خبرگزاری کار ایران

در همایشی به همت بانک سامان؛

کی‌روش از رهبری سرمایه انسانی گفت

کی‌روش از رهبری سرمایه انسانی گفت
کد خبر : ۵۸۶۵۲۹

برای او هیچ چیز و هیچکس بالاتر از منافع و کارکرد کل تیم نیست، وفاداری و همبستگی تیمی برایش خط قرمز هستند و اجازه نمی دهد عضوی این فضا را مسموم کند، اهل رشد دادن مستمر خود و دیگران است، به کیفیت اهمیت می دهد، از خود و دیگران سوالات خوب می پرسد، واقع بین است و با خود و دیگران صادق است، شجاع است و از چالش ها نمی ترسد و آنها را فرصت و هدیه می داند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در همایشی که روز گذشته به میزبانی شرکت پرداخت الکترونیک سامان کیش و بانک سامان در هتل المپیک برگزار شد کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی بعنوان سفیر برند گروه مالی سامان برگزیده شد و سخنانی پیرامون شیوه‌های مدیریتی خود در سرمربیگری تیم ملی ایران ارائه داد که در زیر می خوانید:

(بخش اول)

موضوع: رهبری اصول محور کارلوس کیروش

امروز در فرصت نابی که توسط همکاران بسیار عزیزم در شرکت پرداخت الکترونیک سامان کیش و بانک سامان برایم فراهم شده بود، در همایشی شرکت کردم که در آن کارلوس کیروش مربی تیم ملی فوتبال ایران، تجربیات و دانش سی و چند ساله مربیگری اش را با شرکت کنندگان به اشتراک گذاشت.

کیروش به زبانی ساده و روان از فلسفه و اصول مربیگری و رهبری اش گفت. او از رشد و تجربیات خود گفت. او از تاثیر شگرفی که نلسون ماندلا در زمان هدایت تیم فوتبال آفریقای جنوبی بر او گذاشته بود، گفت و از اولین چالش خود در ایران گفت. همه تجربیات او نشان از این واقعیت بود که هرگاه بر اساس اصول حرکتی انجام شود، حتما پیامدش نیز اثرگذار و قابل اعتنا خواهد بود.

کیروش گفت که در بدو ورود به ایران یک واقعیت درباره رفتار بازیکنان ایرانی او را بسیار شوکه کرد. او متوجه شد که بازیکنان ایرانی پس از باختن یا نتیجه نگرفتن، عادت به افسردگی کردن پس از باخت، بهانه آوردن و تقصیر را گردن دیگران انداختن و قربانیگری دارند. او اولین هدفش این بود که ذهنیت و شیوه نگرش بازیکنان تیمش را تغییر بدهد و به آنها کمک کند که یاد بگیرند و رشد کنند. او گفت که اگر بازیکنی هم پس از همه فرصت هایی که به او داده شود نتواند نگرشش را تغییر دهد باید او را از تیم کنار گذاشت. گرچه این کار سختی است اما باید کار درست را بخاطر کل تیم انجام داد.

در این راستا، او از بازیکنان تیمش خواست که به جای افسردگی کردن، از بازی لذت ببرند، و به جای بهانه آوری و قربانیگری کردن، شجاعانه مسئولیت بپذیرند و بیشتر تلاش کنند و بهتر بشوند. از آنها خواسته در طی بازی بهترین تلاششان را بکنند و پس از بازی سرشان را بالا بگیرند و احساس افتخار کنند. او از آنها خواست در هر بازی کاری کنند که ارزش پیراهن ملی آنها بیشتر و جایگاهشان بالاتر برود. از آنها خواسته تا در هر لحظه و هر بازی بهتر از قبل باشند و فقط به این وسیله است که می توان از دیگران احترام کسب کنند.

او بعنوان یک رهبر، برای تیمش هدف های کوچک و بزرگ گذاشته. اهداف کوچ شامل ذره ذره بهتر شدن و هر روز بهتر شدن بوده و اهداف بزرگتر، تبدیل شدن به بهترین تیم آسیا، و بهترین تیم آسیا ماندن بوده. و صعود مطمئن به جام جهانی و در نهایت با همه وجود تلاش کردن برای صعود کردن از مرحله گروهی جام جهانی. او هدفش صعود مستمر و پله به پله به سطوح بالاتر در دنیا بوده.

او مدام از خود سوال می پرسد که "از کجا می خواهم به کجا بروم؟" سپس منابعش را بررسی می کند و محدودیت ها و موانعش را نیز بررسی می کند. و در نهایت بدون آنکه دیگران را سرزنش کند با همان امکاناتی که دارد و می تواند داشته باشد، سعی می کند بهترین عملکرد را خلق کند. او می گوید هر بار باید از بهترین موقعیتی که داریم بهترین استفاده را ببریم.

او می گوید رویا باید با تعهد همراه باشد تا بتوان به سمت جلو حرکت کرد. فقط خواستن و رویا داشتن کافی نیست، بلکه باید برای انجامش تعهد داشت.

کیروش در ادامه، یازده اصل رهبری و مربیگری خود را معرفی کرد:

اصل اول: بدانیم از کجا می خواهیم به کجا برویم!

 او معتقد است قبل از اقدام به هر کاری اول باید بدانیم "از کجا می خواهیم به کجا برویم!" باید در ابتدای راه، واقع بین باشیم و به خود دروغ نگوییم. باید بدانیم چگونه می خواهیم واقعیت فعلی را به واقعیتی جدید تغییر بدهیم (تغییر). او معتقد است به صرف داشتن عنوان مربی یا رهبر، ما رهبر یا مربی نمی شویم، بلکه میزانی که سیستم و تیم را رشد و توسعه می دهیم ما را مربی و رهبر می کند. اگر سیستم و تیم زیر نظر ما رشد و توسعه نکند آنگاه ما رسالت مربیگری و رهبری خود را به انجام نرسانده ایم. کیروش معتقد است که یک مدیر فقط روتین ها را انجام می دهد و یک رهبر رشد و توسعه می دهد و او روی افراد تیم اثر می گذارد. او همچنین معتقد است برای آنکه بتوانیم یک واقعیت جدید را خلق کنیم (تغییر) باید رویا، چشم انداز و ماموریت داشته باشیم. در بررسی واقعیت، باید صادقانه تمامی امکانات مادی و معنوی خود را (منابع) بررسی کنیم و بر اساس آن برای رسیدن به جایی بهتر، برنامه ریزی کنیم. او همچنین معتقد است که باید لیاقت جا و خواسته جدید خود را داشته باشیم. رویا به تنهایی کار نمی کند و برای رسیدن به جای جدید باید خود را نیز به آن حد برسانیم. رویا کافی نیست. برای رسیدن به جای جدید (موفقیت، قهرمانی و ...) باید دانش، تجربه، کیفیت و راه حل های جدید (خلاقیت) را با هم بکار گرفت تا به موفقیت رسید.

در یک سازمان و تیم، همه به هر حال به نوعی در حال تلاش هستند، اما نقش مربی یا رهبر باید این باشد که مطمئن شود همه تلاش ها در جهتی درست و به هدفی درست انجام می شوند. مربی باید مدام این سوال را از خود بپرسد، "واقعا مسئولیت من چیست؟".

کی‌روش از رهبری سرمایه انسانی گفت

(بخش دوم)

اصل دوم: بکارگماری درست افراد

بکارگماری افراد در وظایف و جاهای درست از مهمترین وظایف رهبر و مربی است. باید افراد را درست انتخاب کنیم، آنها را خوب آموزش بدهیم و به آنها فرصت کافی بدهیم اما اگر پس از همه این فرصت ها، افراد تغییر نکردند آنگاه باید افراد را تغییر داد و از تیم کنار گذاشت. در ابتدا باید با اعضای تیم شفاف، رک و واضح بود، و در نهایت احترام و آرامش.

اصل سوم: انسان ها همه چیز هستند

نیروی انسانی مهمترین بخش تیم و سازمان است. همه چیز به نیروی انسانی ربط دارد. کار را آنها انجام می دهند، تجهیزات و وسایل را آنها می سازند و بکار می گیرند، همه جا و همه جا انسان ها حضور دارند. اول باید مطمئن شویم که اعضای تیم رضایت دارند، اگر رضایت داشته باشند می توان انتظار داشت که برای انجام کاری انگیزه داشته باشند و پس از آن به تیم و سازمان تعهد می دهند. به زبان مدیریت راه برانه، تا نیروهای انسانی نیازهایشان به درستی و سلامت ارضا نشود، انگیزه و انرژی خود را برای تیم و سازمان صرف نمی کنند و به تیم و سازمان تعهد نمی دهند. باید به انسان ها و اعضای تیم، سازمان (جامعه) توجه کرد تا آنها نیز انرژی خود را برای ما صرف کنند. توسعه انسان ها همه چیز است و تا انسان ها آماده و توسعه یافته نباشند، تیم و سازمان به پیش نمی روند.

اصل چهارم: اتحاد و همبستگی تیمی

وفاداری، شخصیت تیمی و شیوه نگرش در تیم بسیار مهم هستند و اینها غیر قابل مذاکره هستند. کیروش معتقد است به عنوان یک مربی و رهبر هیچگاه از این اصول نخواهد گذشت و هر عضوی این اصول را به کار نگیرد از تیم بیرون خواهد بود. او معتقد است که نگرش تیم باید "همه با هم می بریم یا همه با هم می بازیم" باشد. او معتقد است همه باید در هر لحظه بهترین خود باشند و هر فرد بداند که اگر اشتباه کرد، عضو دیگری پشت سر او هست که از او حمایت کند. کیروش از بابی چارلتون آموخته که اعضای تیم حتی در بدترین لحظات نیز خود را نمی بازند چون می دانند نیرویی در داخل تیم وجود دارد که می تواند اوضاع تیم را دوباره سامان بدهد. همچنین از او آموخته که هیچکس از تیم بالاتر نیست و تیم از همه بالاتر است.

اصل پنجم: تفویض اختیار و تصمیم گیری

تفویض اختیار، کار رهبران است. رهبران با تفویض اختیار به دیگران، به آنها مسولیت می دهند و به دیگران فرصت رشد کردن می دهند، اما در نهایت، رهبران خود مسئول تصمیماتی که گرفته می شود هستند. الکس فرگوسن اولین بار تنها 9 روز که از پیوستن کیروش به تیم منچستر یونایتد گذشته بود، مسئولیت کل تیم را به او سپرد تا تیم را برای مسابقه ای به ایرلند ببرد. هیچ چیزی قویتر از تفویض اختیار به فرد انگیزه نمی دهد. همچنین، رهبران در زمان تعارض و چالش ها از تقابل و برخورد با تعارض و چالش نباید اجتناب کنند و نباید منفعل عمل کنند. آنها باید شجاعانه به دل مشکل بزنند و علی رغم سختی ها به سراغ مشکلات رفته و راه حل پیدا کنند و تصمیمات  سخت بگیرند. او تاکید دارد که رهبر باید شجاع باشد و تصمیمات درست بگیرد.

اصل ششم: برقراری ارتباط و سبک ارتباطی

رهبر باید با سبک ارتباطی خود بر قلب و روح دیگران اثر بگذارد. با دیگران فروتن و دوستانه رفتار کند و شفاف باشد. وقتی پیامی را منتقل می کند، مطمئن باشد که دیگران در حالت هیجانی مناسب آن پیام را دریافت کرده اند. رهبر باید نسبت به وضعیت هیجانی اعضای تیم و سازمانش حساس باشد. رهبر می داند که اگر روابط و حلقه های انسانی داخل یک تیم کار نکنند، تیم و سازمان نیز کار نمی کند. وقتی مدیر اخلاق تندی دارد، شفاف نیست و احترام نمی گذارد، دیگران از او می ترسند و دیگر به او احترام نمی گذارند و کار هم با کیفیت درست پیش نمی رود. کیروش می گوید رهبر باید لبخند بزند و با اطمینان پیامش را منتقل کند.

اصل هفتم: نگرش و انگیزه

کیروش معتقد است ممکن است بشود مغز (دانش و مهارت) را خریداری کرد اما نمی توان شخصیت و منش را خرید. او می گوید هرگاه می خواهی عضوی به تیم و سازمانت اضافه کنی مطمئن باشید که شخصیت و منش درستی را وارد تیم می کنید. اگر رهبر بتواند افرادی با نگرش درست را وارد تیم کند، آنگاه با آموزش و مربیگری می تواند به آنها کمک کند که بهتر و بهتر شوند.

اصل هشتم: امکانات و پشت صحنه

تجهیزات، ساختار، سازمان، برنامه ریزی، دانش و تجربه بسیار مهم هستند. بدون عوامل پشت صحنه هیچ موفقیتی وجود ندارد.

(بخش سوم)

اصل نهم: آماده سازی، آموزش و تحصیل

تیم و سازمان همیشه باید یک قدم از رقبا جلوتر باشد. فقط با استفاده از نوآوری، خلق کردن و میل به تغییر و انطباق یافتن با محیط می توان در رقابت باقی ماند. دیگر نمی توان با راه حل های موفق دیروز، فردا هم موفق بود. قدیم می گفتند که اگر تیمی موفق است، نباید به ترکیب آن دست زد. اما امروزه این یک باور اشتباه است. تیم و سازمانی که دیروز موفق بوده باید خود را تغییر بدهد که رقبا به او نرسند تا تیم و سازمان بتواند کماکان موفق بماند.

اصل دهم: موفقیت و دست آورد

موفقیت و دست آورد برای هر تیمی مهم است، اما تیم نباید با موفقیت های قبلی خود راضی باشد و همیشه باید تشنه موفقیت و دست آورد های بیشتر باشد. تغییر بخشی از پیشرفت است و پس از هر موفقیت باید تغییر کرد تا موفق باقی ماند. نباید محافظه کار بود بلکه باید برای موفقیت بعدی اراده و میل داشت. تیم و اعضای آن باید حاضر به از خود گذشتگی برای موفقیت های بیشتر باشند.

اصل یازدهم: چشم انداز و رویا داشتن

جاه طلبی و داشتن رویا، غیر ممکن را ممکن می سازد. چالش های فوق العاده جدید می تواند منجر به راه حل های فوق العاده جدید شود. یک رهبر باید چشم انداز و رویا داشته باشد بخصوص وقتی که کاری  (غیر) ممکن در پیش است. چشم انداز و رویا نیروی محرکه و پیشرانه موفقیت های بعدی است. از نگاه کیروش، چالش های بشدت بزرگ و جدی، مانند یک هدیه و فرصت هستند، مانند همگروهی با تیم های پرتقال و اسپانیا در جام جهانی روسیه. موضوع مهم این است که همیشه و همواره باید بهترین باشیم.

در پایان همایش وقتی از کیروش پرسیدم، "برای آنکه برای خود، تیم و اطرافیان خود، یک مربی (رهبر) موفق باقی بمانی، چه عادات و آئین هایی را در زندگی روزانه خود دنبال می کنید/کرده ای"، پاسخ داد؟

"من عاشق فیلم دیدن هستم؛ به انواع موسیقی گوش می دهم؛ روزانه مطالعه می کنم و برای حرفه ام وقت می گذارم و درباره آن مطالعه می کنم؛ موضوعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در دنیا حتما پیگیری می کنم و به آن حساس هستم؛ به خانواده ام بسیار اهمیت می دهم؛ کار عام المنفعه می کنم مانند فعالیت در حوزه تمیز کردن زمین ها از مین های جنگی، کمک به حیوانات و ..."

نتیجه گیری:

به تعبیری، کارلوس کیروش یک مدیر راهبر است. او اصولی را دنبال کرده است که تمامی رهبران و انسان های راهبر و موفق در اقتصاد، سیاست، علم، ورزش و ... دنبال کرده اند. موفقیت ها و جایگاه فعلی او در دنیا و کشورمان، اصلا تصادفی نبوده و همگی برایند رفتار ها و نگرش علمی و اصولی وی بوده است. او یک انسان و رهبر اصول محور است.

از نگاه من، برخی از شاخص ترین ویژگی های کیروش به عنوان یک رهبر به شرح زیر هستند:

•  چشم انداز و رویا دارد.

•  به اطراف خود ارزش افزایی می کند و بر کیفیت زندگی دیگران اثر مثبت دارد.

•  به چهار جنبه انسانی خود و دیگران توجه دارد (فیزیک، ذهن، هیجان/روابط اجتماعی و معنویات)

•  خیر خواه است و به معنویات اهمیت می دهد (در کارهای خیریه مشارکت دارد و محبت بلاعوض می کند).

•  شکرگزار و قدردان است، قدر زندگی را می داند و این را مدام یاد خود و دیگران نیز میاندازد.

•  از تیمش تشکر و قدردانی می کند و مدام آنها را ستایش می کند.

•  بازخورد می دهد.

•  اهل اقدام کردن است و وقت تلف نمی کند.

•  شیوه نگرش پویا دارد، یعنی معتقد است می توان یاد گرفت، بهتر شد و رشد کرد.

•  سعی می کند هر روز نسبت به روز قبل کارها را متفاوت تر و بهتر انجام می دهد.

•  به قدم های کوچک اعتقاد دارد و معتقد است موفقیت های بزرگ پیامد طبیعی قدم های کوچک مستمر هستند.

•  به انسان ها اهمیت می دهد و انسان و روابط انسانی را مبنای همه چیز می داند.

•  به نیاز انسان ها توجه دارد و می داند انگیزه آنها از درونشان میاید.

•  مسئولیت پذیر است و مسئولیت پذیری را ترویج می دهد (برای خواسته و هدفش بی بهانه تلاش می کند).

•  به سرزنش کردن و قربانیکری اهمیتی نمی دهد و از دیگران می خواهد که شجاعانه زندگی و فعالیت کنند.

•  به هیجانات مثبت اهمیت می دهد.

•  شایستگی افراد (بخصوص نگرش افراد) برایش در اولویت است.

•  به آموزش و تحصیل مستمر ایمان دارد و آن را برای خود و اعضای تیمش اجرا می کند.

•  مانند بزرگان مدیریت راه برانه (دمینگ و گلسر) می داند با آمدن ترس به تیم و سازمان، خلاقیت و انرژی از تیم و سازمان بیرون می رود.

•  می داند رهبر باید خوشرو، قاطع و مصمم باشد.

•  با توجه کردن به نیازهای چندگانه اعضای تیمش، احترام و اعتماد آنها را کسب کرده.

•  جرات مدار است و به هیچ عنوان اهل اجتناب و انفعال نیست.

•  در سریعترین زمان ممکن اقدام به حل و مدیریت تعارض می کند و برای گرفتن تصمیمات سخت آماده است. کار سخت را به تعویق نمی اندازد.

•  (بخش چهارم)

پس از دادن دو یا سه فرصت، نفرات نامناسب را از تیم بیرون می گذارد (آنهاییکه حاضر نیستند از چشم انداز تیم و سازمان پیروی کنند، دوست ندارند تغییر کنند و میلی به آموختن ندارند). برای او هیچ چیز و هیچکس بالاتر از منافع و کارکرد کل تیم نیست.

•  وفاداری و همبستگی تیمی برایش خط قرمز هستند و اجازه نمی دهد عضوی این فضا را مسموم کند.

•  اهل رشد دادن مستمر خود و دیگران است.

•  به کیفیت اهمیت می دهد.

•  از خود و دیگران سوالات خوب می پرسد.

•  واقع بین است و با خود و دیگران صادق است.

•  شجاع است و از چالش ها نمی ترسد و آنها را فرصت و هدیه می داند.

 

 

 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز