پایان عصر صخره نفوذناپذیر
تیم ملی دیگر دفاع کردن بلد نیست
تیم ملی در دوران کارلوس کیروش و هدایت این مربی پرتغالی هرچقدر با انتقاداتی همراه بود اما شیوه تاکتیکی آنها بر پایه اصول دفاعی، قابل توجه و در برخی دیدارها هم قابل ستایش به نظر میرسید؛ موضوعی که این روزها شاهد آن نیستیم.
به گزارش ایلنا،یادگارهای تدافعی پرثمر کارلوس کیروش و برخی ملاحظات دیگر سبب شده بود تیم ملی فوتبال ایران در 15 سال اخیر بهترین مجری سیستمهای دفاعی لااقل در سطح آسیا شناخته شود اما پس از سپری شدن دوران زمامداریهای کوتاه مدت مارک ویلموتس و بلندمدت دراگان اسکوچیچ و مقطع دوم و بسیار کوتاه مدت فرمانروایی کیروش با روی کار آمدن امیر قلعهنویی مفهوم و نمای تازهای از شیوههای دفاعی یوزها به دست آمده و استحکام گذشته رنگ باخت و نگرانیهایی شکل گرفته که بهحق و منطقی است.
در دوره کار اسکوچیچ با ابقای توان دفاعی زمان کیروش و با پویاتر شدن بخش تهاجمی تیم ملی، این مربی کروات بهترین آمار نتایج این تیم را در سالیان معاصر به ثبت رساند اما پس از رفتن وی و اتمام مقطع دوم سرمربیگری کیروش که تنها سه ماه طول کشید، قلعهنویی با برنامهها و اهدافی به میدان آمده که با وجود کسب نتایجی خوب (هفت برد و یک تساوی در 8 دیدار) اثر چندانی از کارایی دفاعی قبلی یوزها در آن مشاهده نمیشود. درست است که در این 8 مسابقه هم ایران کم گل خورده اما باز شدن دروازه یوزها به روی امثال کنیا در دیداری دوستانه و تکرار این رویداد مقابل افغانستان و قرقیزستان در کافاکاپ نشان داد در «دفاع پیشتر آهنین» تیم ملی خللهای بزرگی افتاده و این خط دفاع دیگر تسخیرناشدنی نیست. مسابقه اخیرمان مقابل اردن در نیمه نهایی تورنمنت دوستانه و چهارجانبه این کشور که در آن یک بار دیگر از زوج تدافعی خلیلزاده و کنعانیزادگان استفاده شد، وجود این خللها را آشکارتر کرد و حالا میتوان به طور جدی و وسیعتر از گذشته نگران تیمی شد که کمتر از سه ماه دیگر باید در جام ملتهای آسیا در خاک قطر به میدان آید و بدون یک خط دفاعی توانمند، رسیدنش به هرعنوانی یک احتمال بسیار ضعیف و اندک خواهد بود. اردن که در جمع تیمهای آسیایی صرفاً یک نیروی درجه سوم و حتی چهارم به حساب میآید، با اینکه 1-3 تسلیم ما شد و با این نتیجه ایران را به مسابقه فینال رهنمون کرد و خودش راهی بازی ردهبندی شد اما با ایجاد انواع دردسرها برای خط دفاعی لرزان تیم ملی ایران ضعفهای فراوان این خط را که در 15 سال قبلی نظیر آن کمتر دیده شده بود، به رخ ناظران کشید. اردن اگر گلزنان حرفهای در اختیار داشت و مهاجمانش ضربات آخر را بخوبی مینواختند و آن فرصتهای تک به تک و البته یک ضربه پنالتی را از دست نمیدادند، به جای یک گل، سه- چهار گل میزد و باعث شکست ما و عدم راهیابیمان به فینال میشد. یک سؤال عمده و حیاتی در پایان این توضیحات به ذهن میآید؛ قلعهنویی و همکارانش در کادر فنی تیم ملی که بحمدلله یک فوج را تشکیل میدهند، کدامین طرح و فکر را برای رفع کاستیهای دفاعی پرشمار یوزها و بازگرداندن عنصر استحکام دفاعی به تیم ملی در ذهن دارند و راههای اجرایی آن را چگونه ترسیم خواهند کرد؟ آیا آنها اصولاً توان انجام این کار بسیار مهم را دارند؟