گفتوگو با لیلا میرزایی یکی از پرسنل کارخانه نفیس؛
روزهای سخت را کنار هم میمانیم
خیلی وقتها پیش میآید که بعضی از کارگران در زندگیشان دچار مشکلات مالی یا معیشتی شوند. مشکلات را با مسئولان شرکت درمیان میگذارند تا هر چه زودتر کارشان را راه بیندازند. کارگران کارخانه نفیس اغلب سابقهشان در شرکت بالاست و این نشان از انسجام و همدلی آنها در هدف بزرگ زندگیشان یعی خدمت به مصرفکننده و در کنار آن بهبود زندگی خودشان دارد.
گروه خبری نفیس: لیلا میرزایی 6 سال است که در شرکت نفیس مشغول به فعالیت است. زنی که 4سال پیش همسرش را بعد از یک تصادف و بیماری شدید از دست داد و مجبور شد برای ادامه زندگی خودش و پسر و دخترش بیرون از خانه کار کند تا زندگیشان تامین شود. وقتی از روزهای اولی که وارد شرکت شد صحبت میکند کلمههایی که از دهانش بیرون میآید آرامتر و شمرده شمرده میشود. رنج آن روزها دوباره جلوی چشمهایش نقش میبندد و بعد از اندکی سکوت خدا را شکر میکند که حالا دیگر از آن روزهای سخت خبری نیست.
هر چند شرایط اقتصادی کشور عرصه را برای همه تنگ کرده اما همین که ماهانه درآمدی دارد که به موقع واریز میشود خدا را شکر میکند.
خانم میرزایی متولد 1349 است و دیپلمش را در نظام قدیم گرفته. او مسئول بخش لیبل زنی کارخانه است. با دختر کوچکش «مهتاب» که ۱۵ سال دارد زندگی میکند و همه دغدغه زندگیاش خوشبختی و سربلندی اوست. 8 ماه پیش عروسش بیماری سختی گرفت و پسرش دیگر نتوانست کار کند. آنوقت خانم میرزایی مجبور شد خودش به تنهایی خرج زندگی خودش و پسرش را بدهد.
میگوید: «من از این روزهای سخت کم نداشتهام. شوهرم میوه فروش بود و 5 سال پیش تصادف سختی کرد. پایش را پلاتین گذاشتند و عوارض داروهایی که مصرف میکرد ریههایش را از کار انداخت. یک سال دوام نیاورد و فوت کرد. میلاد در تمام مدتی که پدرش بیمار بود کار کرد و خرج زندگی ما و دوا و درمان او را داد. بعد از فوت شوهرم شرایط سخت مالی من و پسرم را به این فکر انداخت که از تهران به شهر خودمان «کرمانشاه» برویم که ناگهان درهای امید به زندگی به روی ما باز شد و ما را به شرکت نفیس معرفی کردند. آن روز یکی از دوستان میلاد به ما گفت که در شهرک صنعتی اشتهارد میتواند کار پیدا کند. با هم به بخش کاریابی شهرک رفتیم و مسئول بخش به من گفت اگر خودت هم بیکاری میتوانی در شرکتی مشغول به کار شوی. آنوقتها اسم شرکت «نفیس» نبود و آن را به نام «ایمان» میشناختند. همان روز استخدام شدم و تا به امروز که 6 سال میگذرد در این شرکت کار میکنم. آخر تیرماه امسال وارد سال هفتم کاریام در شرکت نفیس میشوم و از این بابت خوشحالم.»
حقی که به حقدار میرسد
خانم میرزایی از روزهای اولی که وارد کارخانه شده بود خاطرات فراوانی دارد. مواقعی که هنوز تجهیزات کارخانه این قدر پیشرفته نشده بود و سالن ها هنوز جای خالی برای تجهیزات جدید داشت. میگوید: «6 سال پیش یعنی روزهای اولی که به شرکت آمده بودیم شرایط مثل امروز نبود. اما ما کارگران در کنار مسئولان کارخانه دست به دست هم دادیم تا روز به روز شرایط بهتر شد تا حالا که شرایط نسبتا خوبی داریم. در سه سال گذشته که شرکت خیلی رشد داشت و ما هم از منافعش استفاده کردیم.»
او از بیمهای که شرکت برایش رد میکند، میگوید: «من تیرماه وارد شرکت شدم و تاریخ یک مرداد ماه برایم بیمهام را واریز کردند. برای همه کارگران و کارمندانی که وارد شرکت میشود شرایط همین طور است. مسئولان شرکت تا جایی که توانستهاند حقوقهایمان را به موقع پرداخت کردهاند و مشکل خاصی در این زمینه نداشتهایم.»
رسم خوب جشن تولد در «نفیس»
یکی از رسمهای خوبی که در شرکت و کارخانه نفیس وجود دارد مراسم تولد است. کارخانه به مناسبت تولد هر کدام از کارگران کارخانه به آنها بخشی از تولیدات را هدیه میدهد و این طور است که تقریبا تمام کارگران از محصولات استفاده کردهاند و رضایت دارند. خانم میرزایی میگوید: «معمولا این طور است که روز تولدمان یک پک بزرگ از این محصولات را به ما هدیه میدهند که برای مدتها میتوانیم از آن استفاده کنیم. برای من که نزدیک به 50 سالگی هستم خیلی از محصولات روی پوستم جواب داده.»
او از روزهایی میگوید که همراه با دیگر کارگران کارخانه وقت ناهار دور هم جمع میشوند و شروع میکنند به صحبت کردن و درد و دل کردن از زندگی. روزهایی که لقمه ناتمام ناهارشان را با اشک و غصه از مشکلات زندگی رها میکنند و روزهایی که صدای خندههایشان از سقف کارخانه عبور میکند و به آسمان میرسد. میگوید: «من شرکت را قلبا دوست دارم و اگر روزی بخواهم از این شرکت بروم خیلی ناراحت میشوم. بعضی وقتها فکر میکنم اگر روزی از این جا بروم چه کار کنم که دلم برای دوستانم همکارانم و بقیه آدمهایش تنگ نشود. این قدر به این کارخانه و دوستانم وابسته هستم. اینجا خانه اول من است چون روزها تا شب را اینجا میگذرانیم و فقط برای استراحت به خانه خودمان میرویم. ما از ساعت 8صبح کارمان شروع میشود تا ساعت 5 بعدازظهر که وقت کاری تمام است. بعضی روزها هم اضافه کار داریم که تا ساعت 8 بعدازظهر میمانیم.»
در بخش لیبلزنی همان بخشی که خانم میرزایی و همکارانش در آن کار میکنند رولهای کاغذی و نایلونی لیبلها را برش میزنند و روی کاسهها و بطریهای محصولات میچسبانند. میرزایی میگوید: «روزانه هر کدام از بچهها 3 تا4 هزارتا لیبل روی محصولات میچسبانند. ما برای کسانی که از بیرون میآیند و شروع به کار میکنند چند روز دوره آموزشی میگذاریم و بعد مشغول به کار میشوند.»
بهبود کیفیت زندگی انسانها
خیلی وقتها پیش میآید که بعضی از کارگران در زندگیشان دچار مشکلات مالی یا معیشتی شوند. مشکلات را با مسئولان شرکت درمیان میگذارند تا هر چه زودتر کارشان را راه بیندازند. کارگران کارخانه نفیس اغلب سابقهشان در شرکت بالاست و این نشان از انسجام و همدلی آنها در هدف بزرگ زندگیشان یعی خدمت به مصرفکننده و در کنار آن بهبود زندگی خودشان دارد. همان که شعار کارخانه و شرکت نفیس در مورد فلسفه وجودیشان است: «هدف ما بهبود کیفیت زندگی انسانهاست.»