خبرگزاری کار ایران

اینجا عده‌ای به قربانی نفس آمده‌اند

اینجا عده‌ای به قربانی نفس آمده‌اند
کد خبر : ۲۱۸۸۹۲

گویا زندگی در یک کشور اروپایی و دور بودن از مجالس مذهبی نتوانسته فطرت اونو عوض کنه زمانی که برای اولین باربه گنبد امام حسین نگاه کرد این امر با سرازیر شدن اشک هایش ثابت شد

ایلنا: ۱۳سال پیش مکه را دید گوسفندی را قربانی کرد. امروز کربلا را دید اینبار نفس خود را آورده است تا قربانی کند «یا ابا عبدالله دیگه مشروب نمی خورم»


الهی العفو الهی العفو الهی العفو


۱۲ سال پیش ازدواج کرد. با دختری که الان استاد دانشگاه است. دختر ۶ ساله اش که خیلی بیشتر از سنش می داند و حرف میزند. خدا بهترین زن دنیا را قسمت او کرده است.


الهی لک الحمد، لک الحمد، لک الحمد


آرزویش این است که عشق و محبت اهل بیت در دل خانواده اش کم نشود دخترکش بداند که امام حسین چه کار کرده است از خدا می خواهد که همسر دخترش سالم بماند.


الهی من لی غیرک، الهی من لی غیرک، الهی من لی غیرک


علی رضا شرفی مرد ۳۶ ساله ای که چند سال پیش به همراه همسرش از ایران مهاجرت کرد. اما گویا زندگی در یک کشور اروپایی و دور بودن از مجالس مذهبی نتوانسته فطرت اونو عوض کنه زمانی که برای اولین بار به گنبد امام حسین نگاه کرد این امر با سرازیر شدن اشک هایش ثابت شد. به قول خودش از همان دوران کودکی پدر و مادش محبت اهل بیت را در وجود او کاشتند و اکنون موقع گل دادن آن دانه رسیده است. چه گل خوشبویی بو ی محرم می دهد این گل

حدودا ۵سال پیش بود که خواب دیده است آمده کربلا به گنبد نگاه می کند و از اولین رهگذر می پرسد اینجا کجاست میگویند کربلا به رهگذر می گوید اما من می خواهم برم نجف زیارت امام علی(ع) رهگذر می گوید آنجا هم میروی اما اول اینجا برو حالا انگار آن خواب دارد تعبیر می شود و قتی از تهران سوار هواپیما شد مقصد فرودگاه امام علی نجف بود اما به محض پیدا شدن از فرودگاه به سمت کربلا رفتند برنامه تور این طور بود.

از مشکلاتش می گوید که چطور خانواده اش را به هر زحمتی بوده راضی کرده است که بیاید کربلا و به محض اطلاع دوستان و آشنایان همه سعی داشتند او را به لحاظ نبود امنیت از این کار منصرف کند و حتی به او دشنام هم دادند اما برای او مهمترین چیز رضایت پدر، مادر و همسرش از رفتن به این سفر است.

روز اول به خاطر نبود سیم کارت و نداشتن اینترنت نتوانسته با خانواده اش صحبت کند به طوریکه همسرش تصمیم می گیرد به اداره عتبات عالیات برود اما دخترکشان به مادر دلداری می دهد که صبر کند و سرانجام در دقیقه ۹۰ او زنگ می زند و خیال جمع را راحت می کند. از خدا هیچ وقت پول زیاد نخواسته است. به خاطر اینکه می ترسد به ناثواب گرفتار شود. اما بهترین لذت را کمک به دیگران می داند و برای همین از خدا می دهد او را مقسم ثروت لا یزالی کند.

از حالات جدیدی که در این چند شب پیدا کرده است می گوید از اینکه دیشب با بوی حرم مست شده است. مستی که بهترین مشروب های اروپایی نتوانستند برای او به ارمغان بیاورند. دیگر مشروب به او مزه نمی دهد شراب قوی تری پیدا کرده است این شراب ناب را به هرکسی نمی دهند این را علی رضا شرفی فهمیده است.

عراق - کربلا / خبرنگار اعزامی ایلنا / علی رضا روحانی نیا

ارسال نظر