سرمربیگری اسطورهها: ژاوی سولسشر میشود یا گواردیولا؟
بازگشت به باشگاهی که در آن خاطرات بسیاری دارید همیشه یک خطر است.
به گزارش ایلنا و به نقل از مارکا، وقتی یک بازیکن افسانهای به باشگاهی که در آن مورد تحسین قرار میگیرد برمی گردد، همیشه ترکیبی از احساسات وجود دارد... هیجان، انتظار و شاید کمی نگرانی زیرا همیشه در این شرایط این خطر وجود دارد که شهرتی که در طول سالها ایجاد شده، به نفرت تبدیل شود؛ در عرض چند هفته یا چند ماه خدشه دار میشود.
برای طرفداران این یک موقعیت دشوار با ریسک بالا و بالقوه پاداش بالاست. نوستالژی دیدن یک بازگشت عالی وجود دارد، لذت دیدن یکی از قهرمانان خودتان اما میدانید که همه اینها میتواند به دردناک ترین دلشکستگیها هم ختم شود.
گاهی اوقات، زمانی که یک بازیکن در یک باشگاه بسیار خاص بوده، بهتر است آن را خراب نکنید، آن را به حال خود رها کنید تا اینکه خطر خراب کردن آن وجود داشته باشد. با این حال، وقتی نتیجه میگیرد، یک احساس خاص و یک پیوند وجود دارد که به سختی میتوان با آن همزادپنداری کرد.
در حالی که ژاوی هرناندز برای بازگشت به بارسلونا آماده میشود، او آخرین نفر در میان چهرههای افسانهای است که در جایی که زمانی به میدان رفته بود، به مربیگری خواهد پرداخت.
موفقیتها
شاید بارزترین و مرتبط ترین مثال زمانی که چنینی اتفاقی میافتد، پپ گوادیولا در بارسلونا باشد. سرمربی کاتالان خون بلوگرانا در رگهایش جاری است و دستاوردهای او برای هدایت تیم اصلی نیازی به معرفی و توضیح ندارد.
برای هواداران و بسیاری از بی طرفها، دوران سلطنت پپ در نیوکمپ چیزی جادویی بود، زیرا او به میراث خود اضافه کرد و حتی بهعنوان مربی بهتر از یک بازیکن عمل کرد و تعداد جامهایش را با باشگاه به عدد 29 رساند.
یکی دیگر از داستانهای موفقیت اسطورهها در سرمربیگری آنتونیو کونته با یوونتوس است. این مرد ایتالیایی بیشتر دوران بازی خود را با وکیا سیگنورا گذراند و همه آنچه نیاز داشت را برد. در یک دوره سه ساله به عنوان سرمربی، او این سنت پیروزی را حفظ کرد و سه قهرمانی متوالی سری آ به همراه چند جام کوپا ایتالیا را به دست آورد.
ناکامی
روی دیگر سکه، سرمربیانی هستند که هدایت تیم سابق خود را بر عهده گرفتند و هواداران را در نهایت ناامید کردند و علیرغم همه اینها، آنها را متمایل به اخراجشان کردند.
نمونه برجسته این موضوع اوله گونار سولسشر است، بازیکنی فراموش نشدنی در اولدترافورد که گل هایش شادی زیادی به همراه داشت و هنوز هم ارزشمند است، اما دوران سرمربیگری او چیزهای زیادی را به جا گذاشته است. این سرمربی نروژی به طور فزایندهای مورد انتقاد و حتی تمسخر قرار میگیرد و بسیاری از تماشاگران گمان میکنند که تنها چیزی که او را در این شغل نگه داشته است، وضعیت او در باشگاه است.
خود بارسلونا به خوبی میداند که میتواند به هر دو سمت پیش برود و هواداران اصلاً مجبور نیستند ذهن خود را به عقب برگردانند. رونالد کومان دوران بازی بسیار موفقی در نیوکمپ داشت و طی شش سال 10 جام برد، از جمله جام اروپا در سال 1992. با این حال، یادآوری کمی در مورد چگونگی دوره او به عنوان سرمربی لازم به ذکر نیست. آیا از او همچنان با همان علاقه در تاریخ باشگاه یاد میشود؟
ژاوی بیشتر اوله خواهد بود یا پپ؟
برای ژاوی در بارسلونا، انتظارات نمیتوانست بیشتر از این باشد. او مانند گواردیولا از آکادمی مشهور لاماسیا عبور کرد و بخش عمده ای از دوران بازی خود را در بارسلونا گذراند، جایی که عادت منظم به بالا بردن عناوین و جامها داشت.
ژاوی که زیر نظر پپ بازی میکرد، از نظر بسیاری بهعنوان مغز متفکر تیمی که یکی از بهترین تیمهای تاریخ بود، دیده میشد. همیشه فرض بر این بود که او به سمت مربیگری برود، این یک قدم منطقی برای کسی بود که با این هوش بازی را به نحو احسن انجام داد و در مورد آن با این شور صحبت میکرد.
به همان اندازه که انتقال او به سمت مربیگری اجتناب ناپذیر بود، این واقعیت بود که روزی او این کار را در بارسلونا انجام بدهد؛ فقط مساله زمان بود. بسیاری از طرفداران مدتهاست که آرزوی بازگشت او را داشتهاند و تصور میکنند که او میراثدار گواردیولا باشد.
با توجه به نتایج اخیر بارسلونا، هیاهو برای حضور ژاوی رنگ دیگری به خود گرفت و او تبدیل به شخصیتی از نوع ناجی شد. به جای اینکه بارسلونا را در مسیر درست نگه دارد، نقش او اکنون این است که آن را به جایی که متعلق است بازگرداند و هویتش را بازگرداند. این خطر وجود دارد که ژاوی از اعتبارش به عنوان یک مربی بی تجربه که فقط در قطر کار کرده است، بیشتر خرج کند.