از تراکتوری که زنوزی تحویل گرفت تا تراکتوری که تحویل داد؛
میراثِ پدرخوانده بعد از مالکیت سه ساله/ تراکتور در آستانه ورشکستگی و سقوط
مالکیت سه ساله محمدرضا زنوزی بر باشگاه تراکتور یک پرونده شکست خورده دیگر از خصوصی سازی در فوتبال ایران است.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، روز گذشته و پس از چند ماه اعتراض هواداران تراکتور به وضعیت این باشگاه و مالکیت محمدرضا زنوزی بر این مجموعه، در نهایت با اعلام جمشید نظمی، فعالیت های باشگاه به حالت تعلیق و اختیار آن به هیات فوتبال استان آذربایجان شرقی واگذار شد تا شاهد پایانی بر دوره 3 ساله مالکیت خصوصی باشگاه باشیم. دوران پر فراز و نشیب حضور زنوزی در رأس باشگاه تراکتور در نهایت به جایی ختم شد که خبر خروج باشگاه از مالکیت او ولو به قیمت بلاتکلیفی باشگاه در آستانه بازی حساس آسیایی موجب شادی و پایکوبی هواداران این تیم شود. ولی سوال اینجاست که در 3 سال گذشته چه بر تراکتور و هوادارانش گذشته که با امید و آرزوهای زیاد به استقبال انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی و مالکیت زنوزی رفتند و حالا این چنین از کنار رفتن او استقبال میکنند. برای یافتن پاسخ این پرسش اتفاقات این 3 سال را مرور میکنیم.
تراکتور پیش از زنوزی
تراکتور تا پیش از آمدن زنوزی چندسالی بود که زیر مجموعه سپاه استان آذربایجان شرقی بود و یک تیم نظامی محسوب میشد. یکی از امتیازهای تیمهای نظامی استفاده از امکان جذب بازیکن - سرباز بود که باعث میشد بتوانند بدون هزینه آنچنانی ستارههای لیگ برتری را برای دوران خدمت جذب کنند. امکانی که با انتقاد زیادی از سوی سایر تیمها همراه بود. در آن مقطع چند تیم نظامی در فوتبال ایران وجود داشت ولی مطرحترین آن تراکتور بود و از همین رو اکثر ستارههای سطح اول برای گذران دوران سربازی خود این تیم را ترجیح میدادند. در دورهای که کارت پایان خدمت تعداد زیادی از بازیکنان مطرح فوتبال ایران باطل شد و مجبور شدند برای خدمت به تراکتور بروند و همین موضوع یک تیم پرستاره برای تراکتور شکل داد. با این وجود انتظار چند ساله هواداران برای قهرمانی لیگ برتر به نتیجه نرسید و لیگ هفدهم هم با بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی باشگاه همراه بود که مشکلات زیادی برای باشگاه ایجاد کرد و در پایان فصل بود که صدای اعتراض هواداران بلند شد و همان زمان پروژه انتقال تراکتور به بخش خصوصی کلید خورد و چند مجموعه و شخص برای این موضوع پا پیش گذاشتند و از همان اول شانس زنوزی بیشتر بود.
روزی که زنوزی آمد
زنوزی از هر لحاظ یک مالک ایدهآل برای تراکتور بود. او تجربه نسبتاً موفقی در مالکیت گسترش فولاد داشت و این تیم خصوصی را به سطح اول فوتبال ایران رساند، برای آن استادیوم اختصاصی ساخت و همین موضوع نشان میداد با مالکیت یک باشگاه ورزشی به خوبی آشناست. تمکن مالی او هم مورد دیگری بود که امیدواری زیادی برای هواداران تراکتور ایجاد کرد و با شور و شوق به استقبال مالک جدید خود رفتند.
زنوزی در اولین صحبتهایش با هواداران تراکتور وعده یک پروژه سه ساله را داد که تیم را به قهرمانی لیگ و سپس قهرمانی آسیا میرساند. صحبت از جذب ستارگان بزرگ و سرمربیان نامدار جهانی را مطرح کرد و در فصل اول حضورش واقعاً هم بمبهای پر سرو صدایی را منفجر کرد. جذب حاج صفی، شجاعی و دژاگه که کاپیتانها و ستارههای وقت تیم ملی بودند حسابی تی تی ها را سر ذوق آورد و رویای قهرمانی ایران و آسیا را در سر میپرورانیدند.
در کنار جذب این نفرات شاهد حضور یک نام بزرگ بین المللی روی نیمکت این تیم بودیم. جان توشاک، سرمربی شهیر ولزی قصد داشت پروژه تبدیل شدن تراکتور به یک ابرقدرت در سطح آسیا را هدایت کند.
همه چیز خوب به نظر میرسید. یک تیم پرستاره و یک سرمربی مطرح و انتظار برای اولین قهرمانی لیگ. ولی شرایط خوب پیش نرفت.
مشکلات داخلی باشگاه و مواردی که توشاک نسبت به آنها معترض بود و بعداً دلایلش را عنوان کرد باعث شد شبانه ایران را ترک کند و دیگر بازنگشت. یکی از آنها حضور تعداد زیادی بازیکن در یک تیم با ایجنت مشترک بود که به عقیده توشاک یک کار غیر حرفهای در فوتبال است. به هر جهت توشاک شرایط را برای موفقیت تراکتور فراهم نمیدید و ایران را ترک کرد. این آغاز دوره تسلسل جابجاییها در مدیریت و مربیگری باشگاه بود. اتفاقی که بارها مورد انتقاد واقع شد ولی توجهی به آن نشد و تا این اواخر ادامه داشت.
تغییرات مخرب
تغییرات زیاد در تراکتور چه در پست های مدیریتی و چه روی نیمکت مربیگری ضربه زیادی به پیکره تراکتور زد. اتفاقی که دلیلش هیچ وقت مشخص نشد ولی اکثر نفراتی که از این مجموعه جدا شدند به اشکالاتی در اداره باشگاه اشاره میکردند. به افراد مورد وثوق زنوزی که عامل این اتفاقات مخرب بودند و مالک باشگاه هم تمایلی نداشت این نفرات را از خود دور کند.
مدیران باشگاه: صادق درودگر، علیرضا اسدی، ایوب بهتاج، غلامرضا صادقیان، عباس الیاسی، میرمعصوم سهرابی، محمد علیپور، سجا سیاح و در نهایت جمشید نظمی 9 مدیرعامل یا سرپرستی بودند که در طول 3 سال اداره تراکتور را بر عهده داشتند. سالی 3 مدیر برای یک مجموعه که مدعی پیشرفت و برنامه ریزی مدون است اگر نتیجهای جز پسرفت داشته باشد باید تعجب کرد.
سرمربیان: جان توشاک، امیرحسین پیروانی، محمد تقوی، جرج لیکنز، مصطفی دنیزلی، احد شیخلاری، ساکت الهامی، علیرضا منصوریان، مسعود شجاعی، رسول خطیبی، فیروز کریمی و این اواخر فراز کمالوند، 12 سرمربی در حدود سه فصل حضور زنوزی به طور دائم و موقت هدایت تراکتور را بر عهده داشتند. این میتواند به عنوان یک رکورد در گینس به ثبت برسد.
تنها یک افتخار
تراکتور فصل گذشته جام حذفی را با قهرمانی پشت سر گذاشت. این تنها افتخار تراکتور در دوران سه ساله حضور زنوزی بود. مالکی که قول قهرمانی لیگ و آسیا را داده بود ولی تنها آوردهاش افتخاری بود که پیش از این هم تی تی ها آن را تجربه کرده بودند و در زمان تونی اولیویرا آن را جشن گرفته بودند. به نظر میرسید این قهرمانی بتواند شوکی برای احیای تراکتور و بازگشتش به سمت مسیر موفقیت باشد ولی اینطور نبود.
سقوط آزاد در فصل سوم
نتایج نه چندان خوب تراکتور و اتفاقات ناخوشایند پیرامون این تیم در کنار اعتراض هواداران به عملکرد مالک باشگاه از یک سو و مشکلات اقتصادی و تحریمهای مالی از سوی دیگر زنوزی را در شرایطی قرار داده بود که نه توان سابق را برای حمایت از تراکتور داشت و نه انگیزهاش را. مشکلات مالی صدای بازیکنان را درآورده بود و زودتر از همه سه کاپیتان این تیم بودند که لب به اعتراض گشودند. غیبت در تمرینات پیش فصل و زمزمههای جدایی که میانه فصل رنگ واقعیت به خود گرفت.
شجاعی که مدتی سرمربی موقت تراکتور شده بود و در کنار او اشکان دژاگه پس از روی کار آمدن رسول خطیبی با او اختلاف شدیدی داشتند و اندک انگیزه شان برای سپری کردن ماههای پایانی قرارداد هم از بین رفت و بعد از بازیهای مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا دیگر به ایران بر نگشتند و قرارداد خود را از راه دور فسخ کردند. زودتر از این نفرات احسان حاج صفی بود که روی جدایی پافشاری کرد و نیم فصل دوم را در سپاهان توپ زد و حالا هم مدتی است که به لیگ یونان برگشته است. خروج این سه ستاره به نوعی آخرین تیر بر پیکره شانس موفقیت باشگاه با زنوزی بود. چند وقتی بود که از خریدهای پر سرو صدا خبری نبود و جدایی این نفرات هم اوضاع را بدتر کرد. تراکتور حتی فصل را هم نتوانست بدون حاشیه به پایان برساند و اعتراضهای مکرر بازیکنان به اوضاع مالی به اعتصاب در هفته پایانی مقابل سایپا انجامید و نفرات تیم اردو را ترک کردند و چند ساعت مانده به بازی برای حضور در زمین حاضر شدند. صحبت هایی مبنی بر بی میلی زنوزی به ادامه کار مطرح بود و پیشنهاد واگذاری باشگاه هم به چند شخص و نهاد داخل استان تعارف شد ولی کسی تمایلی نداشت جای زنوزی بنشیند.
فراز و فرود
بازگشت فراز کمالوند بعد از 10 سال به تراکتور با فرود و سقوط دوران زنوزی همراه شد. کمالوند که خودش تراکتور را بعد از 8 سال لیگ برتری کرده بود حالا بعد از یک دهه روی نیمکت این تیم برگشت تا با استفاده از اندک وجهه و مقبولیتی که نزد هواداران دارد پروژه فصل چهارم تراکتور را هدایت کند. پروژهای که در آن دیگر خبری از بلند پروازی و تلاش برای موفقیت نبود. ترجیع بند صحبتهای کمالوند و نظمی بر این بود که انتظار چندانی در فصل بیست و یکم از ما نداشته باشید. پنجره بسته داریم و هزینه هنگفتی برایش باید بدهیم و پولی برای جذب و حتی حفظ برخی ستارهها وجود ندارد. خانزاده، تیکدری، فخرالدینی، فرعباسی، تیموری جدا شدند و اکبر ایمانی و عباس زاده هم ساز جدایی کوک کردند و از سوی دیگر خبری از جذب ستارههای مطرح نبود و وضعیت باشگاه به وضوح نشان میداد این تیم در حال تبدیل شدن به یک مجموعه متوسط و حتی پایینتر از آن است. اعتراض هواداران به اوج خود رسید.
تیر خلاصی به نام انتشار فایل صوتی
تراکتوریها امکان جذب بازیکن نداشتند و ستاره های بدون قرارداد هم حتی حاضر به نشستن پشت میز مذاکره نشدند و هریک به سمتی رفتند و در این شرایط تلاش تراکتوریها حداقل بر این بود که نفراتی که قرارداد دارند را به هر شکل حفظ کنند. این اتفاق به سختی برای نفراتی مثل محمدرضا اخباری رخ داد ولی اکبر ایمانی و محمد عباس زاده به این راحتی کوتاه بیا نبودند. کار به جایی رسید که فایل صوتی مذاکره خصوصی ایمانی با نظمی و کمالوند منتشر شد و به نظر میرسید هدف تبرئه مدیران باشگاه و تحت فشار قراردادن بازیکن از طریق مقابله او با افکار عمومی بود. اتفاقی که نتیجه عکس داد. هواداران پشت بازیکن تیم را گرفته و بیش از پیش از مسئولان باشگاه خشمگین شدند. این فایل صوتی به نوعی تیر خلاصی بر جریانات نه چندان خوب باشگاه در چند وقت اخیر بود. تجمعات اعتراضی به اوج خود رسید و اوضاع دیگر از کنترل خارج شده بود.
خبر خوش نظمی: زنوزی دیگر مالک نیست
تنها یک خبر میتوانست هواداران خشمگین تراکتور را آرام کند و آنها را در حال پایکوبی و خوشحالی به خانه بفرستد. خروج باشگاه از مالکیت زنوزی. نظمی وقتی این خبر را در جمع هواداران اعلام کرد انگار خبر قهرمانی این تیم را داده بود. این تلخ ترین پایان برای یک مالک است که با استقبال شدیدی وارد مجموعه شد و حالا کنار رفتنش جشن و سروری در جمع تی تی ها به پا میکند.
میراث پدرخوانده
زنوزی در شرایط بدی تراکتور را تحویل گرفت. تیمی که پنجره اش بسته بود و یک سالی بود که بازیکن مطرح جذب نکرده بود (به جز مهدی پور، اسماعیلی فر و پهلوان که نیم فصل به عنوان سرباز به این تیم آمده بودند) و بازگرداندن تیم به عرصه رقابت و کورس قهرمانی کار سختی بود ولی بدون اغراق میتوان گفت آن مجموعه که زنوزی تحویل گرفت حتی شرایط به مراتب بهتری از این مجموعه کنونی دارد. ستارگانی که فراری شدند، بازیکنان نه چندان مطرحِ جذب شده، کوهی از بدهی ها، پنجره بسته و فعالیتی که به تعلیق در آمده است. تراکتور چند روز دیگر باید در لیگ قهرمانان آسیا به مصاف النصر برود و این اصلاً خبر خوبی برای تراکتور و فوتبال ایران نیست. درست کردن میراثِ آقای پدرخوانده واقعاً کار راحتی نیست و باید دید تصمیم گیرنده آینده باشگاه چه تدبیری برای آن دارد.