زنگنه: مهرام قدرت بلامنازع آسیاست/ هاشمی برای موفقیت از جان مایه میگذارد
فوروارد قدرتی مهرام در گفتوگوی مفصلی با ایلنا از آنچه بر او و تیماش در راه قهرمانی لیگ حرفهای بسکتبال گذشت صحبت کرد.
ایلنا- اسمت را با صدایی نه چندان بلند در راهروی خبرگزاری میشنوی. برای لحظهای از دنیای خبر بیرون پرت میشوی.آرام از پشت میزت بلند میشوی و تا در تحریریه میروی... لحظهای بعد، بهتزده اول به او و بعد به مچ دست چپت نگاه میکنی. برخلاف چهره مصممی که در سالنهای بسکتبال از او دیدی، حالا برای دیدن لبخندی دوستداشتنی در پهنای صورتش باید سرت کمی بالا بگیری. نیم ساعت زودتر از قراری که با تو گذاشته بود خودش را به تحریریه میرساند و تو تازه متوجه میشوی چرا از او با نام با پیشرفتترین بازیکن بسکتبال ایران یاد میشود. اشتیاق به موفقیت در نگاهش موج میزند و تو این نگاه را در یک بعدازظهر گرم بهاری به خاطر میسپاری. چیزی که با آن بیگانه نیستی. نگاه جوانی که تشنه موفقیت است. فوروارد قدرتی مهرام پس از قهرمانی در لیگ ملی و حرفهای به وعدهاش عمل میکند و صادقانه و با همان نگاه مصمم اما اینبار گرم و مهربان، به پرسشهایت پاسخ میدهد.
بخش نخست گفتوگوی ایلنا با آرمان زنگنه را میخوانید:
مهرام لیگ حرفهای راهم مانند لیگ ملی با قهرمانی به پایان رساند و با کسب دو جام عملکرد کاملاً موفقی داشت اما برخی معتقدند این تیم از نظر امکانات با حریف نهاییاش، دانشگاه آزاد قابل مقایسه نیست و مهرام باید مقتدرانهتر قهرمان میشد. این را تایید میکنی؟
راستش حرف شما را قبول ندارم. اگر بحث سرمایهگذاری و امکانات است، باید تیم دیگری قهرمان لیگهای ملی و حرفهای میشد. بسکتبال یک ورزش حرفهای است. باشگاهی که قدرت تیمیاش در مقولههای فنی، ریکاوری، پزشکی بالاتر باشد، عملکرد موفقتری نسبت به رقبای خود دارد. مهرام باشگاهی حرفهای است که تیم بسکتبالاش حدود یک دهه در ایران، آسیا و غرب قاره کهن قدرتنمایی میکند. برای نمونه من به کادر پزشکی و فیزیوتراپی این تیم اشاره میکنم. این کادر از مجربترین و حرفهایترین تیمهای پزشکی ورزشی است که جا دارد از دکتر غضنفری ثابتی و محمد دهقانى فیزیوتراپ تیم تشکر کنم. بلافاصله پس از هرمسابقه مهرام، زمانی که ما وارد هتل میشویم، کار ریکاوری آغاز میشود و تیم پزشکی با حساسیت ویژه ای وضعیت بازیکنان را بررسی میکند . ما امسال نقاط ضعف گذشته را هم جبران کردیم. مهرام بازیکنانی مانند مهراد آتشی و مهدی اسماعیلی را به ترکیب خود اضافه کرد که به جرات میتوان گفت این دو بازیکن در ثانیههای واپسین دیدار پایانی لیگ حرفهای 80 درصد بار قهرمانی مهرام را به دوش کشیدند.
فکرش را میکردی مهدی اسماعیلی که پنالتیهای خوبی نمیزند، آن دو پرتاب حیاتی را درون سبد دانشگاه بفرستد؟
مهدی در آن ثانیههای مرگبار بهترین عملکرد را داشت. او نسبت به بازیکنانی که تا آن لحظه بازی نکرده بودند وضعیت بهتری داشت. سادهتر بگویم اسماعیلی در شرایط بازی بود. او بارها توپ را لمس کرده و حلقه را هدف قرار داده بود. استراتژی دانشگاه در آن لحظات، خطا روی مهدی بود و اگر اشتباه نکنم ریچاردز روی او را متوقف کرد، چون آنها احتمال میدادند پرتابهای اسماعیلی به بار ننشیند اما به هرحال مهدی کار بزرگی انجام داد و از این بابت مدیون او هستیم.
دیدار پایانی، شرایط عجیب و غریبی پیدا کرد! شما 21 امتیاز از دانشگاه پیش افتادید و بعد دانشگاه این فاصله را جبران کرد. به نظرت مهرام نمیتوانست مقتدرانهتر و بیدردسرتر قهرمان شود؟
ببینید فاصله تیمهای مدعی بسکتبال ما این نیست. فکر میکنم بسکتبال ایران اینقدر پیشرفت کرده که فاصله امتیازی تیمهای مدعی در دیدارهای رودرو کم باشد. واقعاً تفاوت ما با دانشگاه 21 امتیاز نبود. به بیان دیگر آن فاصله، مجازی بود. چند شوت پیاپی دانشگاه در کوارتر سوم گل نشد. از سوی دیگر آنها از سبد ما فاصله گرفتند. در کوارتر چهارم شرایط تغییر کرد و دانشگاه بازی را زیر حلقه مهرام آورد. ضمن اینکه بازیکنان اصلی ما یکی پس از دیگری 5 فوله شدند. منطق اینطور میگفت که این بازی باید پایاپای پیش رود. نباید از اتفاقات پایان بازی هم نباید به آسانی گذشت. اگر پرتاب ثانیههای پایانی لطفی به بار مینشست، دانشگاه آزاد قهرمان لیگ حرفهای میشد. در این صورت دیگر کسی نمیگفت قهرمانی مقتدرانه مهرام چه شد؟ همه میگفتند قهرمانی حق دانشگاه است .نظیر این اتفاق در لیگ پارسال برای ما افتاد. شاید اگر یکی از پرتابهایمان درون سبد پترو مینشست، قهرمانی را از این تیم میگرفتیم اما نشد.
دانشگاه از بازی سوم فینال حامد حسینزاده، گارد اصلی خود را از دست داد. فکر نمیکنی غیبت او نقش مهمی در قهرمانی مهرام داشت؟
)پس از چند ثانیه سکوت) بگذارید برای لحظهای جایمان را با هم عوض کنیم و من موضوعی را از شما بپرسم! چه کسی جانشین حامد در ترکیب دانشگاه شد؟
آرن داودی...
بله! فکر نمیکنم آرن بازیکن کمی باشد. او تجربه بسیار بالایی دارد و بکآپ قابل اتکایی برای حامد حسینزاده به حساب میآید. شاید سرعت حسینزاده را نداشته باشد اما به یقین بازیکن برجستهای است و تجربه بیشتری هم از گارد اصلی دانشگاه دارد.
اما خیلیها معتقدند حضور حسینزاده میتوانست ورق را برگرداند و دانشگاه بزرگترین لطمه را از غیبت او خورد.
من هم مثل شما معتقدم حامد بازیکن بزرگی است و حضور او کمک زیادی به دانشگاه میکرد اما ماهیت بسکتبال و ورزش همین است. هیچ بازیکنی نیست که در طول دوران ورزش حرفهایاش با مصدومیت روبرو نشود. این بخشی از ورزش قهرمانی است .دانشگاه حامد را از دست داد و ضربه سختی خورد اما این یک روی سکه است!
و روی دیگر سکه؟!
شما که فکر نمیکنید ما رویینتن بودیم و مهرام هیچ مصدومی نداشت؟! فرید اصلانی مدتها از ناحیه کمر آسیب دیده بود و با درد و مصدومیت مارا همراهی میکرد. مچ پای سعید (داورپناه) پیچید و شما دیدید که ما یک بازی او را از دست دادیم. برای دهان و دندان تاکوان دین هم مشکلی پیش آمد و حتی در بیمارستان بستری شد! یکی از انگشتهای پای من هم آسیب دید و همین حالا که روبروی شما نشستهام درد میکند! در اواسط کوارتر سوم بازی پنجم از ناحیه پشت زانو صدمه دیدم .اینها بخشی از مشکلات تیم ما بود و شاید کمتر به آن پرداخته شد.
دانشگاه تیم جوانتری نسبت به مهرام داشت و شاید این موضوع هم در ثانیههای نفسگیر پایانی به ضرر این تیم تمام شد.
تیم دانشگاه بافت جوانی دارد و کسی منکر این موضوع نیست اما همان جوانها نمایش خوبی داشتند. شما بازیهای مظفری، شهریان و مرادینسب را در ذهنتان تداعی کنید. چه کسی انتظار داشت شهریان بازیهایی در آنسطح برای دانشگاه انجام دهد؟ اما او به خوبی از پس کار برآمد. مرداینسب هم در مقاطع حساسی به کمک تیماش آمد. بله شما درست میگویید دانشگاه تیم جوانتری نسبت به ما داشت اما این موضوع در بسیاری مواقع برای آنها نقطه قوت به حساب میآمد، نه ضعف!
در بازی چهارم فینال لیگ حرفهای اتفاق عجیب وغریبی افتاد. حدود 53 درصد پرتابهای مهرام گل شد !چیزی که شاید دستکم یک رکورد در لیگ ایران باشد .بعدازظهر جمعه 8 خرداد چه اتفاقی در تالار بسکتبال افتاد؟!
اولاً تیم ما تمرکز زیادی روی آن بازی داشت. ثانیاً ما به چیزی جز پیروزی در آن روز فکر نمیکردیم. همه میخواستیم برنده شویم. اتفاق بزرگ فینال چهارم حلول روح تیمی در کالبد بازیکنان مهرام بود! تمرکز بالای ما در دفاع حملات دانشگاه را خنثی کرد و بازیکنان اصلی این تیم را از جریان بازی بیرون برد. فکر میکنم رایان تنها 7 امتیاز در آن دیدار کسب کرد. تمرکز ما از دفاع به زیر سبد دانشگاه منتقل شد و حملات مهرام تمرکز بیشتری پیدا کرد. این روزها برای هرتیمی پیش میآید.
تفاوت سبک بازی مهرام و دانشگاه به ویژه در دیدار ششم چه بود؟
فکر میکنم دانشگاه حساب ویژهای روی پرتابهای بازیکنان شوتزناش باز کرده بود اما شیوه کار ما تفاوت داشت و قطرحملات مهرام به زیر سبد حریف ختم میشد. به این ترتیب وقتی چند شوت دانشگاه به ثمر ننشست فاصله 2 تیم زیاد شد.
مهرام با شکست پتروشیمی به فینال رسید و مسیر دشوارتری را برای رسیدن به فینال، نسبت به شاگردان شاهینطبع که 2 بازی نسبتاً آسان را از شهرداری گرگان بردند، طی کرد. آیا این موضوع هم روی عملکرد شما در فینال تاثیرگذار بود؟
خیلی با این تحلیل موافق نیستم. خودم فکر میکردم امسال حریف اصلی ما در لیگ حرفهای هم مانند لیگ ملی پتروشیمی است. همه انگیزه شخصی من این بود که در فینال به پترو بخوریم و این تیم را شکست دهیم. شرایط لیگ فصلی اما همه چیز را تغییر داد. ما در نیمه نهایی حریف شاگردان آقای حاتمی شدیم و آن بازیها برای ما حکم فینال کوچک را داشت. باید اعتراف کنم زمانی که پترو را شکست دادیم، انگیزه بچهها کم شد. البته این را قبول دارم که مصاف مهرام با پتروشیمی در نیمهنهایی لیگ حرفهای انرژی زیادی از ما گرفت.
پس برابر دانشگاه، خودتان را از پیش برنده میدانستید.
(میخندد) متاسفانه همینطور بود اما دو شکست پیاپی برابر دانشگاه تلنگر به موقعی برای ما بود. ما 3 بر یک عقب افتادیم و روی لبه تیغ راه سخت قهرمانی را پیمودیم.
اتفاق بزرگ فینال چهارم حلول روح تیمی در کالبد بازیکنان مهرام بود! تمرکز بالای ما در دفاع حملات دانشگاه را خنثی کرد و بازیکنان اصلی این تیم را از جریان بازی بیرون برد.
برگردیم به نیمهنهایی. آخرین بازی شما با پتروشیمی و حاشیههای پرواز به ماهشهر. واقعاً ماجرای آن پرواز چه بود؟
خب پنجشنبه پیش از بازی قرار بود از فرودگاه مهرآباد به ماهشهر پرواز کنیم. ساعت 10 صبح به فرودگاه رفتیم تا برای پرواز ساعت 2 بعداز ظهر آماده شویم. دقایقی مانده به پرواز از سوی کاپیتان هواپیمایی که قرار بود حامل کاروان مهرام به ماهشهر باشد، پیغام آوردند که نمیتوانیم سوار هواپیما شویم!
و دلیل آنرا هم به شما گفتند؟
بله ولی راستش خیلی یادم نیست که دلایلش چه بود. گویا ترمزهای هواپیما با مشکل روبرو شده بود یا دلیل دیگری داشت. به هرحال کاپیتان به ما گفت چون کاروان مهرام حدود 30 نفر است، هواپیما سنگین میشود و مهرامیها نباید سوار شوند! ما اعتراض کردیم و بعد از چند دقیقه گفتند خودتان میتوانید بروید اما هواپیما جایی برای ساکهای ورزشی شما ندارد و نمیتوانید آنها را ببرید! چند دقیقه بعد داستان عوض شد و به ما گفتند حالا بازیکنان بروند و کادر فنی و عوامل اجرایی بمانند و با پرواز بعدی به ماهشهر بروند. این قصه سر دراز داشت تا بالاخره ما سوار هواپیما شدیم. هنوز کمربند صندلیهای هواپیما را نبسته بودیم که خبر رسید یک هواپیمای شرکت نفت در باند فرودگاه ماهشهر با مشکل روبرو شده و ما نمیتوانیم آنجا فرود بیاییم! پس از دقایقی هم از بلندگو اعلام شد که با عرض پوزش باید پیاده شویم!
)پس از کمی مکث (ما تصمیم گرفتیم قید آن پرواز را بزنیم و با خط هوایی دیگری راهی خوزستان شویم. آن هواپیما به ماهشهر پرواز کرد و ما مجبور شدیم با پرواز 10 شب عازم ماهشهر شویم. البته بدبیاریهای ما تمامی نداشت و بالاخره با 13 ساعت تاخیر 11 شب هواپیمای ما از باند فرودگاه مهرآباد بلند شد. به این ترتیب ما یک روز کامل و تمرینمان را از دست دادیم اما خوشبختانه روز بعد بازی کردیم.
حالا چرا خوشبختانه؟!
چون من واقعاً دوست داشتم آن روز بازی کنیم و میدانستم که برنده میشویم. این خواست قلبی من بود اما بزرگترهای تیم، به ویژه آقا مصطفی )هاشمی (میخواستند بازی به تعویق بیفتد. خب حق هم داشتند. ما در آن هفته تمرینی نداشتیم و و فقط یک نوبت وزنه زده بودیم. من حس میکردم اگر آن روز بازی کنیم بهتر است. به خودم میگفتم یا میبریم یا میبازیم. از طرفی فکر میکردم وقفه انداختن به سود پتروشیمی تمام میشود. آنها دو بازیکن خارجی داشتند که یک روز پیش از مسابقه آخر به ماهشهر آمده بودند. بدون شک اگر به آنها زمان داده میشد، با پترو هماهنگ میشدند و کار مهرام سخت میشد. یکجورهایی مطمئن بودم میبریم چون گربه سیاه پتروشیمی هستیم!
بالاخره بازی کردید و برنده شدید اما در ثانیه پایانی کوارتر نخست آن دیدار پرتاب عجیب بهنام یخچالی از وسط زمین سبد مهرام را فرو ریخت.
بله حرکت فوقالعاده زیبایی بود که بهنام انجام داد. البته یار مقابلش هم من بودم که با او پریدم و ناکام ماندم. راستش من هم مثل شما فکرش را نمیکردم آن توپ گل شود. بعد از آن صحنه برخی دوستانم هنوز هم که من را میبینند با یادآوری آن لحظه به من کنایه میزنند که بهتر است با کسی نپرم تا توپش گل نشود! (میخندد)
امسال بازیکنان خارجی خوبی به ایران آمدند. ارزیابیات از خارجیها به ویژه بازیکنانی که به تیمهای مطرح پیوستند چیست؟
حضور خارجیها نقطه روشن لیگ حرفهای بسکتبال بود. تاکوان دین، فیلیپ ویدنف و رایان ریچاردز نمونههای موفق این دست بازیکنان به شمار میآیند. میتوانم به بازی رفت مهرام و دانشگاه در تالار بسکتبال اشاره کنم که فیلیپ با وجود اینکه تازه به جمع دانشگاهیها اضافه شده بود نمایش بسیار خوبی داشت و حدود 20 امتیاز برای این تیم گرفت. باشگاه مهرام بنا به دلایلی، از نیمفصل دوم بازیکن خارجی جذب کرد. به هرحال حضور این بازیکنان را باید به فال نیک گرفت. ما این فصل دیدارهای متعددی برابر پتروشیمی و دانشگاه برگزار کردیم و من خوشحالم برابر زایتسف، بازیکن پست 4 اصلی اوکراین ، به میدان رفتم و او را مهار کردم. یا بازی برابر رایان که بازیکنی انگلیسی- جامائیکایی است، فرصت خوبی بود.
همیشه اسلمدانکهایت را با فیگور خاصی میزنی. چرا در آن مواقع به نیمکت مهرام نگاه میکنی؟
(با خنده)البته این فیگور که شما میگویید همیشگی نیست. در بازیهای نیمهنهایی و نهایی این کار را کردم و حالت انگیزشی داشت. با این کار میخواستم هم من از نیمکت تیمم انگیزه بگیرم، هم به نوعی آنها را تحریک کنم اما کلاً جای خاصی را نگاه نمیکنم. اتفاقاً در فکر این هستم که حرکت خاص خودم را در این لحظات داشته باشم.
مهرام لیگهای ملی و حرفهای را فتح کرد. آیا میتوان از این تیم انتظار داشت قدرت بلامنازع بسکتبال آسیا شود و حتی پا از قاره کهن فراتر بگذارد؟
به نظرم همین حالا هم مهرام چنین شرایطی دارد. اگر مسابقات قهرمانی آسیا و غرب آسیا منظم برگزار شود و تیمهایی از چین، کرهجنوبی، لبنان، فیلیپین و بقیه کشورهایی که در بسکتبال آسیا حرفهایی برای گفتن دارند، به این رقابتها بیایند، مهرام یک سر و گردن بالاتر از همه این تیمهاست. فکر نمیکنم نیازی باشد بازهم از ساختار حرفهای تیممان حرف بزنم. تردید نکنید مهرام یکی از قطبهای قدرتمند قاره زرد به حساب میآید.
حضور خارجیها نقطه روشن لیگ حرفهای بسکتبال بود. تاکوان دین، فیلیپ ویدنف و رایان ریچاردز نمونههای موفق این دست بازیکنان به شمار میآیند. میتوانم به بازی رفت مهرام و دانشگاه در تالار بسکتبال اشاره کنم که فیلیپ با وجود اینکه تازه به جمع دانشگاهیها اضافه شده بود نمایش بسیار خوبی داشت و حدود 20 امتیاز برای این تیم گرفت.
اما قطعاً شما مشکلاتی هم دارید. ضعفهای مهرام را چگونه ارزیابی میکنی؟
به نظر من نداشتن ساختار تمام حرفهای از لحاظ امکانات بزرگترین نقظه ضعف مهرام است. ما پس از یکدهه قدرتنمایی در ایران و آسیا هنوز سالن اختصاصی نداریم. هرچند باید همه جوانب را در نظر بگیریم و با توجه به شرایط اقتصادی ایران، به ویژه اقتصاد ورزش، دستیابی به این هدف کمی دشوار به نظر میرسد. یادم هست زمانی که در نوجوانان بازی میکردم، باشگاه مهرام در تلاش برای ساخت سالن اختصاصی بود. حالا سالها از آن روز گذشته اما هنوز چنین امکانی برای باشگاه فراهم نشده است. شاید تاسیس این سالن تا پایان عمر ورزش حرفهای من هم محقق نشود. به بیان بهتر سالن اختصاصی، حلقه گمشده بسکتبال ماست که درصورت ایجاد آن میتوانیم پیامدهای مطلوباش را هم نظارهگر باشیم. سالنی که در شهر باشد و بتوان با آن میزبانی گرفت.
دانشگاه آزاد چنین سالنی دارد. نظرت راجع به سالن حکیمیه چیست؟
بله آنها سالنی خوب اما در مساحتی کم دارند. رختکنهای سالن حکیمیه در استانداردهای بسکتبال حرفهای نیست. در بازی پایانی هم که به میزبانی حکیمیه برگزار شد، شما دیدید که گنجایش این سالن جوابگوی علاقهمندان بسکتبال نبود و برخی تماشاگران سرپا ایستادند تا بازی را ببینند. بسکتبال ما این ارزش را دارد که سالنهای خوب با گنجایش چندهزار نفر داشته باشد. از طرفی دور بودن سالن هم روی اشتیاق تماشاگران تاثیر منفی میگذارد. حتی تالار بسکتبال آزادی هم داخل شهر نیست و این شرایط را برای علاقهمندان سخت میکند. مخصوصاً جوانان و نوجوانانی که بدون وسیله شخصی، خودشان را به سالن میرسانند. آنها اغلب برای بازگشت با مشکل مواجه میشوند. موضوع دیگری که به بسکتبال ما کمک میکند ایجاد کانون هواداران است. این کانونها میتوانند دستکم برای هر بازی 100 تا 150 تماشاگر ثابت را برای تماشای بازیهای یک تیم به سالنها ببرند. متاسفانه مهرام هنوز چیزی به اسم کانون هواداران ندارد.
در بازی دوم فینال برای لحظاتی با جواد داوری، کاپیتان دانشگاه آزاد درگیری لفظی پیدا کردی. آنلحظه چه اتفاقی بین شما افتاد؟
ببینید من بعد از آن روز با رسانهها صحبت کردم و گفتم هرگز به بزرگتر از خودم بیاحترامی نمیکنم، چه برسد به اینکه آن بزرگتر آقا جواد، بازیکن برجسته بسکتبال ایران و آسیا باشد! وقتی به قهرمانیهای تیم ملی نگاه کنیم همیشه ردپای این بازیکن بزرگ در آنها دیده میشود. من چطور میتوانم به یکی از قهرمانان بزرگ بسکتبال ایران توهین کنم؟ در خانواده بسکتبال ایران همه با هم دوستاند. آن روز هم دیدار ما و دانشگاه مثل همیشه درگیرانه و نزدیک برگزار شد وبرخوردی بین ما در زمین اتفاق افتاد اما هیچ بیاحترامی به آقا جواد نکردم. سوتفاهمی پیش آمد و متاسفانه بعد از آنهم فرصتی به دست نیاوردم تا با ایشان صحبت کنم.
شما که فکر نمیکنید ما رویینتن بودیم و مهرام هیچ مصدومی نداشت؟! فرید اصلانی مدتها از ناحیه کمر آسیب دیده بود و با درد و مصدومیت مارا همراهی میکرد. مچ پای سعید (داورپناه) پیچید و شما دیدید که ما یک بازی او را از دست دادیم. برای دهان و دندان تاکوان دین هم مشکلی پیش آمد و حتی در بیمارستان بستری شد
مصطفی هاشمی پرافتخارترین مربی ایران به شمار میآید. او در بسکتبال چهرهای صاحب سبک و موفق است اما خیلیها به حرکات او کنار زمین و برخوردش با بازیکنان مهرام خرده میگیرند و معتقدند رفتار هاشمی تمرکز شاگردانش را به هم میریزد. این نقد را به سرمربی مهرام قبول داری؟
ببینید من بازیکن مهرام هستم و به شما میگویم برخورد آقای هاشمی روی من فشاری نمیآورد و تمرکزم را به هم نمیزند. این وضعیت برای دیگر بازیکنان مهرام هم هست. میپرسید چرا؟ پاسخاش ساده است، چون ما آقا مصطفی را میشناسیم و از باطن او آگاهیم. میدانیم او عاشق موفقیت تیماش است و برای تیماش از جان مایه میگذارد. این از حرکات و حالات او به خوبی نمایان است. هاشمی با همه وجود برای موفقیت مهرام میجنگد. مصطفی هاشمی مردی احساسی است و این طبیعت اوست. ممکن است برخی مواقع هم بازیکنان با اوقاتتلخی او مواجه شوند اما تا آنجا که من از آقا مصطفی شناخت دارم، اگر چنین اتفاقی هم بیفتد او پس از بازی با بازیکنانش تماس میگیرد و از آنها دلجوئی میکند.
ادامه دارد...