راغفر:
اگر امیرکبیر زنده بود، همان بلا را امروز سرش میآوردند
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا اظهار داشت: معتقدم به جای اینکه پرسید اگر امروز مرحوم امیرکبیر حضور داشت چه کاری میکرد، باید پرسید اگر او امروزه بود با مرحوم امیر کبیر چه کاری میکردند که به نظر میرسد همان کاری که آن دوره با وی کردند در این دوره نیز انجام می دادند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، حسین راغفر در ششمین همایش روز ملی مبارزه با فساد مصادف با «سالروز شهادت امیر کبیر» گفت: پیش از دوران صفویه محدودیتهایی برای سرزمین اسلامی نسبت به تشیع و شیعه وجود داشت و مانع از رشد تشیع شدند و به همین دلیل نقش علمای شیعه بسیار محدود بود. بخصوص در دوران جامعه صفویه رشد روحانیت شعیه امکان پذیر کرد.
وی ادامه داد: پیش از این دوره، علما و روحانیون نقش تعیین کنندهای در مسائل اجتماعی و سیاسی نداشتند و عمدتا به مسائل شرعی مردم پاسخ میداند و به بیان احکام میپرداختند، روایات را گرداوری میکردند و انجام این اقدامات را وظیفه دینی و شرعی خود میدانستند و انتظار پاداشی از سوی جامعه هم را نداشتند. عمده علما در این دوره از دسترنج خود درآمد تامین میکردند و منبع دیگری برای آنها وجود نداشت.
این کارشناس اقتصادی گفت: پس از تاسیس حکومت صفویه، ولایت بر امور شرعیه و تصدی انواع درآمد مالی مانند موقوفات و وجوه شرعی، خمس، زکات، نذورات و درآمدهای بقای متبرکه و امامت مساجد را به علما واگذار کردند. از اینجاست که این قشر صاحب دارایی و مالکیت میشود و همین مساله سبب رشد این طبقه شد و منشا حضور طیف گسترده طلاب و طالبان علوم شرعیه میشود و به تدریج هم مشاغل رسمی از جمله امامت مسجد، منبری، خطیب، واعظ، مداح، مساله گو، روضه خوان، ذاکر اهل بیت برای آنها فراهم شد که امروز هم شاهد برخی از این مشاغل هستیم و عمدتا کار این فراد ترویج و تبلیغ شریعت بود.
راغفر افزود: ابتدا منبع درآمد این دسته از مبلغان وجوه شرعیه و کمکهای مردمی بود اما به تدریج با ورود تعداد بیشتری از افراد به این حوزه مطالعات دینی و تبدیل مسئولیتهای شرعیه به شغل اجتماعی و قوام گرفتن پایههای اجتماعی این طبقه از جامعه، سبب شد که تقسیم بندی جدیدی در سازمان روحانیت شکل بگیرد. اما از آنجایی که هیچ محدودیتی برای ورود افراد در فراگرفتن دانش شرعی وجود نداشت افراد با طبقات مختلف و با بنیه علمی متفاوت وارد حوزههای علمیه شدند و بدون اینکه به درجه اجتهاد رسیده باشند به شهرها و روستاها اعزام میشدند. این امر زمینههای مساله گویی و مداخلات در اجتهاد را برای کسانی که فاقد شرایط علمی بودند، فراهم کرد.
وی با بیان اینکه روحانیت از اینجا به بعد به تدریج به دودسته تقسیم شد، اظهار داشت: گروه اول عمدتا روحانیونی بودند که ملتزم به اخلاق بودند و تلاش میکردند که دانش دینی را کشف کنند و به مسائل مربوط به دین تاکید داشتند و این روحانیون نسبت به دسته دوم که به این مسئولیت به عنوان یک شغل نگاه میکردند و برای کسب درآمد و مساله گویی مردم به این حوزه وارد شده بودند، نقد و انتقاد داشتند و موفق هم نشدند چراکه گروه دومی که وارد حوزه علم شرعی شده بودند وابسته به ساختار قدرت بودند و از جانب آنها حمایت میکردند و مسائل شرعی حاکمان را توجیه میکردند و ایدئولوگهای حاکمیت بودند.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه از گروه دوم به عنوان علمای حکومتی نام برده میشد، گفت: از ویژگیهای اصلی گروه دوم این بود که در برابر هر نوع نوگرایی مقاومت میکردند و با برچسب بدعت و خروج از دین، افراد را تکفیر میکردند.
وی ادامه داد: در دوره مشروطه شاهد آن هستیم که اتفاقات پس از امضای مظفرالدین شاه برای تدوین قانون اساسی پیش آمد در برابر تشکیل مجلس و تعیین نمایندگی مقاومت میشود و مساله تا جایی پیش میرود که شیخ فضل الله نوری خون تمام کسانی که طرفدار مشروطیت هستند را مباح میداند که در بین آنها علمای بسیار بزرگی از جمله آیتالله خراسانی دیده میشوند.
راغفر با تاکید براینکه از دیگر دلایل موفقیت گروه دوم این بود که به نیازهای جامعه سرخورده پاسخ میدادند، افزود: گروه دوم در پاسخ به نیازهای روحی و روانی این افراد تلاش میکردند و توسل به ورد، جادو و رمالی را موجه کردند و شاهد رشد این نوع نگاه و فرهنگ بسیار نازل از سوی افرادی هستیم که ملبس به لباس روحانیت بودند.
این کارشناس اقتصادی گفت: در دوره صفویه شاهد ظهور صوفیان هستیم و تصوف با تلاشهایی در این دوره انجام دادند و از دوره صفویه تا دوره قاجاریه توانستند میراث صفویان را به نسلهای بعدی و به دوره قاجار منتقل کنند و گروه دوم از روحانیون در دوره قاجار فرصت حذف صفویان را فراهم و تلاش کردند که صوفی کشی راهاندازی کنند که البته قاجار سعی میکرد از ظرفیت صوفیان برای منافع خود بهره بگیرد و آن طوری که علمای گروه دوم مایل بودند تن به صوفی کشی ندادند.
وی اظهار داشت: گروهی از صفویان دچار ابتذال رقابت با گروه روحانیون دسته دوم افتادند و به همین دلیل شاهد رشد یک فرهنگ قلندری هستیم و با این همه ابتذال فرهنگی در دوران صفویه را شاهد هستیم که توسل این افراد به جن و جادو در آن دوره از این نمونه است. مباحثی هم بین اهل شرعیت و اهل طریقت مطرح شد که اختلافات بسیار گستردهای به وجود آورد و به دنبال آن هم شاهد رشد نوعی ابتذال فهم از دین چه از ناحیه صوفیان و چه از ناحیه متشرعان هستیم که آن دوره از آنها تحت عنوان «اخباریون» به نام میبردند.
راغفر با بیان اینکه بعد از انقلاب مشروطه شاهد مقاومت این گروه هستیم که توجیهگر استبداد آن زمان بودند، ادامه داد: این گروه در برابر نوآوری مقاومت میکردند به نحوی که حتی به تکفیر سیدجمال الدین اسدآبادی و تکفیر طرفداران مشروطه پرداختند.
وی افزود: حتی شیخ فضلالله نوری به صراحت اعلام میکند که آیا تمایل دارید که کودکان به مدارسی بروند که در آنجا فیزیک و شیمی آموزش داده میشود؟ آیا این موضوعات از بین برنده دین نیست؟ با این نگاه نسبت به مدرسه با نوآوریها مخالفت میکردند و این رفتار منجر به نقش منفی در فرهگ عمومی کشور شد. این اخباریگری که عمدتا در دوره قاجار رشد کرد از جمله اتهاماتی که به امیر کبیر زدند این بود که برای ورود خدمات سلامت و بهداشت و آموزش در جامعه تلاش میکرد و این تلاش را به نوعی مخالفت با دین مطرح میکردند و حتی با آبله کوبی که در زمان امیر کبیر در ایران راه افتاد کاملا مخالف بودند و از نشانههای کفر میدانستند.
این کارشناس اقتصادسیاسی ادامه داد: به نام اهل بدعت این گروهها را مورد نفرین قرار میدادند و کار به جایی رسید که درس خواندن در مدارس را نفی دین تلقی کردند و عملا مانع از انجام و ادامه اصلاحات در کشور شدند.
راغفر تاکید کرد: معتقدم به جای اینکه پرسید اگر امروز مرحوم امیرکبیر حضور داشت چه کاری میکرد، باید پرسید اگر او امروزه بود با مرحوم امیر کبیر چه کاری میکردند که به نظر میرسد همان کاری که آن دوره با وی کردند در این دوره نیز انجام می دادند.