جزئیات نخستین روایت از قتل امیرکبیر
برای نخستین بار، قتل امیرکبیر به قلم حاج میرزا محمدجعفر، ملقب به حقایقنگار خورموجی افشا میشود. همه مورخان معاصرش در گذشت امیر کبیر را بر اثر ناخوشی و تورم دست و پا و آماس بدن اعلام کردهاند.
دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، از مهمترین برهههای تاریخ ایران است. در این دوران رقابت کهنه روسیه و انگلستان برای نفوذ در ایران و تضمین منافعشان به اوج خود میرسد. حضور میرزامحمدتقی خان فراهانی در منصب صدارت اعظم تا حدود زیادی از فرصتطلبی این دو استعمارگر کاست.
در پیش گرفتن سیاستهای بیگانهستیزی از یک سو و ایستادگی برابر سوءاستفادهچیهای داخلی از سوی دیگر، باعثشد دوران صدارت امیرکبیر(۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ تا ۲۰ محرم ۱۲۶۸) بسیار کوتاه باشد.
مهمترین مخالفان امیرکبیر را مثلثمهدعلیا(مادر ناصرالدین شاه)، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری تشکیل میدادند. آنها با القای اینکه امیرکبیر، رویا و داعیه سلطنت دارد، شاه را به وی بدگمان کردند تا درنهایت، بیستم محرم ۱۲۶۸ قمری روز عزل امیر از صدارت اعظم باشد.
به این ترتیب، ناصرالدین شاه صدر اعظم و شوهر خواهر خود را از مقام صدارت معزول و به کاشان تبعید میکند و پس از چندی، از آنجا که بدخواهان امیر در دربار، بیم داشتند مبادا وی دوباره مورد عنایت شاه قرار بگیرد، توطئه قتل وی را طراحی میکنند و ناصرالدین شاه را هم مجاب به دادن فرمان قتل امیرکبیر میکنند.
برای نخستین بار قتل امیرکبیر به قلم حاج میرزا محمدجعفر، ملقب به حقایقنگار خورموجی در کتاب «حقایق الاخبار ناصری» افشا میشود. او در باب قتل امیر کبیر که همه مورخان معاصرش در گذشت امیر کبیر را بر اثر ناخوشی و تورم دست و پا و آماس بدن اعلام کردهاند، این واقعه را به صراحت قتل نوشته است؛ به همین سبب موجب غضب دربار قرار گرفته و به عراق مهاجرت میکند.
درباره چگونگی قتل امیر، نظریات متعددی مطرح شده اما کمتر به محل دقیق دفن صدر اعظم ناصری اشاره شده است. در برخی از منابع آمده: «پس از فوت امیر، نعش او را با احترام با حضور اعیان کاشان به پشت مشهد کاشان حمل کردند و در جوار قبر حاجی سید محمد تقی مدفون ساختند. بعد از آنکه عزت الدوله به طهران برگشت، از ناصرالدین شاه اجازه گرفت که نعش شوهر را به کربلا بفرستند. این اجازه تحصیل شد و جسد امیر بعد از چند ماه که از قتل او گذشته بود، به کربلا فرستادند. مقبر امیر هنوز هم در کربلا باقیست.»
این که چرا در ابتدا تصمیم به دفن امیرکبیر در کاشان گرفته شد و این تصمیم از سوی چه کسی بود، نقطه مبهمی در تاریخ به حساب میآید اما انتقال پیکر امیر از کاشان به کربلای معلی، با پیگیریهای همسرش عزتالدوله بوده است. آنچه مشهود است، شاهزاده قجری به هیچ وجه نمیخواسته آرامگاه همسرش در دسترس شاهان قاجار قرار داشته باشد.
مرقد امیر کبیر درست در حجره جنوب شرقی صحن، حیات مسقف شده فعلی حرم سید الشهدا،(ع) قرار دارد. به عبارت دیگر کسانی که در صف نخست نماز جماعت، در مکان مسقف شده کنونی بایستند، مرقد امیر در موازات شانه چپ آنها جای میگیرد. در حال حاضر پس از مرمت های جدید، سنگ مزاری برای امیر، روی دیوار حجره نصب شده، تا نشانی از آن بزرگ مرد باشد.
از زمان دقیق انتقال پیکر امیرکبیر به عراق هم اطلاعات مشخصی در دست نیست. البته در دوران قاجار رسمی وجود داشته که مطابق آن جنازه را برای مدت چند سالی در سردابه هایی مخصوص، اصطلاحاً به امانت می گذاشته اند تا رطوبت جسد گرفته شود و سپس آنرا به عتبات عالیات حمل می کردهاند.
با در نظر گرفتن چنین سنتی، این فرضیه به وجود میآید که پیکر امیر اصلاً در کاشان مدفون نشده باشد و مطابق همین رسم مدتی در سردابههای کاشان نگهداری و سپس به کربلا منتقل شده است. از آنجا که هم امیر هم همسرش اعتقادات مذهبی داشتند، موضوع نبش قبر هم که در احکام فقه اسلامی، ملی نامشروع به حساب میآید، در این ماجرا منطقی و عقلائی به نظر نمیرسد.
البته صحت و سقم این موضوع قطعاً نیاز به پژوهشی گسترده دارد و با نظریه پردازی صرف نمیتوان ثابت کرد پیکر امیر درکاشان دفن شده بوده یا مدتها در سردابههای این شهر انتظار سفر به عتبات عالیات را میکشیده است.
در متون به جامانده از دوران ناصری هم اشاره دقیقی به محل دفن اولیه امیرکبیر نشده و تنها حقایق نگار خورموجی در «حقایق الاخبار ناصری» مینویسد: «کالبد امیر را روز بعد از قتلش به گورستان «پشت مشهد» کاشان بردند. پهلوى گور حاج سید محمدتقى نامى به خاک سپردند».
گردآوری و تنظیم: یاسر سماوات
منابع
«زندگانی میرزا تقی خان امیرکبیر» / حسین مکی
«غروب در پگاه: امیرکبیر قربانی استبداد و استعمار» / بهرام افراسیابی
«چهره امیرکبیر: کاوشی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دوره امیرکبیر» / ناصر نجمی
«زندگی امیرکبیر میرزا تقی خان فراهانی» / قاسم مفرده فراهانی
«امیرکبیر که بود؟ چه کرد؟ چه شد؟» / محسن احمدی کافشانی
«حقایق الاخبار ناصری» / حاج میرزا محمدجعفر(حقایقنگار خورموجی)