خبرگزاری کار ایران

سبا سلیمی در گفت و گو با ایلنا:

نام مرا اشتباه می‌نوشتند/ کمربند سیاه کاراته؟ فوتبال برایم لذت بخش‌تر است/ 5 بار آزمون گواهینامه دادم!

نام مرا اشتباه می‌نوشتند/ کمربند سیاه کاراته؟ فوتبال برایم لذت بخش‌تر است/ 5 بار آزمون گواهینامه دادم!
کد خبر : ۱۰۱۱۰۵۴

بازیکن مارخال شکی آذربایجان گفت: حتی وقتی که به عنوان لژیونر شناخته شدم نام مرا به اشتباه می نوشتند و این خانم آزمون بود که برای اولین بار مرا به تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد.

به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، سبا سلیمی اولین لژیونر فوتبال بانوان در لیگ آذربایجان است. او در حالی به مسیر فوتبال وارد شد که ابتدا کمربند سیاه دان 3 کاراته را داشت و با وجود اصرار مربیانش در مسیر فوتبالیست شدن گام برداشت. حالا که شانس همراهی تیمش در لیگ قهرمانان اروپا را دارد گفتگوی جالبی را انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

*از چه زمانی به اردوی تیم مارخال شکی آذربایجان ملحق می شوید؟

فکر می کنم این سوال را دو سه هفته دیگر می توانم پاسخ بدهم و به خاطر شرایط کرونایی مسابقات به تعویق افتاده. بعد قراردادم لژیونرهای ایرانی شاغل در آذربایجان به خانواده پیغام فرستادند که هر کمکی در توانمان باشد دریغ نمی کنیم که جا دارد از همه آنها تشکر کنم.

*به شهر و محل استقرار تیم جدیدتان سفر کردید یا شیوع بیماری کرونا این اجازه را نداد؟

یکبار به آنجا سفر کردیم، شهر باستانی است و از نظر آب و هوایی به شمال ایران شباهت دارد به همین خاطر توریست پذیر هم هست. کمی از باکو فاصله دارد ولی واقعا شرایط باشگاه خیلی عالی است و با مربیانش رابطه بسیار خوبی دارم.

*چطور در همین ابتدای کار رابطه خوبی با مربیان تیم مارخال پیدا کردید؟

مربی ما از همان روزی که پیشنهاد مطرح شد و در تبریز با ما دیدار کردند خیلی رابطه خوبی با هم پیدا کردیم. سرمربی تیم طوری با من برخورد می کند که واقعا حس صمیمت زیادی با او می کنم و رفتارش خیلی عالی بود. در کل امکانات و احترامی که برای بازیکن قائل هستند در کنار بازی در رقابت های اروپایی، خیلی دلگرم کننده است.

*این مرسوم است که با هر تیمی قرارداد می بندید خانواده تان هم به آن شهر یا نزدیکترین محل ممکن سفر می کنند. به همراه شما آذربایجان هم می آیند؟

بله، همینطور است از آنها خواسته ام همراهم به آذربایجان هم بیایند. البته آنها گفته اند چند ماه اول همراه تو هستیم و به ایران برمی گردیم.

*با این اوصاف دیگر فرزندان خانواده اذیت نمی شوند؟ چون مدتی در خوزستان حاضر بودید.

من  فقط یک خواهر کوچک دارم البته خانواده همواره پشتیبانم بوده اند و پدر هم همراه من در تمرینات حاضر می شد. زمانی که در تیم القطان عراق بازی می کردم خانواده در خوزستان مستقر شدند و من هم در این استان تمرین می کردم.

*فضای استان خوزستان را چطور دیدید؟ برای تمرینات مشکلی نداشتید؟

با اینکه من در یکی از مناطق محروم استان خوزستان تمرین می کردم اما آنها برخوردشان به گونه ای گرم بود که هیچ وقت فراموش نمی کنم. آنها می گفتند شما برای افتخار آفرینی و ورزش کشور تمرین می کنید و با محبت هایشان خستگی تمرین را فراموش می کردم.

*فرض کنید سال بعد تیمی از تبریز وارد لیگ بانوان شود و شما به عنوان لژیونر شرایط خوبی داشته باشید، در صورت پیشنهاد تیم تبریز کدام مسیر را طی می کنید؟

قطعا من به تیم شهرم کمک می کنم، چون تعصب بسیار زیادی روی تبریز دارم و این باعث افتخار من است که برای شهرمان افتخار آفرینی کنیم.

*ظاهرا وقتی شما به تیم مارخال شکی پیوستید ابتدا توسط سپاهان اصفهان اطلاع رسانی شد و چند هفته بعد در تبریز اطلاع رسانی شد؟

بله متاسفانه همین طور هست. اول باید از مسئولین شهر اصفهان به ویژه بخش بانوان قدردانی کنم که کارشان خیلی ارزشمند بود و با همین نگاه آنها به قطب فوتبال بانوان تبدیل شدند. اما در مورد شهرم واقعا نمی دانم چرا دیر اطلاع رسانی شد؟ اما صادقانه بگویم کمی از این رفتار ناراحت شدم، من هم شهروند تبریز هستم و اگر افتخاری کسب کنم قطعا به پای مسئولین، ورزشکاران و شهرما نوشته می شود. اصلا مسئولین تیم مارخال به شهر تبریز آمدند و پیشنهادشان را مطرح کردند. آیا این برای تبریز افتخار محسوب نمی شود؟

*بازی‌های تیم های تبریزی در لیگ برتر فوتبال مردان را دنبال می کنید؟

بله حتما، بازی تراکتور و ماشین سازی را دنبال می کنم و من هم یکی از طرفداران این تیم ها هستم.

*سرمربی تراکتور تغییر کرد و بازیکن مورد علاقه شما سرمربی موقت تیم شده!

بله همیشه گفته ام مسعود شجاعی یکی از الگوهای من است و شخصیت بسیار عالی در زمین مسابقه دارد و امیدوارم حالا که سرمربی تراکتور شده تیم نتایج بهتری بگیرد و قهرمان ایران شود.

*فکر کنم خوشحالی شما وقتی چند برابر می شود که تراکتور، ماشین سازی یا مس سونگون تیم فوتبال بانوان داشته باشند؟

یک وقتهایی صحبت هایی شد و اما به دلایلی که نمی دانم قضیه اجرایی نشد. با این همه آرزوی من است برای شهری که به آن تعلق دارم و تیمی که طرفدارش هستم بازی کنم.

*حتی با قرارداد کمتر نسبت به تیم آقایان؟

فضای فوتبال بانوان طوری هست که سقف قرارداد کمتری است. امیدوارم پوشش تصویری قوی تر باشد تا اسپانسرها هم به این سمت بیایند. ولی من در کشور آذربایجان زیر 100 میلیون تومان دستمزد می گیرم البته قراردادم ریالی نیست به مانات آذربایجان هست.

*در مورد بحث مالی، بعضی از بازیکنان همزمان در لیگ ایران و لیگ های دیگر بازی می کنند تا درآمد بیشتری داشته باشند. ولی شما ترجیح می دهید تمرکزتان یک جا باشد؟

واقعیت امر، ترجیح می دهم تمرکزم روی یک باشگاه و یک تیم باشد. در زمان هایی هم که لیگ برگزار نمی شود یا درگیر مسابقات نیستم به صورت فردی تمرین می کنم. با همین نگاه هم توانستم اولین لژیونر ایرانی در کشور آذربایجان باشم

*قبل فوتبال، شما کمربند سیاه دان 3 بین المللی کاراته داشتید؟ ولی علاقه تان سمت فوتبال بود؟

بله اتفاقا استادم خیلی اصرار داشت که کارم را ادامه بدهم اما وقتی دوران متوسطه تمام شد حس کردم علاقه واقعی ام به فوتبال هست. به مدرسه فوتبال رفتم و چون در سطح باشگاهی تیم فوتبال نداشتیم در تیم فوتسال ادامه دادم تا اینکه توسط خانم آزمون به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم.

*خانم آزمون پست شما را تغییر داد و این تغییر باعث موفقیت بیشتر شد؟

بله دقیقا همینطور است. بانگاهی که خانم آزمون سرمربی تیم ملی داشتند حس می کنم استعدادم بیشتر دیده شد. البته در خط حمله هم بازیهایم خوب بود ولی وینگر کمی فرق می کند.

*با این همه قوانین فیفا شما را مجبور کرد از بین فوتبال و فوتسال یک مورد را انتخاب کنید.

دقیقا همینطور است. به خاطر قوانین فیفا از اردوی تیم ملی خارج شدم و باشگاه های فوتبال قرارداد بستم.

*در حال حاضر تیم ملی در چه وضعیتی است؟

فعلا به خاطر کرونا اردویی در پیش نداریم و برنامه ای نیست.

*فکر می کنید لژیونرهایی مانند یاسمین فرمانی چه تاثیری در معرفی استعدادهای ایرانی در فوتبال جهان به ویژه اروپا دارند؟

واقعا از اینکه ایشان یا هر بازیکن دیگری راهی لیگ های حرفه ای شود خوشحال می شوم و این نشانگر استعداد بازیکنان بانوان است و به دنیا ثابت می کنیم چه استعدادهایی در فوتبال ایران هستند.

*یکی از بندهای قرارداد شما با باشگاه آذربایجانی حجاب بود.

بله بند اول قراردادم حجاب بود و این مسئله اهمیت زیادی برایم دارد. من در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده ام و این بخش مهمی از فرهنگ ما هست.

*بستگان پدری به خاطر فوتبالیست شدن با شما قطع رابطه کردند؟

در خانواده پدری ما مرسوم است که فرزندان پزشک یا مهندس باشند وگرنه طرد می شوند. در حالی که انسان ها می توانند سلیقه های متفاوتی داشته باشند و من راهم را طور دیگری انتخاب کردم. فوتبال راه من است البته در کنار این درسم رها نشده و خانواده ام تاکید زیادی داشتند که ورزش حرفه ای مانع تحصیلم نشود.

*حتی حالا که به موفقیت رسیدید این قطع ارتباط بستگان پدری با شما ادامه دارد؟

متاسفانه بله هنوز با ما ارتباطی ندارند.

*با این اوصاف از بستگان، آشنایان یا اطرافیان کسی به شما بابت ورود به فوتبال مراجعه نکرده؟

چند نفری به من مراجعه کردند. یکی از آنها زینب بود که در میاندوآب زندگی می کند. او پیام های زیادی برایم فرستاد و با خودم فکر کردم خودم اگر جای او بودم و امیدم نا امید می شد چه باید می کردم؟ او را به مسئولین هیئت فوتبال تبریز معرفی کردم تا به مدارس فوتبال معرفی کنند و بعد آن هم روند حرفه ای خودش را دنبال کند.

*این صحت دارد که از میان فوتبالیست ها خواستگار داشته اید؟

(با لبخند)  نمی شود از این سوال بگذریم؟!

* ولی همسر فوتبالیست یا ورزشکار درک بهتری از شرایط بازیکن حرفه ای دارد؟

وقتی شما ورزشکار حرفه ای هستید دائما درگیر اردو، تمرین و مسائل اینطوری هستید و این مورد برای همسران ورزشکار بهتر قابل درک است چون خودشان درگیر این روند هستند.

*خاطرم هست شما با خودروی شخصی سر تمرین می رفتید؟ گواهینامه رانندگی دارید؟ سن شما کمی پایین نشان می داد به نظرم!

5 مرتبه ای رد شدم تا بالاخره گواهینامه ام را گرفتم. البته آزمون کتبی را دفعه اول قبول شدم اما شهر طول کشید. خدا را شکر مشکل زیادی با پارک ماشین ندارم و سن هم فکر می کنم متناسب با همین موضوع بود.

*وقتی نام «سبا» را به اشتباه «صبا» می نویسند یا نام خانوادگی شما را به اشتباه سلیمی راد یا نوین در ج می کنند،  چه احساسی دارید؟

شما بنویسید نام درست من سبا سلیمی است و پسوند راد یا نوین ندارم! این مسئله خیلی تلخ است که بعد این همه زحمت نام و نام خانوادگی ام درست نوشته نشود.

از میان بچه های تیم ملی فوتبال بانوان، با کدامشان صمیمی تر هستید؟

با همه بازیکنان ارتباط خوبی داریم و احترام زیادی به آنها قائلم. اما زهرا قنبری و مریم نامی دوستانی هستند که سلیقه ها و افکار نزدیکی با هم داریم.

گفت و گو از: وحید مرادی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز