نفت موتور طنز فیروز کریمی را روشن کرد
بازگشت فیروز کریمی به لیگ برتر، طنز نشستهای خبری لیگ برتر را بالا برد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، فیروز کریمی یکی از معدود مربیانی است که در بسیاری از نشستهای خبری و صحبتهای خود با خبرنگاران رگههایی از طنز را ارائه میدهد. بعد از انتخاب او به عنوان صنعت نفت آبادان این احتمال ایجاد شده که دوباره شاهد صحبتهای خندهدار وی باشیم.
این مطالب معمولاً بداهه مطرح میشود، درصد ظرافت، خنده و بازخورد آن متفاوت است. با افزایش سن و پیشامدهای مختلف در مسیر زندگی، کمی از طنز او کاسته شد؛ اما به صفر نرسید. در آخرین طنزی که وی به کار برد محمد ربیعی از صحبتهای ناراحت شد،هر چند خبرنگاران آبادانی حاضر در ورزشگاه تختی برای لحظاتی شاد شدند. صحبتهای کریمی که در مخالفت با نظر سرمربی مس رفسنجان درباره گل شاگردانش مطرح شد را اینگونه پاسخ داد:
*طنز جنجالی علیه قانون نشست خبری
زمانی که کریمی هدایت تراکتور را به عهده داشت، کمترین طنز موجود را در صحبتهایش میتوان پیدا کرد اما دو مرتبه او خبرساز شد.
یک بار در پاسخ به خبرنگاری که سوال طولانی از وی پرسید، اعلام کرد: «الان این سوال است یا جواب؟»
مرتبه بعد در سوم مرداد ماه 1400 و بعد از شکست 3 بر یک مقابل پرسپولیس در ورزشگاه آزادی اتفاق افتاد. کریمی بعد از بازی سخت مقابل پرسپولیس قصد نداشت در نشست خبری شرکت کند؛ اما سرپرست تیم به وی متذکر شد که جرایم مالی سنگینی برای عدم حضور در نشست خبری در نظر گرفته شده است. با این اوصاف طنازی مربی با تجربه فوتبال ایران گُل کرد و گفت: «الان من شرایط خوبی نداشتم و دل پیچه دارم. تکلیف بیرون روی ما چه میشود؟! اگر بخشنامه صادر کنند باید وضعیت روحی و جسمی را بررسی کنند. تعدادی پوشک بیاورند تا کسی وضعیتی همچون من دارد بیاید و حضور داشته باشد.»
*وقتی دکتر استقلال کریمی را سر ذوق آورد
دوران اوج طنزهای کریمی به سالهای 1386 الی 1387 بازمیگردد که حین بازی استقلال تهران و استقلال خوزستان، وقتی جیمی جامپ به درون زمین آمد وی اینگونه اظهار نظر کرد: «دکتر تیم استقلال اومد به زمین. ساکش 50 کیلو بود. فکر کنم سیمان توش داشت.به میلاد میداوودی گفتم برو بهش بگو بره بیرون. میلاد از سرعتی های تیم ماست اما با همان ساک هم بهش نرسید. من به دکتر گفتم شنیدم 100متر را زیر 5ثانیه می زنی. بن جانسون صدمتر را در ده ثانیه میدود.»
*طنزهایی که در تاریخ
درصد طنز فیروز کریمی آنقدر بالاست که نمیشود تک تک خاطرات او را به زبان آورد اما بعضی اظهارنظرات او به راحتی از یاد ورزشی نویسان فراموش نمیشود. با این حال یکی از اعضای باشگاه صنعت نفت دلیل انتخاب وی را کارهای روحی - روانی و احیای روحیه این تیم بیان کرد. صحبتهای طنز قدیمی او را در زیر مرور میکنیم:
یک) مشکل قرار داد من با استقلال اهواز قضایی نبود بلکه غذایی بود. گفتند باید خیار بخوری(اشاره به اصطلاح خیار فسخ در قواعد حقوقی وقضایی)
دوم) اگر تمام جریمه هایى که من به کمیته انضباطى پرداخت کرده ام را حساب کنید مى بینید که سه دانگ از شش دانگ فدراسیون باید به نام من سند زده شود، نمى دانم دوستان چگونه در قیامت مى خواهند جواب مرا بدهند. من ذره اى از سهم خود کوتاه نمى آیم و تا عمر دارم مى گویم که سه دانگ از فدراسیون مال من است.
سوم) پیروز قربانى را براى این بیرون کردم که خبرنگارانى که ذائقه شعر و شاعرى دارند را پیدا کنم، روزى که به پیروز گفتم از فردا نیا، فردا روزنامه ها را که دیدم متوجه شدم تمام خبرنگاران شاعر هستند چون با فونت درشت تیتر زده بودند پیروز فیروز را اخراج کرد. از آنجا به بعد متوجه شدم اگر روزنامههاى ایران بسته شوند تعداد شعرا افزایش مى یابد.
چهارم) پنالتی که شد به مهدی ثابتی گفتم بچسبه به تیر دروازه. بحث اعتراض به داور نبود.اگر خدای ناکرده شیرجه می زد ومصدوم می شد من شرمنده خانواده اش می شدم. اینها امانتند دست ما.
پنجم)بلندگوهاى ورزشگاه سلیمى کیا کرمان زمانى که همه بیرون رفته بودند شروع به کار کرد و فردى از پشت بلندگو داد مى زد تماشاگران فهیم به تیم میهمان فحش ندهید که من وقتى به داخل زمین رفتم دیدم چند کلاغ تنها در ورزشگاه حضور دارند که تازه متوجه شدم گوینده استادیوم براى کلاغ ها صحبت مى کند.حالا می گویند برو شاهدبیاور.من که نمی توانم بروم کلاغ را دستگیر کنم بیاورم تا شهادت بدهد.کلاغ آنجا بود ورنگش هم سیاه بود. این هم نشونه اش.
ششم) بازی صبا وبرق را کلا یک نیمه اش را دیدم زیرا به خاطر نور ضعیف ورزشگاه ،فقط سمت خودم را می دیدم.اواسط بازی یکی آمد به من گفت بنشین سرجات.گفتم شما چه کاره اید؟ چراغ دستی انداختم دیدم داور چهارم است عذر خواهی کردم.محسن بیات بازی را برایم گزارش می کرد. خداییش هم خوب گزارش می کرد ومن گوش می دادم تا براساس گفته های او تیم را آنالیز کنم.او که رفت داخل زمین محسن بیاتی نیا آمد گزارش کند که برای دلخوشی من همه را اغراق کرد وگل خوردیم.آقای آیت الهی رییس هیئت فوتبال فارس گفته که نور ورزشگاه هزار لوکس است من فکر می کنم شما بد متوجه شده اید. ایشان احتمالا گفته اینجا هزار تا آدم لوس است.او گفته من پیر چشمی دارم وباید مرا نزد دکتر خدادوست(جراح معروف چشم)ببرد. من از ایشان خواهش می کنم برای من ولخرجی نکند،این پول را بدهد یک تردمیل بخرد تا خودش را لاغر کند ونخواهد کلی پول برای یک کت وشلوار بده.