قلعهنویی و وعدههایی که در تیم ملی محقق نشد
قرار بود امیر قلعهنویی تیم ملی را متحول کند. این موضوعی است که خودش وعده داده بود.
به گزارش ایلنا، او روی نگاه متفاوت خودش نسبت به کیروش تأکید میکرد؛ اصرار بر اینکه شیوه مربی پرتغالی را قبول ندارد و میخواهد مسیر جدیدی در پیش بگیرد. هشت ماه از شروع کار قلعهنویی در تیم ملی میگذرد ولی از تغییراتی که وعده داده بود خبری نیست و ترکیب تیم ملی شباهت زیادی به دوران کیروش دارد. برای بررسی دقیقتر این موضوع باید به سه وعده مهم قلعهنویی اشاره کرد که تقریباً هیچکدام برآورده نشده.
توجه ویژه به لیگ
قلعهنویی مدعی بود که میخواهد توجه ویژهای به بازیکنان لیگ داشته باشد؛ مخالفت با نظر کیروش که باور داشت لژیونرها شرایط تمرینی و مسابقه بهتری دارند و بیشتر میتوانند به تیم ملی کمک کنند. البته مربی پرتغالی لیگ برتر را هم زیر ذرهبین داشت، بازیکنان آماده را در تمرینات محک میزد و به چرخه مسابقه وارد میکرد.
ادعای قلعهنویی ظاهراً برای خوشامد باشگاهها و بازیکنان لیگ برتری بود وگرنه بازیکنان داخلی چه مزیتی نسبت به لژیونرها دارند؟ مگر نباید آمادهترینها را بدون توجه به موقعیتشان به تیم ملی دعوت کرد؟
گذشت زمان مشخص کرد که فهرست او تفاوت زیادی با فهرست کیروش ندارد. شاید بازیکنان جدیدی از لیگ برتر به اردو دعوت شده باشند ولی ترکیبی که به زمین میرود تقریباً همان تیمی است که در دوره مربی پرتغالی بازی میکرد.
در بازی جمعه مقابل اردن خط میانی و حمله تیم ملی متشکل از لژیونرها بود. لیگ برتر در ترکیب اصلی چهار نماینده داشت که بیرانوند، کنعانیزادگان، خلیلزاده و رضاییان بودند.
بیرانوند و رضاییان در دوره کیروش هم در ترکیب اصلی بازی میکردند و دو مدافع میانی هم در جام جهانی قطر حاضر بودند که در ترکیب اصلی به میدان نرفتند. شاید اگر مجید حسینی، مدافع کایزری اسپور مصدوم نبود، در ترکیب تیم ملی بازی میکرد.
جوانگرایی
قلعهنویی در یکی از اولین مصاحبههایش مدعی شد که تیم ملی در جام جهانی قطر میانگین سنی بالایی داشت و نیاز به جوانگرایی دارد، ولی فهرستی که به تورنمنت اردن برده تفاوت زیادی با دوره مربیگری کیروش ندارد.
محمد محبی، تنها بازیکن جدیدی است که در دوران قلعهنویی به ترکیب تیم ملی اضافه شده است. او در آخرین اردوی پیش از جام جهانی هم دعوت شده بود، ولی کیروش به دلیل کمبود زمان او را به قطر نبرد و یکی از آخرین خط خوردهها نام گرفت.
مربی پرتغالی ترجیح داد روی علی قلیزاده حساب کند که تجربه طولانی حضور در تیم ملی را داشت و با ایدههایش آشنا بود. هافبک سابق شارلروا در قطر نمایش خیلی خوبی هم داشت. شاید اگر این مصدومیت طولانی برای قلیزاده پیش نمیآمد، محبی فرصت بازی کمتری پیدا میکرد.
در سایر پستها هیچ خبری از جوانگرایی نیست. حاجصفی 33 ساله همچنان مدافع چپ اصلی تیم ملی است، در حالی که ابوالفضل جلالی حتی دعوت نشده. امین حزباوی، پدیده فصل قبل به رغم مشکلات قلب دفاع فرصت بازی پیدا نمیکند. کریم انصاریفرد 33 ساله در آستانه جام ملتها دوباره به تیم ملی دعوت شده. محمد دانشگر، مهرداد محمدی، صالح حردانی و جواد حسیننژاد تنها نامهای جدیدی هستند که در فهرست دیده میشوند و از این جمع فقط محمدی توانست دقایقی مقابل اردن به زمین برود.
تغییر سبک
قلعهنویی بعد از بازی با روسیه، اولین بازی تدارکاتی تیم ملی مدعی شد که فقط سه روز برای تغییر سبک فرصت داشته. صحبتهای او شباهت زیادی به ادعای فدراسیون در زمان آمدن ویلموتس داشت که میخواست با مربی بلژیکی فوتبالی تهاجمی بازی کند.
قلعهنویی هم تلاش کرد با کلیدواژه «تغییر سبک» روش بازی تیم ملی در زمان کیروش را زیر سؤال ببرد ولی گرایش به فوتبال هجومی ادعای بزرگی است که مشخص بود قابل اجرا نیست. نه فوتبال ایران فعلاً چنین پتانسیلی دارد که بتواند در بازیهای بزرگ حریفان را تحت فشار بگذارد، نه اجرای آن در کوتاهمدت میسر است و نه قلعهنویی چنین سابقه و پشتوانهای دارد.
هفت برد متوالی تیم ملی اکثراً در برابر حریفان آسانی به دست آمده که تحلیل سبک بازی قلعهنویی را سخت میکند ولی تیم ملی در نیمه دوم بازی با ازبکستان، بلغارستان و اردن که حریفان نسبتاً جدیتری بودند کاملاً عقب نشست و با نفرات پرشمار در زمین خودی در حال دفاع بود.
فقط نتیجه مهم است و بس
البته هیچکدام از این وعدهها قرار نیست که مبنای اصلی قضاوت درباره عملکرد تیم ملی باشد. آنچه میتواند قلعهنویی را سربلند کند برد در مسابقات مهم و موفقیت در جام ملتهاست، فرقی نمیکند که با بازیکنان لیگ باشد یا لژیونر، مسن یا جوان و با فوتبال دفاعی باشد یا هجومی. اینها توقعاتی است که قلعهنویی بوجود آورده و خودش را به مخمصه انداخته. او سهشنبه در فینال تورنمنت اردن ترکیبی را مقابل قطر کیروش به زمین میفرستد که شباهت زیادی به تیم ملی در زمان هدایت مربی پرتغالی دارد. شاید همین نکته است که قلعهنویی دوست نداشت به آن تن بدهد و حالا با آن روبهرو شده.
یادداشت: آرمن ساروخانیان