مرثیه ای برای تیم فراموش شده خطه شمال ایران/ تمرین تیم شهروند ساری زیر تاریکی در سایه خاموشی مسئولان!
تیم فوتسال شهروند ساری تمرین خود پیش از رویارویی با منصوری قرچک را روز گذشته در سالن سید رسول حسینی زیر تاریکی برگزار کرد.
به گزارش ایلنا، تیم فوتسال شهروند ساری در چارچوب هفته یازدهم لیگ برتر فوتسال سه شنبه در دوئل حیاتی و شش امتیازی در خانه به مصاف تیم شهید منصوری قرچک خواهد رفت.
ساروی ها که این فصل به دلیل عدم حامی مالی و بی توجهی مسئولان استان روز های سختی را سپری می کنند روز گذشته در فاصله کمتر از ۴۸ ساعت مانده به دیدار حساس با منصوری قرچک در اتفاقی عجیب و تاسف آور تمرین خود را زیر نظر کادر فنی در تاریکی مطلق انجام دادند و با سخت شدن ادامه کار، تمرین تیم نیمه کاره ماند که ناراحتی شدید کادر فنی و بازیکنان را به دنبال داشت.
بر اساس پیگیری های صورت گرفته برق سالن سید رسول حسینی به دلیل عدم پرداخت قبض برق قطع شده و این اتفاق در حالی رخ داده که سه شنبه ساروی ها در خانه میزبان تیم شهید منصوری قرچک هستند و به دلیل همسایگی دو تیم در جدول و رهایی از انتهای جدول نیاز مبرمی به سه امتیاز خانگی دارد.
متاسفانه مختار مهدوی متولی دستگاه ورزش ساری که مورد غضب هواداران شهروند قرار گرفته در آستانه انتخابات هیات فوتبال مازندران فرصتی برای رسیدگی به مشکلات تیم شهروند ندارد و دغدغه ای مهم تر از این تیم دارد و جای بحث است وی همچنان با قدرت! رو میز ریاستش تکیه داده و خم به ابرویش نمی آورد.
از حسن رنگرز مدیر کل ورزش و جوانان مازندران که بارها در مصاحبه هایش ساری را پیشانی ورزش استان دانست و خواستار تلاش بیش از پیش همه مسئولان در جهت توسعه ورزش مرکز استان شد باید پرسید که چه اقدامی برای رسیدگی به مشکلات تیم شهروند انجام داده و از تمرین تیم شهروند زیر تاریکی اطلاعی دارد؟
در این ۱۷ سال حضور شهروند در لیگ برتر انگار عادت داشتیم که تیم محبوب خود را در وضعیت قرمز نظارهگر باشیم. این گرفتاریها همیشه امتیاز ما ساروی ها بوده است. ما با این گرفتاریها تلخیها را پشت سر میگذاریم و چشم انتظار روزهای شیرین مینشینیم.
اگر امروز که شهروند اوضاعی وخیمتر از دیروز دارد، از تک تک مسئولان سوال کنید و از وضعیت این تیم بپرسید، یا شانه خالی میکنند یا توپ را به زمین هم خواهند انداخت.
به روزگار چنین مسئولانی فقط باید گریست. افرادی که روزگاری سینه سپر میکردند و برای شهروند خود را دایه مهربانتر از مادر میپنداشتند، حالا در لاک سکوت فرو رفته و پاسخگو نیستند.
گاهی اوقات چشمهایمان خسته میشود چون بی تدبیریها و ندانم کاریها کمرمان را میشکند. ما سر میکنیم و دم نمیزنیم، فقط مثل روز برایمان روشن است که شهروند قربانی مردانی شده که به دنبال بازی های سیاسی خود هستند
نه تیم خوب و محبوبم! قرار ما بر این نبود! قرار بر این نبود که خیلی زود تو را به باد فراموشی بسپارند و میان زمین و آسمان رهایت کنند. قرار بود در ساری روز به روز بهتر شوی و تیمی شگفتانگیزتر؛ نه اینکه در قعر جدول روزگار بگذرانی.
امروز شهروند در قعر جدول به حیات خود ادامه میدهد و هوادارانش چشم به روزهای خوش دوختهاند. روزهایی که معلوم نیست چه زمانی از راه خواهد رسید، اما خواهد رسید!