ساختار موسیقایی گفتار و سینما بررسی شد؛
اصلانی: انور الگوی صدایِ تصویری است
امروز منوچهر انور به عنوان نمونه الگوییِ صدایِ تصویری یا بشری یا فضای صدایی، شناخته میشوند / در آنونسهای بیشماری که ایشان گفتند، آنوسگفتن را به سطح دیگری از هنر تبدیل کردند.
شانزدهمین نشست «پلک تهران» با عنوان «ساختار موسیقایی گفتار و سینما، با نظر به آثار استاد منوچهر انور»، روز گذشته(۳ تیرماه) ساعت ۱۷ در سالن استاد جلیل شهناز در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش ایلنا؛ در این نشست، منوچهر انور(ادیب، مترجم، سینماگر و گوینده سینما)، هوشنگ آزادیور(شاعر، مترجم، فیلمساز و گوینده سینما)، محمدرضا اصلانی(فیلمساز، شاعر، نویسنده و مدرس سینما)، محمدرضا فرهمند(دانشآموخته سینما و تئاتر، پژوهشگر و مدرس دانشگاه) و مهرداد فراهانی(دانشآموخته سینما، پژوهشگر و مدرس سینمای مستند) حضور داشتند که به بررسی شیوه بیان و نحوه گفتار منوچهر انور در آثار برجسته سینمایی ایران و جهان پرداختند.
در آغاز این نشست، فیلم «منطقالطیر» ساخته محمدرضا اصلانی و با صدای منوچهر انور نمایش داده شد. در این فیلم، منوچهر انور جملاتی کوتاه اما تاثیرگذار را با صدای جادویی خود ادا میکرد: «در ابتدا کلمه بود… و کلمه نزد خدا بود، در او حیات بود، و حیات نور انسان بود، و کلمه جسم گردید، و میان ما ساکن شد».
پس از نمایش فیلم، محمدرضا اصلانی گفت: بحثامروز در باب تاثیر گفتار است اما نه به معنای اینکه گفتار نقشی توضیحدهنده و مکمل تصویر را دارد. ما امروز درباره تاثیر صدا بحثمیکنیم، نه گفتار به معنای گفتار و آنچه که امروز رایج است. منظور ما نریشن به معنای روایت نیست که آن را در ایران بیشتر با کاربرد گفتار میشناسند تا روایت. مسئله در واقع نحوه روایت یک سخن است.
وی ادامه داد: چند مسئله وجود دارد که ما میگوییم گفتار نباید چنین باشد. گفتار توضیح تصویری است یا ارائه اطلاعات مکتوب، یا میتوان گفت گفتار الحاق به تصویر نیست، بلکه تکمیلکردن تصویر است. گفتار قطعه ادبی نیست که با تمهید ادبینویسها فکر کنیم یک فیلم شاعرانه ساختهایم. هیچ کدام از اینها ربطی به گفتار ندارد. اینها تصورات عامیانهیی هستند که ما از گفتار داریم. همانطور که میدانید صدا، موسیقی و گفتار جزو ساختار و بیان یک فیلم هستند. گفتار در واقع تصویر دیگری از فیلم است. اگر ما تصویری از تصویر بصری داریم، گفتار یک تصویر صدایی است؛ یک تصویر که لزوماً با هم سینک نیستند یا یکدیگر را توضیح نمیدهند. بلکه با هم مطابقه دیالکتیک دارند و سنتز میشوند و آن سنتز تصویر نهایی فیلم است.
اصلانی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر موسیقی کلام، گفت: گفتار ساختار موسیقایی فیلم را سازمان میدهد. اگر فیلمی ساخته میشود و موسیقی ندارد، در زبان با موسیقی مشترک است. گفتار ریتم تصویری و ساختاری فیلم را صیقل میدهد. گفتار خارج از گزاره معنایی که از خود بیرون میتراود، به مثابه موسیقی است. گفتار موسیقی کلامی فیلم است. ما از طریق موسیقی کلامی با گفتار ارتباط برقرار میکنیم و معنای واقعی رخداد را میفهمیم. اگر موسیقی صدای موسیقایی است، گفتار کلام موسیقایی است. میتوانیم به این جمله عجیب اشاره کنیم که گفتار برای شنیدن نیست، برای دیدن است. به قول مولوی «گوش شَود چشم شما» یا فرقی نمیکند اگر بگوییم «چشم شود گوش ما»! همچنین باید گفت گفتار گفته نمیشود، بلکه ساخته میشود.
این فیلمساز افزود: متن اداشده یک متن نوشتاری نیست، بلکه خود یک متن دیالوگ و گفتار است، هرچند که ادبی باشد. گاهی یک قطعه ادبی، کتابی و نوشتاری را یک نفر میخواند و فکر میکند که گفتار گفته است، و شما حس میکنید که بیننده سرش را به پایین انداخته است، یعنی مخاطب در وجودش است و برای کسی سخن میگوید. سخن او ادای موسیقایی یک معناست. به آن جهت متن گفتار به هنگام ادای متن، ساخته و گفته میشود، یعنی فقط ادا نمیشود که ما خوب بشنویم، بلکه ساخته میشود تا ما با خلاقه صدایی، ظرفیت موسیقایی صدا کلام را کشف کنیم و دریابیم. منظور آنست که دو فهم برای ما وجود دارد: یک فهم معنایی که در حقیقت امکان کشف معنا در درام لحن است، و دوم، فهم هنری به مثابه یک اثر هنری یا کالبد هنری، مثل مجسمه.
محمدرضا اصلانی همچنین در اشاره به اهمیت فعالیت هنری انور، تاکید کرد: گفتار یک فضای فهمپذیر است. این کاری است که آقای انور در طول سالیان دراز به فعل انجامش دادند و به ما آموختند. برای ما ارائه نمونه الگویی از آنچه تاکنون گفتیم، کارهایی است که آقای منوچهر انور در پنجاه سال اخیر کردهاند، نه فقط به عنوان یک گوینده، که به عنوان ادیب، که زبان را به صورت یک کلام عرضه میکند. ایشان با ضوابط ادبی چه در شعر و چه در نثر نیاز نمیکند که کلام خاص گفتار است یا دیالوگ و کلام گفتاری را به نحوخلاقانهیی به کشف موسیقایی رسانده. ایشان را خیلیها به عنوان یک گوینده میشناسند، که این یک ظلم است. یک نادانی است اما من منوچهر انور را به عنوان یک خلاق صدا و یک خلاق معنی معرفی میکنم. به همان عنوان که وقتی شمس در بازار به مولوی میرسد و به او میگوید «اِی صراف معانی»! من هم ایشان را به عنوان صراف معانی میشناسم!
کارگردان فیلم «منطقالطیر» اضافه کرد: امروز منوچهر انور به عنوان نمونه الگوییِ صدایِ تصویری یا بشری یا فضای صدایی، شناخته میشوند. چه در بخشهایی از کارهای ایشان ازجمله کارهایی که در آثار خودشان کردهاند، مثل فیلم پیشرویی که هنوز هم پیشروست، یعنی فیلم «نیشدارو» و چه در اثری که کل دیوان غزلیات حافظ را خواندند، و چه در فیلمهای داستانی، ازجمله فیلم خاطرهانگیز «جان هیوستن» و همینطور فیلم بسیار مهم «اروپا» ساخته «فونتریه»، و همچنین فیلم چشمنواز «باد صبا» ساخته «آلبرت لاموریس» که ایشان گفتار فارسی آن را خودشان بازنویسی کردهاند و گفتار فیلم را از حالت تزیینیِ تصاویر زیبا و گرافیک، به یک کار دراماتیک تبدیل کردهاند. در آنونسهای بیشماری که ایشان گفتند، آنوسگفتن را به سطح دیگری از هنر تبدیل کردند. بنده هم در فیلمهای زیادی با ایشان توفیق همکاری داشتم.
پس از توضیحات اصلانی، محمدرضا فرهمند؛ شرحی از کارنامه زندگی هنری و حرفهای منوچهر انور ارائه کرد.
در ادامه هوشنگ آزادیور در وصف منوچهر انور بیان کرد: برای من باعثخوشبختی و افتخار است که اینجا درباره منوچهر انور صحبت کنم، چون بنده از طریق آقای انور ارزش صدا و بیان را فهمیدم. زمانی که صدای آقای انور را شنیدم دانشجو بودم. آن موقع در چند فیلم دانشجویی صحبت کرده بودم اما وقتی صدایی ایشان به گوشم خورد، متوجه شدم اصلاً قضیه چیز دیگری است. یک رسمی برقرار بود در گذشته که لحن گوینده، حالت خبری و گزارشی داشت، یا وعظ و خطابه بود، یا با کمی فلفل و نمک شاعرانه سعی میکردند وصفی شاعرانه به فیلم بدهند، ولی کاربرد عبارت «گویندگی» در مورد شخص آقای انور را نمیپذیرم. بنده میگویم اجرا. خواندن متن، گویندگی نیست. بلکه اجرای متن است. بعد از اینکه صدای آقای انور پخش شد، یک سبک جدید در گویندگی ایران متداول شد. به نظرم گوینده حتی اعتبار بیشتری از نویسنده دارد. نویسنده به صورت خنثی یک مطلبی را روی کاغذ مینویسد و اجرای آن متن و خوراندن آن به مخاطب چیز دیگری است که در واقع به آن باید فرامتن گفت.
وی افزود: آشنایی بنده با آقای انور در موسسه فرانکلین بود و ایشان را به عنوان نویسنده، ویراستار و مترجم شناختم که بعدها شنیدم به عنوان کارگردان سینما و تئاتر فعالیت دارند. در جشنواره فیلم کودک که یک زمان، جشنواره خیلی خوب و پررونقی بود، پیش از آغاز فیلم نام نویسنده، کارگردان یا آهنگساز پخش میشد اما این صدا به آن فیلم اعتبار میداد. این صدا را برای سینما، آقای اصلانی با فیلم «حلاج» و در جشنواره فیلم تهران کشف کرد. به هر حال، با شناخت آقای انور، گویندگی برای من اعتبار و ارزش دیگری پیدا کرد و فهمیدم گویندگی این نیست که ما آن را میشناسیم. وقتی از منوچهر انور صحبت میشود، بحثبر سر صدا نیست. بحثبر سر تعبیر متنی است که صدا آن را بیان میکرد و صدا نفوذ میکرد به متن و ساختار و دراماتیک فیلم. اینجا میبینیم که صدا به عنوان موسیقی عمل میکند. در حالی که دوستان فیلمساز، گاهی برای ساخت یا انتخاب موسیقی بسیار هزینه میکنند اما به سادگی از کنار گفتار فیلم میگذرند.
منوچهر انور؛ متولد ۱۳۰۷ در تهران، کارگردان، نویسنده، تهیهکننده، گوینده و مترجم و فارغالتحصیل رویالآکادمی لندن است. او فعالیت هنری خود را در لندن در سال ۱۳۳۲ به عنوان نویسنده، بازیگر و گوینده در رادیو و تلویزیون آغاز کرد. انور پس از پیوستن به گروه ملی و تدریس در دانشگاه بهطور عمده فعالیت گویندگی و نویسندگی متن آنونس فیلمها را شروع کرد. مهمترین اثر هنری او نمایشنامه مشهور بیژن مفید یعنی «شهر قصه» است که در سال ۱۳۵۲ توسط او و بیژن مفید نوشته و با کارگردانی خودش تولید شد اما امروز هیچ نسخهیی از آن اثر سینمایی و ارزشمند باقی نمانده است. منوچهر انور، هنر تئاتر و فن بیان را زیر نظر اساتیدی چون سِر لارنس الیویر و سِر جان گیلگاد آموخت. پس از بازگشت به ایران در دهه سی خورشیدی و فعالیتی کوتاه در عرصه تئاتر، به حرفه گویندگی متن فیلمهای مستند وارد شد. پس از چندی وی با قرائت گفتار فیلم کتاب آفرینش و بعدها با نوشتن و خواندن آنونس فیلمها، گویندگی در سینمای داستانی را نیز تجربه کرد. انور همانگونه که در صنعت نشر ایران، هنر ویرایش را پایهگذاری کرد، در قرائت گفتار متن و آنونس نیز تحولی جدی ایجاد کرد. ترجمه دو اثر نامدار «عروسکخانه» و «پختستان»، اثر هنریک ایبسن و ادوین آبوت آثار ماندگاری هستند که به سبب تجربههای نو در زبان، موجب بحثهای زیادی در میان صاحبنظران امر ترجمه ادبی شدند.
در این نشست؛ برخی قطعات غزلخوانی «منوچهر انور» از ابیات حافظ پخش شد.