نگاهکنونی متولیان و برنامهریزان آن تنها باید انتظار غرقنشدن را داشت تا رشتهای که بتواند قابلیتهای شنایی کشور را شناسایی کند و آن را در مسیر قهرمانی سوق دهد.
واقعیت این است اگر امروز "حال" شنای ایران خوب نیست، این نتیجه مدیریتی است که ظرف 3 سال گذشته اداره این مجموعه را برعهده داشته و از تمام توان خود در راه پیشبرد فعالیتها و امور جاری این مجموعه بهره گرفته و اگر هنوز با نقطه مطلوب فاصله معناداری دارد این حاصل تفکرات تیم مدیریتی فعلی حاکم بر شنای کشور است و دیگر توجیهاتینظیر سوءمدیریتهای گذشته، نداشتن امکانات، منابعمالی، بیتوجهی مسئولان، اردوهای تدارکاتی و... از مدیران فعلی شنا پذیرفته نخواهد بود.