نورشاهی در گفتوگو با ایلنا:
بدنه همافران از جامعه و پیکر ایرانی جدا نبود
من جملهای را در آن روز بیان کردم که هیچگاه آن را تغییر ندادهام چون تاریخ باید مستند بماند. آن روز گفتم «نظامیان ملی به فرمان خمینی از طاغوت گسستیم به ملت پیوستیم».
یکی از همافران نیروی هوایی ارتش با بیان اینکه همافران و بدنه نیرویهوایی از جامعه و پیگره ایرانی جدا نبودند و کلیت ارتش متعلق و وفادار به ملت بود٬ تاکید میکند: هرچند جو خفقانی برای ظهور آن وجود داشت اما با شدت گرفتن سیر انقلاب و علنی شدن مخالفتها بدنه ارتش و نیروی هوایی به انقلاب و مردم پیوست؛ در کل مذهب، غارت ملی و تحقیر در حرکت نیروی هوایی ارتش بسیار موثر بود.
محمد حسین نورشاهی به خبرنگار ایلنا میگوید: وجود مستشارانی که بسیار از ما ضعیتتر بودند یکی ازموضوعاتی بود که در آن دروان در نیروی هوایی بسیار آزار دهنده بود، آنها در ایران امتیازات و تسهیلاتی بیشتر از همافران ایرانی که جزء یکی ار مرفهترین قشر کشور محسوب میشدند داشتند.
این مهندس و همافر نیروی هوایی ارتش درباره نقش نیروی هوایی در ۱۲ و ۱۹ بهمن میگوید: باتوجه به واقعیتها من نسبت به داستان سرایی علاقهای ندارم حتی احساس میکنم در بعضی از وقایع از جمله روز ۱۲ و ۱۹ بهمن ۵۷ که نیروی هوایی نقشی را ایفا کرده است دچار تحریفاتی شدهایم. من ادعاهای که به وجود هسته یا گروهی برای برنامهریزی این مسائل تاکید میکند را قبول ندارم، به نظر من همه این حرکات خود جوش و تحت تاثیرحرکتهای امام بود.
نورشاهی درباره ملاقاتی کوتاهی که بعد از مراسم ۱۹ بهمن با امام داشته است میگوید: امام در آن جلسه کوتاه به ما دستورها و سفارشهایی کردند که اصل حرف ایشان این بود که به همه بگوید مواظب همه چیز از جمله تجهیزات و خراب کاریهای احتمالی باشند.
وی تاکید دارد: ما نباید صرفا نقش نیرو هوایی در انقلاب اسلامی به ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ منحصر کنیم که این نوع برداشت بسیار سطحی است به نظر من آن چیزی که بیشتر باید به آن پرداخته شود نقش این نیرو بعد از۲۲ بهمن و ماهای آغازین انقلاب اسلامی است.
مصاحبه محمد حسین نورشاهی را با خبرنگار ایلنا میخوانیم:
درباره خودتان و چگونگی ورود به نیروی هوایی بگوید.
متولد ۱۳۲۸ تهران هستم، درسال ۱۳۴۹ وارد نیروی هوایی شدم من در آن دوره جزء همافران نیروی هوایی ارتش بودم، همافران تحصیل کردهترین قشر نیروی هوایی محسوب میشدند که بیشتر آنها خارج از کشور تحصیل کرده بودند.
در سال ۱۳۵۱ با بورسیه نیروی هوایی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و در آنجا دوره مهندسی شناسایی هوایی را گذراندم و به ایران بازگشتم و در فرماندهی لجستک هوایی در فرودگاه مهرآباد با هواپیماهای RF۴ که به تازه وارد شده بودند مشغول به کار شدم و این سیر کاری تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت، که بعد از آن وارد فاز جدیدی از جمله مسائل انقلاب و دفاع مقدس شدیم.
وضعیت نیروی هوایی ارتش را قبل از انقلاب در ارتباط با اضاع انقلابی چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از موضوعاتی که در آن دوران در نیروی هوایی بسیار آزاردهنده بود وجود مستشارانی بود که ببیشترآنها کسانی بودند که با ما همان دوره را گذرانده، ولی بسیار ضعیفتر بودند اما در مقابل در ایران امتیازات و تسهیلاتی بیشتر از همافران ایرانی که جزء یکی ار مرفهترین قشر کشور محسوب میشدند داشتند.
بنابراین هرچند همافران زندگی بسیار خوب و مرفهای داشتند٬ همیشه نکاتی مبهمی در ذهن آنها وجود داشت و هیچگاه نمیتوانستند نسبت به روندها و اتفاقات کشور بیتفاوت باشند، در یک دروان خفقان کسی این موضوعات را به زبان نمیآورد٬ ولی همه آنها در ذهن تحلیل میشد.
باید بپذیریم همافران و بدنه نیروی هوایی از جامعه و پیکر ایرانی جدا نبود، در آن دوره خیلی از مسائل با عقاید مذهبی آنها همخوانی نداشت علاوه برا آن ما خیلی از موضوعات و تحقیرها را میدیدم، از جمله اینکه کسی که از ما سواد کمتری داشت به عنوان مستشار و راهنمایی کننده ما به ایران آمده بود بنابراین کلیت بدنه ارتش از توده و متن جامعه بود که با همان تفکر مذهبی و سنتی خود وارد محیط ارتش شده بود.
نیروی هوایی مشاهده میکرد در کاربرد و عمل تبدیل به ژاندارم منطقه در راستای اهداف آمریکا شده است در این مسیر آنها به تحلیل و مقایسههای دست میزند. آمریکا تواسته بود علاوه بر اینکه تجهیزاتی را در راستای اهداف خود بفرشد یک بازار بزرک کاری نیز برای مستشاران نظامی ایجاد کرده بودند. در کل مذهب، غارت ملی و تحقیردر حرکت و تامل نیروی هوایی ارتش بسیار موثر بود.
مواجهه و رابطه بدنه نیروی هوایی با انقلاب و امام در آن فضا چطور بود؟
همه این موضوعات که اشاره کردم رسوب کرده در بدنه ارتش و نیروی هوایی وجود داشت تا اینکه نسیم انقلاب شدید گرفت؛ از نماز عید فطر حضور بدنه نیروی هوایی در مسیر انقلاب علنی شد بسیاری آنها در راهپیماییها شرکت میکردند. این نشان دهنده این بود که ارتش متعلق و وفادار به ملت است، هرچند جو خفقانی برای ظهور آن وجود داشت. اما با شدت گرفتن سیر انقلاب و علنی شدن مخالفتها بدنه ارتش و نیروی هوایی به انقلاب و مردم پیوست. به طوری که به راحتی میتوانستی حضور همافران نیروی هوایی در تجمعات و راهپیماییهای انقلابی مشاهده کنی؛ در این مسیر حرکات و تهدیدهای توهین آمیزی که در پایگاههای نظامی اتفاق افتاد که بیشتر بدنه نیروی هوایی را تحریک و آنها را به طرف مردم و انقلاب سوق داد.
به نظر شما چه عامل و عواملی در پیش قدمی نیروی هوایی ارتش با جریان انقلاب و بیعت با امام خمینی موثر بود؟
نیروی هوایی درهمه دنیا مورد توجه است و به آنها رسیدگی میشود در آن دوره بچههای نیروی هوایی به خارج از کشور رفت و آمد داشتند و ماهیت شغل و رشته این افراد که به صورت استدلالی بود خود به خود مقایسههای را سبب شد که در این مسیر اصالتهای دینی مردمی نقش مهمی را داشتند. بنابراین بچههای نیروی هوایی هیچگاه جدا ازبطن ملت نبودند و همیشه به این مقایسه دست میزند که چرا کشورما با این همه تواناییها و استعداد ملی دراین وضعیت قرار دارد، چرا باید مستشاران با ایرانیان رفتار تحقیرآمیز داشته باشند در حالی که ما نگهبان منافع آنها هستیم.
البته باید به قدرت رهبری امام اشاره داشت که باعثشد همه وارد صحنه انقلاب شوند به طور مثال در آن سخنرانی که در بهشت زهر اداشتند، گفتند: آقای تیمسار ما میخواهیم توآقا باشی نه نوکر خیلی تاثیر گذار بود.
عملکرد و همکاری نیروی هوایی در استقبال از امام چطور ارزیابی میکنید؟
در باره روز ورود امام و مسیر حرکت چند روایت وجود داشت بچههای نیروی هوایی چون فکر میکردند امام از خیابان آزادی فعلی عبور خواهد کرد این مسیر را با گل میخک مشخص کرده بودند.
اما با توجه به واقعیتها من نسبت به این موضوعات خیلی به داستان سرایی علاقهای ندارم حتی احساس میکنم در بعضی از وقایع از جمله روز ۱۲ و ۱۹ بهمن ۵۷ که نیروی هوایی نقشی را ایفا کرده است دچار تحریفاتی شدهایم. من ادعاهای که به وجود هسته یا گروهی برای برنامه ریزی این مسائل تاکید میکند را قبول ندارم، به نظر من همه این حرکات خود جوش و تحت تاثیرحرکتهای امام بود، جراتی پیدا شده بود و رژیم چارهای جز پذیرش قضیه نداشت. بنابراین این فرض ها و ادعاها که افرادی بودند، آمدند و این موضوعات را برنامه ریزی کردند را مطلقا قبول ندارم زیرا همه چیز تحت تاثیر جاذبه انقلاب و امام
خمینی قرار داشت.
برنامه بیعت نیروی هوایی ارتش با امام خمینی در ۱۹ بهمن ۵۷ که شما جزء این همافران بودید چطور شکل گرفت؟
در این روزها کشور در حالت نیمه تعطیل قرار داشت و سیستم ارتش قصد داشت بیشتر آدمهای مطمئن به خودشان را در پادگانها نگه دارند، تقریبا فضای رفت و آمد را آزاد بود و اکثریت بچههای نیروی هوایی در تظاهرات با لباس شخصی شرکت میکردند؛ در روز ۱۶ بهمنها حضرت امام حکم نخست وزیری مرحم بازرگان را امضا کردند روز پنج شنبه را خود امام دستور دادند مردم به حمایت از دولت منتخب او راهپیمایی کنند.
گویا در جلسهای که در منزل آقای طالقانی برگزار شده بود و چند نفری از بچههای نیروی هوایی حضور داشتند صحبت از یک حرکت نیروی هوایی در راستای انقلاب میشود که آقای طالقاتی پیشنهاد میدهد که نیروی هوایی باید کاری انجام دهد که یک سرو گردن از آن پیرزنی که با اعصا میآید بالاتر باشد.
نهایتا این موضوع خود جوش و دهن به دهن میچرخد و قرار برآن میشود که روز ۱۹ صبح به مدرسه علوی بریم اطلاع رسانیها همه کاملا مردمی بود که ظرف چند روز به همه پایگاهها رسید اما محور اصلی این قضیه را همافران تشکیل میدادند.
شما جزء همافران بودید که در آن بیعت تاریخی حضور داشتید درباره آن روز بگوید.
صبح روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ هوا تاریک روشن بود که همه با لباسهای در ساک به سمت مدرسه علوی حرکت کردیم، در اینجا باید از نقش به سزایی جناب سرهنگ محمد طاهری یاد کنیم که در ساماندهی این حرکت خود جوش بسیار موثر بود. همه همافران لباس عوض کردند اما قرار شد من لباس نظامی کامل نپوشم، یک اورکت سبز نظامی پوشیدم.
در این اوضاع و وضعیت بحثی مطرح شد که به چه شکل و روشی پیش امام بریم، یعنی دسته جمعی مثل بقیه مردم بریم و بیعت کنم، که دراین بحثها و صحبتها قرار بر این شد که رژه نظامی بریم من که لباس نپوشیده بودم درجههایم را زدم و گفتم همه به ستون شیش نفربیستید و در همان حیاط کوچک فرمان رژه دادم و جلو جایگاهی که امام ایستاده بود مثل یک پادگان نظامی فرمان نظر به راست و خبر داد میدادم و هر دسته بعد از رژه جلو جایگاه مستقر شد که جمعیتی نزدیک به ۳۵۰ الی۴۰۰۰ نفربودند که ۹۵ درصد آن جمعیت را همافران تشکیل میدادند؛ بیست خانم کارمند لجستکی مرکز کامپیوتر هم در این رژه حضور داشتند. علاوه بر آن یک سرگرد نیروی زمینی نیز با تحریک و تشویق همافران جلو صف رژه ایستاد، یک سرباز نیرو هوایی هم پیامی که توسط آقای طالقانی آماده شده بود را قرائت کرد.
وقتی همه مستقر شدن استعداد جمعیت در حد یک گردان بود لذا من گفتم گردان ایست به پیشگاه رهبر انقلاب نایت الامام خمینی گردان دورودکه جمعیت سه بار دورود فرستادند. من جملهای را در آن روز بیان کردم که هیچگاه آن را تغییر ندادهام چون تاریخ باید مستند بماند، گفتم «نظامیان ملی به فرمان خمینی از طاغوت گسستیم به ملت پیوستیم» وبعد خبردار وایستایم تا امام خمینی سخنرانی ۱۵ دقیقهای را ایراد، و بعد گفتند بروید به دریای خروشان ملت بپوندید.
یادم هست عکاس کیهان حسین پرتوی خیلی فداکاری کرد از این صحنه زیبا تاریخی عکس بگیرد زیرا هنوز رژیم شاهنشاهی در قدرت بود بچهها هم با لباس نظامی آمده بودند اگر عکس به دست بختیار میافتاد همه را درو میکرد بنابراین عکسی را از پشت سر گرفت اما به این علت که من فرماندهی رژه میدان را به عهده داشتم عکس من از روبه رو افتاد.
آن روز، روز راهپیمایی تایید دولت منتخب امام بود بنابراین ما بچهها را هدایت کردیم و همه با لباس فرم وارد خیابان ایران شدیم و از آنجا به طرف دانشگاه حرکت کردیم که در این بین یک بالگرد تا کابل برق برای شناسایی همافران پایین آمده بود و عکس و فیلم میگرفت.
در این بین مردم استقبال عظیمی از ما کردند و ٱن بیست خانم هم وسط این حرکت حضور داشتند. اتفاقی که رخ داد این بود که حتی افرادی که با لباس شخصی آمده یا از نیروهای دیگر بودند بر ترسی که وجود داشت غلبه کردند و کارتهای شناسایی خود را در دست گرفتند که همه مشاهده کردند ده برابر کسانی که رژه رفته بودند با لباس شخصی از همه نیروهای نظامی در حال راهپیمایی بودند این صحنه، صحنه بسیار جالب و قابل تاملی بود که از روی آن کم رنگ رد شدیم.
بعد از این مراسم رژه چه اتفاقاتی رخ داد و واکنش ژریم نسبت به حضور این افراد چی بود؟
درآن روز بعد از مراسم بیعت و راهپیمایی وقتی که همه رفته بودند، فردی از امام نزد من آمد، من و ستوان خلبان خلیلی را پیش امام برد و گفت امام چند قیقهای با شما کار دارند، ما ملاقاتی بسیار کوتاه در مدرسه علوی با امام داشتیم یادم نمیاد از بیت امام چه کسی حضور داشت؛ امام در آن جلسه کوتاه به ما دستوراتی دادند و سفارشاتی کردند که اصل حرف ایشان این بود که به همه بگوید مواظب همه چیز از جمله تجهیزات و خراب کاریهای احتمالی باشند.
بعد از این ملاقات و اتمام مراسم و راهپیمایی مشخص و شنیده شد، برای چند نفری که گردانده اصلی آن رژه بودهاند بختیار دستور حکم تیر داده است بنابراین قرار شد از ایران فرار کنیم. اما فردای آن روز دانشجویان همافری بعد از مرخصی به پادگان برگشته بودند که در این بین تلوزیون لحظه ورود امام به کشور را پخش میکند و دانشجویان صلوات میفرستند، گارد که از روزهای گذشته در پادگانها با تانک مستقر شده بودند به آنها حمله میکنند که باعثدرگیریهای شد، این خبردهن به دهن پخش شد و مردم با شعار مسلمان به پا خیر همافرد کشته شد به سمت پادگان حرکت کرده بودند. که این مسائل و درگیریهای به روز۲۲ بهمن و پبروزی انقلاب اسلامی منتهی شد.
نقش نیرویهای در کل در جریان انقلاب اسلامی چطور ارزیابی میکنید؟
ما نباید صرفا نقش نیرو هوایی در انقلاب اسلامی را به ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ منحصر کنیم، این نوع برداشت بسیار سطحی است. به نظر من آن چیزی که بیشتر باید به آن پرداخته شود نقش این نیرو بعد از۲۲ بهمن و ماهای آغازین انقلاب اسلامی است.
زیرا درآن روزها در حالی که شهرداری، شهربانی و… وجود نداشت اما تهران در امنیت کامل بود؛ کارکنان نیروی هوایی دراین امنیت نقش بسزایی داشتند، زیرا مردم به لباس نیروی هوایی اعتماد کرده بودند و بچههای نیروی هوایی در همه جاهای حساس از جمله صدا و سیما و کاخ نخست وزیری، کمیتههای خود جوش مردمی و… به دلیل این اعتماد حضور داشتند.
به نظر من این نقش از خود ۱۹بهمن و بیعت با امام بسیار مهمتر بود من خودم در بیمارستان جرجانی ۴ ماه ماندم که تقریبا همه کارهای شهر را در آنجا انجام میدادیم هرچند مسلما موانعی برای این اقدامات وجود داشت ولی قدرت بروز و ظهور ملتی که به شور و باور رسیده بود را کسی نمیتوانست بگیرد.
گفتوگو از: مصطفی لطفی