آسیبشناسی استفاده از مقتلهای غیرمعتبر
چیزى که گفتنش حرام است، عموماً یا غالباً استماع و شنیدنش نیز حرام است؛ مثل غیبت، تهمت، سبّ و دشنام به مؤمن یا اولیاء حق، آواز خوانى به باطل و استهزاء؛ پس اگر دروغ گفتن در روضه و ذکر مصیبت حرام است، شنیدن و استماع آن هم حرام است.
پرسش از منبع مرثیهها و مطالب مطرح شده، نهتنها حق حاضران و مستمعان، بلکه وظیفة آنها است که این امر باعثخواهد شد، مداحان و نیز سخنرانان از نقل سخنان ضعیف خودداری کنند و مجالس حسینی که قرار است مکتب و مَدرسی برای رشد دینی مخاطبان باشد، از مرثیهها و معارف عمیق و دقیقتری برخوردار شود.
به گزارش ایلنا، استفاده از مقتلها و کتابهایی که در بردارنده نقلهای نامعتبری درباره زندگی معصومان است، میتواند از منظرهای متفاوتی مورد بررسی قرار گیرد که در این نوشتار، از دو جنبة فقهی و اجتماعی، به مطالعة اجمالی این امر پرداخته میشود.
الف. بعد فقهی
طبق سفارش والاپیامبر، محمد صلی الله علیه و آله و سلم به ابوذر صدیق علیهالسلام یکی از مصادیق کذب آن است که انسان مطلبی را بشنود و به صرف شنیدن، آن را برای دیگران نقل کند؛ در حالی که خود در صحت آن تردید دارد: «کفی بالمرء کذباً اَنْ یحدّثبکلّ ما سمع»؛ «براى دروغگو بودن همین قدر کافى است که انسان هر چه را بشنود، نقل کند.» ۱
بنابراین از دیدگاه دینی، نقلکردن و نسبت دادن قطعی سخنی به دیگری در حالی که در صحیح بودن آن شک داریم، یکی از مصادیق کذب و گناه کبیره محسوب میشود. حال اگر آن فردی که سخنی را به او منتسب میکنیم امامی معصوم باشد، به مراتب قبح این گناه بیشتر خواهد بود و حتی اگر گوینده، روزهدار نیز باشد روزة او باطل خواهد شد.
از سوی دیگر باید دانست که ممنوعیت انتساب مطلب مشکوک، انحصار به قول و گفتار ندارد؛ بلکه انتساب فعل و رفتاری که در صحت آن تردید داریم را نیز شامل میشود. با این وصف، نمیتوان به مجرد شنیدن یا خواندن مطلبی در کتابها و مقاتل غیر معتبر، آن را به حماسهآفرینان عاشورا منتسب کرد و صحنههایی را از سیره و رفتار امام علیهالسلام و اهلبیت علیهمالسلام و اصحاب در روز دوشنبه۲ دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری به تصویر کشید که در هیچ یک از منابع معتبر وجود ندارد و نقل آن مطالب، میتواند غمی بر مصائب اهلبیت علیهمالسلام بیافزاید.
ب. بعد اجتماعی
در جامعههای دینبنیان، دین نقشی اساسی در تعیین نوع رفتار مردم آن جامعه دارد و هر گونه تحریف در دین و نیز حوادثی که با دین ارتباط مستقیم دارند میتواند تأثیراتی خاص را در آن جامعه بر جای گذارد. قیام عاشورا، یکی از رویدادهایی است که ریشه دینی دارد و بر اساس آموزههای وحیانی و با رهبری پیشوای دینداران و دینباوران جهان انجام گرفت، از این رو تحریف در آن میتواند همانند تحریف در دین، تبعات زیانباری را در جامعه بر جای گذارد.
عاشورا، از بدو پیدایش تاکنون، همواره یکی از الگوهای مهم رفتاری مسلمانان(و البته غیر مسلمانان) بوده است و از این رو نقل کردن یک عمل یا حادثه از عاشورا در حالی که صحت نداشته باشد، میتواند تأثیرات منفی فرهنگی عمیق و دراز مدتی را بر جامعه بر جای گذارد که گاه زدودن آن از ذهنها، سالیان مدیدی به درازا خواهد کشید.
گناه این انحراف فرهنگی جامعه، در وهله نخست بر دوش آن مداحی خواهد بود که برای گرفتن اشک از مردم، با نقل روضههای دروغ، اشک ملائک را درآورده است. البته در این میان، مداح تنها نیست و مسئولان هیئتها که او را نگریستهاند و نیز افرادی که بر پای مرثیههای او گریستهاند، همه باید در یوم الواقعه پاسخگو باشند؛ چرا که از سند مراثی او سؤالی نکردهاند و مجال نقلهای دروغین را برای وی فراهم آوردهاند.
محدثمتبحر۳ آیتالله حاج میرزا حسین نوری(ره)، شنیدن اینگونه مرثیهها را حرام میداند: «چیزى که گفتنش حرام است، عموماً یا غالباً استماع و شنیدنش نیز حرام است؛ مثل غیبت، تهمت، سبّ و دشنام به مؤمن یا اولیاء حق، آواز خوانى به باطل و استهزاء؛ پس اگر دروغ گفتن در روضه و ذکر مصیبت حرام است، شنیدن و استماع آن هم حرام است.» ۴
بنابراین پرسش از منبع مرثیهها و مطالب مطرح شده، نهتنها حق حاضران و مستمعان، بلکه وظیفة آنها است که این امر باعثخواهد شد مداحان و نیز سخنرانان از نقل سخنان ضعیف خودداری کنند و مجالس حسینی علیهالسلام که قرار است مکتب و مَدرسی برای رشد دینی مخاطبان باشد، از مرثیهها و معارف عمیق و دقیقتری برخوردار شود.
برای رسیدن به این مهم، شناخت کتابهای معتبر برای مداحان، مسئولان هیئتها و عموم مردم ضروری مینماید. برخی از این کتب، به طور عام به زندگی همه امامان معصوم علیهمالسلام پرداختهاند، از این رو از این منابع میتوان برای سایر مناسبتهای مذهبی سال نیز بهره برد. از جمله این کتابها میتوان به إرشاد شیخ مفید، أمالی شیخ صدوق، جلاء العیون علامه مجلسی۵ و مُنتهی الآمال محدثقمی(شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان) اشاره کرد.
اما شماری دیگر از منابع، به طور خاص به تشریح حادثه عاشورا پرداختهاند. از این دسته میتوان از لُهوف(اللهوف فی قتلی الطفوف) نوشتة سید رضیالدین علی بن طاووس حلی یاد کرد. نَفَسُ المَهموم(نفس المهموم فى مصیبة سیدنا الحسین المظلوم) محدثقمی نیز از کتابهای معتبری است که دربارة امام عاشوراییان نوشته شده است. نام کتاب برگرفته از حدیثی از امام صادق علیهالسلام است: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا، الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا، تَسْبِیحٌ»؛ «نفس کسى که براى ما محزون است و از ستمى که بر ما شده غمناک، تسبیح است.» ۶
این کتاب از منظر استاد علی دوانی بهترین مقتل موجود شیعه است. ۷ شیخ عباس قمی نفس المهموم را با بهره بردن از بیش از ۱۷ منبع به نگارش درآورده است و پس از آن، کتاب دیگری را به نام نفثة المصدور، در تکمیل آن نوشته است. آیتالله محمد باقر کمرهای(متوفی ۱۴ خرداد ۱۳۷۴ ش.) این دو کتاب را در قالب یک کتاب به نام «در کربلا چه گذشت؟» ترجمه کرد که توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران منتشر شده است.
نفس المهموم دارای پنج باب و یک خاتمه است:
۱. مناقب امام حسین علیهالسلام و ثواب گریستن در مصیبت و لعن بر قاتلان آن حضرت
۲. وقایع پس از خلافت یزید تا شهادت امام علیهالسلام
۳ و ۴. وقایع پس از شهادت
۵. مطالبی متفرقه درباره فرزندان امام، ازدواج امام، فضیلت زیارت و…، خاتمة کتاب نیز دربارة قیام مختار و توابین است.
گذشته از بهرهگیری از مقاتل معتبر، مرثیههایی که عالمان دینی در منبرهای خود به نقل آنها میپردازند نیز میتواند یکی از منابع دستیابی به حوادثحقیقی حماسة حسینی علیهالسلام باشد. برخی از این مراثی در قالب کتاب نیز تدوین و منتشر شدهاند که برای نمونه میتوان از مقتل مطهر(روضههای شهید مطهری) و نغمة عاشقی(روضههای استاد فاطمینیا) یاد کرد.
پینوشت:
۱ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۵
۲ حضرت زینب سلام الله علیها در سوگ بر سومین پیشوا علیهالسلام چنین میگوید: «بابى من اضحى عسکره یوم الاثنین نهبا»؛ «پدرم به فداى کسى که سپاهش در روز دوشنبه، مورد غارت دشمنان قرار گرفت»، محدثقمی، الانوار البهیة، ص ۴۶۸
۳ تعبیر شهید مطهری دربارة آن بزرگوار
۴ به نقل از شهید مطهری، مجموعهآثار، ج۱۷، ص ۶۱۴
۵ ترجمة این کتاب را انتشارات سرور با عنوان تاریخ چهارده معصوم منتشر کرده است.
۶ کافی ج۳، ص ۵۷۲(انتشارات دارالحدیث)
۷ علی دوانی، نقد و بررسی مقاتل موجود، منتشر شده در خورشید شهادت(مجموعه مقالات برگزیدة اولین سمینار بررسی ابعاد زندگانی امام حسین علیه السلام)، تهران، دانشگاه امام حسین(ع)، ۱۳۷۴. ص ۳۴۱
دعبل / مجید مبینی