امین قاسمی نژاد در مسیر مرتضی تبریزی؛ یک خرید ناکام برای استقلال
استقلال که در خرید مهاجمش خوشحال بود حالا این روزها به یکی از خریدهای ناکام این تیم تبدیل شده است.
به گزارش ایلنا، پنج سال پیش که استقلال مرتضی تبریزی را استخدام کرد، این مهاجم بلندبالا یکی از بالندهترین بازیکنان لیگ بود و گل پشت گل میزد و لااقل بهلحاظ امور تهاجمی، ذوبآهن روی کاکل او میچرخید اما استفاده بد و غیر مدبرانه از وی طی سه سال و اندی عضویت او در جمع آبیهای تهرانی سبب شد همه خصوصیات بارزتر تبریزی رنگ ببازد و از او فقط سایهای باقی بماند.
آن سیاستهای غلط و روشهای ناگوار موجب شد مهاجمی که پرسپولیس هم بهشدت بهدنبال او بود، چنان رنگ پریده شود که دیگر کمتر تیمی آینده خودش را وابسته به وی کند و همین امروز هم تبریزی که مدتی است به جمع شاگردان امیر قلعهنویی پیوسته، در تیم گلگهر هر چیزی هست الا همان مهاجم توانمندی که سفید و سبزهای اصفهانی داشتند و هر تیم جاهطلبی در لیگبرتر فوتبال کشور آرزوی تصاحب او را در سر میپروراند.
اینک در استقلال امین قاسمینژاد همان حالتی را پیدا کرده است که تبریزی چهار پنج سال پیش داشت. مهاجمی که استقلال او را از زیر بینی یحیی گلمحمدی ربود تا قرمزپوش نشود و پیراهن آبی را به تن کند، آنقدر بد و کم مورد استفاده قرار گرفته که هیچ اثری از فوروارد تیزهوش و گلزن دوران عضویتاش در پدیده را از خود بروز نمیدهد. قاسمینژاد بهرغم 35 ساله بودن در «پدیده» حرف اول را میزد و چه در دوره دو سالهای که گلمحمدی سرمربی این تیم بود و چه در دو فصل بعدی چراغ راه مهاجمان تیم و پیشتاز گلزنان پدیده نشان میداد و خط و ریتم کار تهاجمی تیم توسط وی ترسیم میشد.
با همین مشخصهها و به قصد بهرهگیری از همین محسنات بود که گلمحمدی کوشید وی را از مشهد به تهران بیاورد و همانطور که او گرههای کار تهاجمی را در مشهد برایش باز کرده بود، در تهران هم حلال مشکلاتش باشد. با این حال در کش و قوس آبیها و قرمزها در ایام «پیش فصل» لیگ بیستویکم همانطور که قبلاً نیز آمد، این استقلال بود که گوی سبقت را ربود و با اینکه عدهای به مجیدی خرده گرفتند چرا آینده تیمش را به سرنوشت یک مهاجم مسن گره زده اما بهنظر میرسید که اگر قاسمینژاد با همان کارآییاش در دیدارهای پدیده به کمک آبیها هم بشتابد، برنده قطعی این معامله تیم مجیدی خواهد بود و نه سایر مدعیان اصلی لیگ.
شش ماه بعد از آن گمانهزنی که چندان هم دور از حقایق روز و واقعیات تیمهای پدیده و استقلال و سایر تیمهای لیگ نبود، قاسمینژاد بازنده بزرگ آن انتقال است و بهنظر میآید که در راه تبدیل شدن به یک مرتضی تبریزی دوم قرار دارد و استقلال هم در این زمینه کم ضرر نکرده است. از یکسو قاسمینژاد بهدلیل قلت دقایق استفاده از وی نه قادر به، به جا افتادن با مکانیسمهای تهاجمی تیم و کسب هماهنگی با یاران خود شده است و از جانب دیگر چون اعتماد لازم به وی ارزانی نشده، نمیتواند با روحیه و امیدی به میدان آید که یک سلاح ضروری برای هر ورزشکاری در هر رشتهای است و چنانچه در کار نباشد، حتی بهترین فوتبالیستهای دنیا هم کاری از پیش نمیبرند و جز شکست و ناکامی فرجامی نخواهند داشت و از هر سو متضرر و دچار پسرفت خواهند شد. تجربیاتی از این دست و تبدیل بازیگران توانا و مستعد به نفراتی کماثر و رنگ باخته و ساختن بدترینها از بهترینها و در نهایت دفع شدن آنها و مسدود شدن دائمی راههای احیایشان روندی تازه و تجربهای بدون پیشینه در استقلال و همچنین در پرسپولیس نیست و سوابق دو باشگاه سرشار از جذب مهرههای مستعد و توانمندی است که چون بد و کم و به شکلی غلط از آنها استفاده شد، هرگز در این تیمها ندرخشیدند و ضایع و در نهایت وادار به جدایی از سرخابیها شدند. برای این دسته از بازیگران دو جور سرنوشت رقم خورده است؛ یا ضربات روحی وارده به آنها به قدری شدید و سنگین شد که پس از جدایی از استقلال دیگر به سطوح قبلی رجعت نکردند و به آرامی محو شدند که تبریزی و همچنین ایمان موسوی و امین منوچهری مواردی از این قبیلاند و یا در تیمهای بعدیشان کم و بیش کارهایی کردند ولی نه در سطح و رده بالایی که قبل از انتقالشان به استقلال تهران از آنها رؤیت شده بود و اسماعیل شریفات که اینک عضو آلومینیوم اراک است و گاه جرقههایی میزند از نمونههای روشن این روند به حساب میآید.
برای ترسیم دقیقتر شرایط قاسمینژاد و اینکه سرانجام از او چه چیزی در جمع آبیها بر میآید، باید همچنان صبر داشت و برای قضاوت نهایی قدری زود است و گوی سرنوشت در فوتبال همواره چرخشها و بازیهای متفاوت و متضاد داشته اما آنچه تاکنون میبینیم، نشانههای خوبی نیست و مسیری که توسط وی طی شده، چیز روشنی را نوید نمیدهد.