/ تشنگان حسینی– ۱ /
آبگذرهایی برای رفع عطش عاشقانه
برای آگاهی دادن به رهگذران در شب، شمعهایی در اطراف سقاخانه تعبیه و روشن میشد که بعدها جنبهای مذهبی پیدا کرد و کسانی که نذر و نیازی داشتند هر شب جمعه، شمعهایی را در سقاخانهها روشن میکردند.
ایلنا: چه رازی میان حفره دود گرفته سقاخانه است وقتی نور شمعی را در دل خود جا می دهد؟ صدای هق هق گریه زنی زیر چادر حیا، پیرمردی با کوله باری غم بر دوش در آرزوی شفای بیمار خود، جوانی عاشق در حسرت وصال و من میان این هیاهوی نیاز پی جور چه رسیدم به این مکان؟! عجب بوی بارانی، بوی اشک و گریه و گلاب و خدایی که همین نزدیکی هاست.
در پس این پنجره مشبک آهنی چه رازی نهفته است، به یقین تشنه نیستم به آب، گمشده ام در برهوت ظلمات، دربه در سوسوی چراغی روشن، اینک معجزه.
در این حفره های کوچک تشنگی معنای خود را در دالان های تاریخ به یادگار گذاشته و نور جای تاریکی را گرفته است. می گویند نام این مکان سقاخانه است، سقا، بی دست، ابوالفضل(ع)، حسین(ع) اهل حرم، کربلا، فرات، عطش.
مرد مستاصل و درمانده، با چشمانی پر از اشک دست به دامان فلزی پنجره مشبک سقاخانه می شود، با دست راست اشک های سرازیر بر گونه هایش را پاک می کند، صدایش شنیده نمی شود، اما تیررس نگاهش، سواری خون آلود و بی دست بر اسبی سپید روی دیوار ته سقاخانه است. صدایی در گوشش می پیچد: «ولله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی». شمعی روشن می کند، تکان شانه هایش که مردانه ایستاده اند نشان از دلی پر تلاطم و پر درد است که پی نیاز به اینجا رسیده است، از ته دل فریاد می زند: یا باب الحوائج، یا ابوالفضل.
زن درمانده و بی پناه در سایه سار چادری سیاه گوشه ای از سقاخانه را به انتظار ایستاده است، نگاهش خیره به فضای تاریک سقا خانه است که تنها با شمعی کوچک روشنتر از روز است، ته سقاخانه بر گوشه ای از دیوار زنان در حال گریه برگرد اسبی سپیدند، بوی دود و آتش در ذهن زن شعله می زند، صدای «العطش» در گوشش طنین انداز می شود. شانه هایش تکان می خورد، پاهایش سست می شود، دست به دامان پنجره مشبک می شود، از ته دل فریاد می زند: یا سید الشهداء، یاحسین.
به یاد تشنگان و شهیدان کربلا
هنگام عبور از محله ها و بازارهای قدیمی تهران و برخی شهرهای بزرگ ایران، نوعی حجرهی کوچک یا تورفتگی، توجه آدمی را به خود جلب توجه میکند که در دیواری تعبیه شده یا درز دو دیوار را در برمیگیرد، و پنجرهی مشبک آهنی، قسمتی از آن را میپوشاند. این مکان «سقاخانه» نامیده میشود. سقاخانه به غرفه یا نیمبابی گفته میشود که مردم در آن، آبگاهی راه اندازی کرده اند، جام یا پیالهای در آن قرار داده اند تا آب در دسترس همگان قرار گیرد. این اقدام توسط شیعیان، بیشتر همزمان با روضهخوانی حضرت سیدالشهدا و به یاد تشنگان و شهیدان کربلا به وجود آمده و از زمرهی کارهای ثواب به
حساب میآید.
داخل این تورفتگی، شیرهای متصل به مخزنی پشت دیوار، یا مخزن آب بزرگ استوانهای از مس دیده میشود. مخزن مسی گاهی به تزییناتی آراسته است. بالای آن سه قبه دارد. از روی قبهی میانی که از دو قبه دیگر بزرگتر است، دست پهن مسینی برافراشته است که روی آن، با خط خوش، کلماتی را به صورت مشبک نوشتهاند. چند پیاله آبخوری سنگین مسی با زنجیر به مخزن متصلاند. از دیوار عقب تورفتگی، شمایلهایی به رنگهای درخشان آویزانند و دور و بر مخزن آب، شمعهایی گذاشتهاند که بعضی روشنند و بعضی سوخته اند. تکه پارچه هایی به میله های پنجرهی مشبک بسته اند. بر چهارپایه پهلوی سقاخانه، پیرمردی می نشیند که شب های جمعه کار او آب دادن و شمع فروختن و شاید نوحه خوانی است. این مکان، کیفیت آیینی سحرآمیزی دارد.
زنده نگه داشتن یاد کربلا
سقاخانهها در ابتدا جنبه خدماتی داشتند و بانیان آنها بیشتر به منظور ثواب بردن، اقدام به ساخت و نگه داری آنها میکردند. برخی سقاخانهها دائمی بودند و برخی دیگر در زمان های خاص بویژه به هنگام عزاداری محرم برپا میشدند. برای آگاهی دادن به رهگذران در شب، شمعهایی در اطراف سقاخانه تعبیه و روشن میشد که بعدها جنبهای مذهبی پیدا کرد و کسانی که نذر و نیازی داشتند هر شب جمعه، شمعهایی را در سقاخانهها روشن میکردند.
شیعیان ایران، به خصوص در سده ها و دهه های گذشته، با یادآوری مصیبت تشنگی اصحاب امام حسین(ع)، و با انجام اعمال انسان دوستانه مانند باز گذاشتن آب به روی مردم، درست کردن منبع ها و آبخوری ها و حمل آب بر دوش و پخش آن بین مردم سعی میکنند خود را از ناپاکی و شقاوت بنی امیه دور کرده و مظلومیت و جوانمردی بنی هاشم را بستایند و خود را به آنان نزدیک سازند. و از طرفی، با احداثسقاخانه هایی که آب در آنها جریان داشته، یا نگهداری می شود و به آسانی در دسترس مردم تشنه، رهگذران خسته و عزاداران مراسم مذهبی قرار می گیرد، سعی در زنده نگه داشتن یاد واقعه کربلا و ادای دین مذهبی خویش، نسبت به این واقعه دارند.
افرادی که به سقاخانه ها رفته و با آن ارتباط دارند، انسان هایی دارای باور و نوعی شیفتگی مذهبی اند. آنان تنها به نوشیدن آب اکتفا نمی کنند، شمع روشن می کنند، ذکر می خوانند، واقعه کربلا و مصیبت های بی شمار فرزندان پیامبر(ص) را از نظر می گذرانند، حتی دقایقی گریه می کنند، دخیل می بندند، گاهی پولی می اندازند و نذر و نیازهای خود را بازگو می کنند و به این طریق، ارادت و دوستداری خود را نسبت به ائمه اطهار، به خصوص حضرت امام حسین(ع) ابراز می دارند.
تلفیق مکان با زمان
سقاخانه، مانند امامزادهها و اماکن متبرکه، به عنوان مکان مذهبی، ارتباط و بستگی افراد را با باورها برقرار میسازد. ورود به برخی اماکن و ذکر مصیبت و ادای آیینهای نذر در آن، به خصوص برای بانوان و شاغلان و رهگذران گاه میسر نبوده است، اما این مسائل با وجود سقاخانههای گوشه و کنار محلهها، برطرف می شده است
سقاخانه فاقد شکوه و جلال معماری وسیع بناهای معروف است، ولی در مقابل از نوعی صمیمیت و روحانیت در انزوا برخوردار است که راز و نیاز، و ذکر نذر و حاجت را جلا و صفایی تسلی گر می دهد. گودی سقاخانه، گویی برای سر فرو کردن و زمزمه کردن و همسوزی با شمع های برافروخته است. برخلاف اماکن دیگر که به خاطر داشتن فضای زیاد، مناسب عبادات و آیین های دسته جمعی هستند، سقاخانه با ذکرها و عبادات فردی همسازی بیشتر دارد. این مکان کوچک، نقطه تماس و همسویی مردمان کوچه و بازار، با تفکر اعتقادی و خاطرهی قومی خویش، و محل اتصال کمبودهای نهفته در مشغله های زندگی، با لحظه ازلی آیینی است که زاییده واقعه ایی مذهبی، در دل تاریخ است.
سقاخانه به خاطر شکل خاص و ابزار و اشیایی که در آن نهاده شده مانند، مخزن نقش دار آب، پنجه مسی بالای مخزن، که نماد مراسم محرم است، علم ها و تصاویری که سمبل عاشورا و حماسه حسینی اند، نماد تجسم زمان واقعه کربلا و اساسا زمان مذهبی و آیینی، در مکان آیین است. تلفیق و تجسم زمان در مکان، در بیشتر اماکن مذهبی مشرق زمین و در بناها و معابد مردمان آیین پرداز، به چشم می خورد. شکل خاص و فرم کلی این بناها، از نظر معانی نمادین اشکال به کار رفته در آنها نیز، نشانگر این تلفیق است؛ چرا که شکل اغلب معابد، اماکن متبرکه و سقاخانه ها در پایین چهارگوش و در بالا گرد و مدور یا گنبدی جناقی است. از نظر دیدگاه آیینی اشکال، مربع و چهارگوش نماد زمین و مکان است، در حالی که دایره و گردی نشانه آسمان و زمان و همآمیزی مربع و دایره، یا چهارگوش با گردی گنبد، نشانه آمیزش و تعجین زمین و آسمان، و تلفیق مکان با زمان است.
سقاخانه ها، از دیدگاه های مختلف، مکان هایی کاملا مذهبی هستند، مکان هایی همپایه معابد بیا عبادتکده بعضی از ادیان؛ با این تفاوت که مورد استفاده عموم بوده و با مقیاس بسیار کوچکتر بنا میشوند، و جایی برای نشستن و عبادت کردن ندارند.
از جهتی دیگر، سقاخانه ها سمبلی از آب فرات اند که هر رهگذر شیعه مذهب، با دیدن آن، یاد عاشورا را در ذهن زنده کرده و با سلام فرستادن به حسین(ع) و یارانش، و لعن کردن کشندگان آنها و کسانی که آب به روی آنان بستند، سهمی از رسالت مذهبی خویش را ادا میکنند. در اساس یکی از فلسفههای وجودی سقاخانه، یادآوری واقعهی عاشورا به مردمان و رهگذران کوچه و بازار است. یادآوری اولیا و اشقیا، و یادآوری ظالم و مظلوم در میان همهی مشغلهها و گرفتاری های روزمرهی زندگی. و بی تردید به خاطر همین تذکار و یادآوری است که بیشتر سقاخانه ها در محلهای قدیمی، شلوغ و پر رفت و آمد شهرها ساخته شدهاند.
گزارش: علی جزایری