به بهانه سالروز درگذشت
ماجرای نطق ناتمام بازرگان
از این تریبون از رهبر عالیقدر انقلاب و مراجع عظام، رئیس جمهور، هیئت دولت و نهادهای انقلاب، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی و مخصوصاً از برادران و خواهران نمایندگان مجلس استمداد می کنم که همگی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قرآن کریم گردن نهند.
۳۰ دی سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان، اولین نخستوزیر و رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران است که سال ۱۳۷۳ به دنبال یک عارضه قلبی، در سن ۸۷ سالگی درگذشت؛ این گزارش شرحی بخشی از فرازهای زندگی وی و همچنین متن نطق ناتمام وی در مجلس اول شورای اسلامی است.
به گزارش ایلنا، مهدی بازرگان متولد ۱۲۸۶ در تهران و معروف به مهندس بازرگان بود. او سیاستمدار، استاد دانشگاه و پژوهشگری برجسته در حوزه معارف قرآنی محسوب میشود. بازرگان علاوه بر نخستین، نخستوزیر ایران پس از انقلاب، نخستین دانشیار دانشگاه تهران هم بود.
اولین ایرانی پذیرفته شده
پدرش از بازرگانان خوشنام و متدین آذربایجانی مقیم تهران بود. بازرگان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رسانید. در دارالمعلمین، تحت تأثیر تعلیمات میرزاابوالحسن خان فروغی، که او را استاد ادبیات، تاریخ و فلسفه و پایه گذار تفسیر قرآن و نویسنده مبتکر به سبک علمی و جدید در مدارس معرفی میکند، قرار گرفت.
جزو نخستین گروه محصلان اعزامی به اروپا، به فرانسه رفت. پس از چندی با موفقیت در دو مسابقه ورودی مدرسه مرکزی هنر و صنایع پاریس(مدرسه سانترال)، به عنوان اولین ایرانی پذیرفته شده در مسابقه یک مدرسه عالی فرانسوی، در این مدرسه مشغول تحصیل شد.
ترک ایران
بازرگان هنگام ترک ایران، جوانی معتقد به دیانت و علاقه مند به ملیت بود واین ویژگیها را در سالهای تحصیل در اروپا همچنان حفظ کرد. او در هفت سال اقامت در فرانسه، تحت تأثیر بعضی از جنبه های تمدن غربی قرار گرفت و در بازگشت به میهن، اندیشههایی را با خود به ارمغان آورد.
پس از بازگشت به ایران در ۱۳۱۳ش و به پایان رساندن خدمت سربازی، در «شرکت ساختمان» که از طرف علی اکبر داور، وزیر دارایی وقت، تأسیس شده بود، استخدام شد و همزمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و اندکی بعد با چند نفر از دوستان از فرنگ برگشته خود، شرکتی به نام «اتحاد مهندسین ایران»(اما) تأسیس کرد.
مدیریت دایره تاسیسات
در ۱۳۱۹ش در اداره ساختمان بانک ملی ایران، مدیریت دایره تاسیسات را برعهده گرفت. او از همان نخستین سالهای بازگشت به ایران، در پی رویارویی با اشکالات و مسایل دینیِ جوانان و دانشجویان و مصائب فکری و اجتماعیِ کشور، درصدد تبلیغ و گسترش اندیشه دینی برآمد.
اندیشه دینی در نظر او «با توجه به افکار و نیازهای زمان معاصر، به معنای برداشت و نگرش و اعمال دین با دیده علمی و طرز تفکر جدید» بود. وی دین را از دیدگاه تفکر علوم تحققی و تجربی مبتنی بر طبیعت مشهود مینگریست. بازرگان، در کنار آیت الله سید محمود طالقانی و دکتر یدالله سحابی، یکی از بنیادگذاران نهضت آزادی ایران و همچنین از فعالان مرتبط با انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود.
حکم مصدق
بازرگان تا ۱۳۳۰ش به معنای معمول و مرسوم، یک فرد سیاسی نبود، بلکه بیشتر یک استاد دانشگاه متدین و متفکری اجتماعی و مسلمان و سخنور و نویسندهای پرکار محسوب میشد. او همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران و تشکیل شدن جبهه ملی، برای ملی کردن صنعت نفت در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق، به عرصه سیاست قدم نهاد.
نخست به معاونت وزارت فرهنگ گمارده شد و اندکی بعد، به حکم مصدق، ریاست هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت را برعهده گرفت و رهسپار جنوب شد و پس از نه ماه اداره آن دستگاه عظیم در آن اوضاع و احوال طوفانی و خلع ید از شرکت سابق نفت، به تهران بازگشت و دوباره در دانشکده فنی به تدریس پرداخت.
درباره علت استعفای او از این سمت کمتر سخن گفته اند. در ۱۳۳۱ش به مدیریت لوله کشی آب تهران، که در آن زمان طرحی ناتمام و پر مسأله بود منصوب شد. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت مصدق سرنگون شد و مصدق و سران جبهه ملی دستگیر شدند و به زندان افتادند.
چند ماه پس از کودتا
بازرگان که تا چند ماه پس از کودتا همچنان مدیریت لوله کشی آب تهران را بر عهده داشت، در بهمن ۱۳۳۲ از این مقام معزول شد و دوباره به دانشگاه برگشت. در این زمان، همراه عدهای از دوستان و همفکران خویش به «نهضت مقاومت ملی ایران» پیوست که اندکی بعد از کودتا، خود او و جمعی دیگر از رهبران دینی و ملی برای ادامه راه مصدق تشکیل داده بودند و به صورت مخفی فعالیت میکرد.
نهضت مقاومت، در اعتراض به قراردادی که دولت زاهدی با شرکتهای عامل نفت(کنسرسیوم) منعقد ساخته بود در آذر ۱۳۳۳ اعلامیهای منتشر کرد که بازرگان از جمله امضا کنندگان آن بود.
به همین علت، او همراه با ده نفر دیگر از استادان که آنها نیز امضاکنندگان آن اعلامیه بودند، از دانشگاه اخراج و منتظر خدمت شدند. اما پس از شش ماه دوباره به دانشگاه بازگشت. در بهار ۱۳۳۴، بازرگان برای نخستین بار، پنج ماه زندانی شد.
نطق ناتمام
آنچه در ادامه می آید، متن نطق پیش از دستور ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ مهندس بازرگان در مجلس است. نطقی که به «نطق نیمه تمام» شهرت یافت، سخنرانی وی با شعارهای «مرگ بر بازرگان» عده ای از نمایندگان همچون صادق خلخالی مکررا قطع شد
بسم الله والحمدالله والسلام علیکم
حمد بی پایان برای قادر منان و سپاس فراوان از رزمندگان دلاور خودمان با درود و رحمت بر شهیدان فداکار که بیش از یکسال در جبهه های جنوب و غرب کشور در برابر دشمن نابکار بزرگترین افتخار را به رهبری امام خمینی برای ملت بپا خواسته ایران، فراهم کردند و اخیراً علیرغم گرفتاری های داخلی و دسیسه های خارجی به پیروزی های امیدآفرین نائل شد هاند.
بسم الله الرحمن الرحیم
لَئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لا قتلک انی اخاف الله رب العالمین
آنچه در چند دقیقه آینده خواهید شنید، نه سخنی است سیاستمدارانه و نه لایحه ای دفاعیه، درد دلی است از قلبهای سوخته و استغاثه از جانب کسی که قبول دارید سالهای طولانی از عمر پرفراز و نشیب خود را در آرزوی آزادی و استقلال ملت عزیز ایران و عدالت و اسلام و به جای اختناق و اسارت و جور و کفر به سر برده، تلاشها و توفیقها داشته، محرومیتها چشیده و در آستانه انقلاب لبیک اجابت به رهبران گفته، صادقانه و فداکارانه همکاری و سپس قبول مسئولیت ها بنا به دعوت معضم له کرده است، حالا هم که به آخرین روزهای زندگی رسیده و در اشتیاق لقاءالله است، با صبر و سربلندی تهمت ها و تهدیدها را
که پاداش انقلابی خدمت و{…} تحمل می نماید.
اگر انگیزه ام در سی، چهل سال گذشته مال و مقام و ریا بو ده، این عرایض را هم به همان حساب بپذیرید و با استماع و سکوت کوتاهی که خواهید داشت، بر من منت بگذارید ولی اگر همیشه روی عقیده و وظیفه و لااقل با حسن نیت عمل می نموده ام، حالا هم خارج از آن خط قدم برنمی دارم و قبلاً از عنایتتان تشکر می نمایم.
بنا به وظیفه نمایندگی مردم تهران و مراجعات و انتظارات جمع کثیری از هموطنان به مصداق فرمان: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رساله و الیه یعصمک من الناس» احساس مسئولیت و رسالتی از جانب بندگان خدا کرده ام و با توکل به پروردگار علیم و حکیم مبادرت به رساندن آنچه در زبان و دل و حقوق آنها است می نمایم.
امیدوارم در پیامم حق و حقایقی وجود داشته و با خواهران و برادران ایمانی در مجلس و در خارج روبرو کنم که دستورِ «وذکر فان الذکری تنفع المؤمنین» تحقق مطلوب پیدا کند.
این احساس مسئولیت و وظیفه نه تنها در برابر موکلین و هموطنان است بلکه در برابر انقلاب و جمهوری اسلامی ایران که با عشق فراوان، سهم ناچیزی در بنیانگذاری و پیروزی اولی و اعلام و استقرار دومی داشته و سوگندی که به حفظ قانون اساسی خورده ام نیز می باشد. همچنین برای حیثیت و توفیق رهبری انقلاب در به ثمر رساندن صحیح و کامل آن به سود ایران و اسلام.
با کمال تأثر و با توسل به درگاه ذوالجلال، باید اقرار کنیم که آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعله کشیده، خرمن امت و دولت و دین را مورد تهدید قرار داده، کمتر کسی است که در صدد خاموش کردن آن برآید. بعضی می کوشند آتش را افروخته تر ساخته بر خرمن طرف مقابل بیندازند…همه بلعیده می شوند، حوزه های علمیه از گل های سرسبدٍ خود خالی می شود که «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیئ»، برادران ارزنده و غیرقابل جبرانی از مسئولین دولتی و لشگری و از سپاه و کمیته به شهادت می رسند، به همراه جان ها اثاثو دارائی ها از بیت المال و از ملت به هدر می رود، افرادی بی گناه در معابر و منازل کشته و معلول می شوند و{…}.
اسناد نهضت آزادی: ادامه نطق
تا اینجای متنی که آمد، در جلسه علنی پارلمان خوانده شد و پس از آن جنجال و حمله بعضی از نمایندگان باعثقطع قرائت ادامه آن شد. در همین حین بود که حجت الاسلام صادق خلخالی و شماری دیگر از نمایندگان به تریبون هجوم آوردند و او را به زیر کشیدند. نطق بدین سان نیمه تمام ماند، اما متن کامل آن که قرار بود خوانده شود بعدها در اسناد نهضت آزادی سال ۶۰ منتشر شد:
صمیمانه و خودمانی می پرسم، آیا ما و شما با هر اختلاف که در سن و سابقه داریم؟ به مبارزه پرداختیم و به رهبری امام به انقلاب برخاستیم که دست آخر سر از جنگ خانگی و برادر و فرزندکشی در آوریم؟ مردم بیشمار شهرها و دهات این همه کشته و آواره دادند یا ارتشیان دلاور و سپاهیان جانباز و سایر داوطلبان جان برکف با یک سال شهامت و شهادت ما را به پیروزی نهایی و دفع دشمن خارجی نزدیک کردند که داخله مان خراب و سوخته و ماتم زده گردد؟ آیا خدا ما را برای چنین برنامه آفریده است؟
{…}
نمایندگان محترمِ متعهد!
اگر آنچه هست و آنچه را که می شود خوب و درست می دانید و در جبین کشتی نورِ رستگاری تضمین می کنید، من حرفی ندارم و از گستاخی عذر می خواهم ولی مسلماً ز هر طرف که شود کشته، سود کفار است و زیان{…} برای ایران و اسلام حتی برای جهانیان.
برای بیگانه دشمن آیا شرایطی مطلوب تر از این می شود که عقده های حقارت و استعفای از شخصیت و مسئولیت چنان بر ما مسلط شده باشد که با فراموش کردن اصل قرآنی «ان الله لا یغیرُ ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» و پشت کردن به کلام پرمعنای علوی «دائک منک و دوائک فیک» خود را بیکاره و بی تقصیر و خارجی را همه کاره و تنها مقصر بد انیم و آن وقت به جای آن که به تجزیه و تحلیل صحیح جریان ها و شور در علل و چاره ها بنشینیم و روحیه ها و رویه ها را از مرام شیطانی به مرام رحمانی تغییر دهیم، تلافی ناکامی ها را با تهمت و تفرقه و تضعیف خود درآوریم!
آیا فکر کرده اید که این درافتادن ها و برانداختن ها جاده صافکن برای بازگشت مجدد استبداد و استیلای شرق و غرب باشد؟ آنها می خواهند از یک طرف عناصر مصمم مقاوم ما یکدیگر را قبلاً نابود کنند و عامه مردم از ناامنی و کشتار و قحطی به ستوه آمده با آغوش باز به استقبال هر کودتاگر خائن قهار بروند.
البته خطاب من به هر دو طرف دعوا است و آنچه می جویم نجات مملکت، پیروزی جمهوری اسلامی ایران و اعتلای اسلام است. همه می دانید که همواره و از سالها پیش از پیروزی انقلاب، التقاط و نفاق را از هر کس و هر جا باشد با قاطعیت و روشنی رد کرده، مدافع وفادار اصالت اسلام بوده و هستم و خیلی بی خبری و بی انصافی می خواهد که به یاران طالقانی و مطهری و{…} نسبت لیبرالیست و سازشکار یا غرب زده و امریکایی بدهند!
مبارزه مسلحانه و محاربه با جمهوری اسلامی نوپای ایران به جای مبارزه پارلمانی و قانونی را محکوم می کنم، ضمن آنکه جلوگیری از آزادی های حقه و فقدان امنیت لازم برای مبارزه قانونی را یکی از علل این پیش آمدها می دانم و به فرض که از راههای مشروع قانونی و امنیت قضایی برای انتقاد و اعتراض و اظهارنظر و به کرسی نشاندن حق محروم باشیم؛ باز هم در عالم برادری ملی و دینی بر طبق سنت و عقیده دیرینه ام، تأسی بر فرزند صالح پدرمان آدم را که به برادرش می گفت: «لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العالمین» بر تجاوز مسلحانه و تلافی های ناچارانه یا فرار و تشکیل دولت در کشور بیگانه را که هر چه باشد، به نام و به نفع آنها تمام خواهد، شد ترجیح می دهم.
با فرصت نطق کوتاه قبل از دستور که تنها موضع برای ابراز عقیده مان می باشد و در طرح اصلیِ مقصود، فعلاً بحثی راجع به مقصرین و مشکلات و سوءسیاست ها و راه حل ها نمی کنم، ضمن آنکه خود را خارج از جمع مسئولین و مقصرین نمی شناسم.
از این تریبون از رهبر عالیقدر انقلاب و مراجع عظام، رئیس جمهور، هیئت دولت و نهادهای انقلاب، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی و مخصوصاً از برادران و خواهران نمایندگان مجلس و همه گروه ها و مردم ایران استمداد می کنم که از هر راه که می توانند به این بلیه بزرگ پایان دهند و همگی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قرآن کریم گردن نهند و با توجه به اوضاع بس خطیر و عواقب شومی که هیچ گروهی را در آن سود و پیروزی نخواهد بود به توقف جریان و تجدیدنظر بپردازند که «ان تنصروا الله ینصرکم».
آخر در کجای تاریخ ملتی و دولتی و آئین حقی توانسته است{…} و توسل به{…} خشونت وبال روزگارشان نگردیده، بدفرجامی ببار نیاورده باشد؟ عدالت غیر از انتقام و تعدی است و سیاست موفق نمی تواند خالی از حکمت و تقوی و رحمت باشد.
ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
گردآوری و تنظیم: آرمین سلیمانی
منابع:
- پرتال جامع مسئولین جمهوری اسلامی ایران
- دانشنامه حوزوی ویکیفقه
- پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- مهدی بازرگان، مسائل و مشکلات نخستین سال انقلاب از زبان رئیس دولت موقت، چاپ عبدالعلی بازرگان، تهران ۱۳۶۱ش.
- مهدی بازرگان، «وصیتنامه»، ایران فردا، سال ۳، ضمیمه ش ۱۶(اسفند ۱۳۷۳ش).
- سعید برزین، زندگینامه سیاسی مهندس مهدی بازرگان، تهران ۱۳۷۴ش.
- عزت الله سحابی، «بازرگان مردی مستقل، معتدل، رادیکال»، ایران فردا، سال ۳، ضمیمه ش ۱۶(اسفند ۱۳۷۳).
- عبدالکریم سروش، «آنکه به نام بازرگان بود نه به صفت»، کیان، سال ۴، ش ۲۳(بهمن و اسفند ۱۳۷۳).
- اصغر صادقی، «به یاد شادروان مهندس بازرگان»، تحقیقات اسلامی، سال ۹، ش ۱ و۲(۱۳۷۳ش).
- محمدحسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی بقلم مرتضی مطهری، تهران ۱۳۶۸۱۳۷۰ش.
- احمدنراقی، «بازرگان و مسأله علم و دین»، کیان، سال ۴، ش ۲۳(بهمن و اسفند ۱۳۷۳).
- نهضت آزادی ایران، صفحاتی از تاریخ معاصر ایران: اسناد نهضت آزادی ایران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴، ج ۳، جریان محاکمه سران و فعالین، تهران ۱۳۶۳ش.
- ابراهیم یزدی، «مهندس بازرگان چرا نخست وزیر شد؟»، ایران فردا، سال ۳، ضمیمه ش ۱۶(اسفند ۱۳۷۳ش الف).
- ابراهیم یزدی، «مهندس بازرگان: نیم قرن تلاش در عرصه سیاست و اندیشه دینی»، کیان، سال ۴، ش ۲۳(بهمن و اسفند ۱۳۷۳ش ب).
- مهدی بازرگان، آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء، تهران ۱۳۷۲ش الف.
- مهدی بازرگان، راه طی شده، تهران ۱۳۴۲ش.
- مهدی بازرگان، «گفت و گویی با مهندس مهدی بازرگان: سیر اندیشه دینی معاصر»، کیان، سال ۳، ش ۱۱(فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۲ ب).
- مهدی بازرگان، مدافعات در دادگاه غیرصالح تجدیدنظر نظامی، تهران ۱۳۵۰ش.
- حدّاد عادل، غلامعلی. «بازرگان، مهدی». در دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱. بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
- غلامرضا نجاتی. تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا. شابک ۹۶۴-۳۱۷ - ۴۶۹-۷.
- علیرضا احمدیان، بازرگان، قهرمان ملی، ۱۳۸۳.
- رویدادهای تاریخی ایران، انوشیروان کیهانیزاده.
- علیرضا احمدیان، مکتب تربیتی دفاع مقدس، الگویی برای همه تاریخ، ۱۳۸۳.