ضرورت تغییر سیاستگذاریها برای تسهیل فعالیت زنجیره فولاد
عضو هیئت مدیره و معاون بازرگانی شرکت صبافولاد خلیج فارس گفت: در جهت هماهنگی و همپوشانی حلقههای مختلف زنجیره فولاد و همچنین کاهش قمیت تمام شده محصولات برنامهریزی موثری صورت گیرد زیرا در صورت تداوم شرایط فعلی، از دست رفتن همین بازارهای اندک صادراتی کشور نیز دور از انتظار نخواهد بود.
به گزارش ایلنا به نقل از سایر رسانه، صنعت فولاد کشور که در گذشته بر اساس مزیتهایی مانند برخورداری از منابع معدنی و دسترسی به انرژی ارزانقیمت پایهریزی شده بود، صنعتی دارای مزیت اقتصادی به شمار میآمد؛ این در حالی است که این صنعت در سالهای اخیر با چالشها و موانع متعددی مواجه بوده است که تداوم آنها میتواند رقابتپذیری صنعت فولاد را در سطح بینالمللی تحت تاثیر قرار دهد.
صنعت فولاد کشور که در گذشته بر اساس مزیتهایی مانند برخورداری از منابع معدنی و دسترسی به انرژی ارزانقیمت پایهریزی شده بود، صنعتی دارای مزیت اقتصادی به شمار میآمد؛ این در حالی است که این صنعت در سالهای اخیر با چالشها و موانع متعددی مواجه بوده است که تداوم آنها میتواند رقابتپذیری صنعت فولاد را در سطح بینالمللی تحت تاثیر قرار دهد. از یک سو قطعیهای برق و گاز عملا تولید حلقههای مختلف را متاثر میکند و از سوی دیگر سیاستگذاریهای دولت برای مدیریت بازار داخلی و الزام به صادرات با ارز نیمایی زمینه کاهش سودآوری و حاشیه سود و حتی زیانده شدن فعالان این زنجیره را به دنبال دارد. در همین راستا، گفتوگویی با ابراهیم جانقربانیان، عضو هیئت مدیره و معاون بازرگانی شرکت صبا فولاد خلیج فارس تدارک دیده است که متن کامل آن را در ادامه خواهید خواند:
در خصوص نقش شرکت صبا فولاد خلیجفارس در صنعت فولاد کشور توضیحاتی ارائه بفرمایید.
در دنیای امروز تحقق رشد اقتصادی و توسعه صنعتی مستلزم شناخت دقیق مزیتها و پتانسیلها و برنامهریزی برای بهرهگیری کارآمد از آنها در مسیر ارزشآفرینی و اشتغالزایی است. در این بین صنعت فولاد در ایران در طول چند دهه گذشته با تکیه بر مزیتهای نسبی کشور در حوزه انرژی و مواد اولیه شکل گرفت و توسعه یافت. باید توجه داشت به طور کلی صنعتی در ابعاد فولاد، زنجیره گستردهای از فعالیتهای صنعتی و معدنی را شامل میشود که توسعه آن در هر کشور، مستلزم یک نگاه کلان و برنامهریزی منسجم برای آمایش سرزمین و تعیین شرایط جغرافیایی، تامین نهادههای تولید و توسعه زیرساختهای مورد نیاز است. با این حال، زنجیره فولاد کشور امروز با چالشهایی دست به گریبان است که بخش عمدهای از آنها به خلا وجود یک نگاه منسجم در فضای کسبوکار در این صنعت باز میگردد. موضوع محدودیتهای مصرف انرژی، مکانیابی نامناسب احداث برخی از واحدهای تولید و سیاستگذاریهای دولت برای مدیریت بازار و قیمت محصولات زنجیره فولاد از جمله عواملی هستند که امروز شرایط خاصی را برای فعالان این زنجیره ایجاد کردهاند.
شرکت صبافولاد خلیج فارس تولیدکننده محصول استراتژیک بریکت گرم آهن اسفنجی (HBI) است و به همین جهت از جایگاه تعیینکنندهای در زنجیره فولاد کشور برخوردار است. ویژگیهای خاص (HBI) در مقایسه با آهن اسفنجی موجب میشود که استفاده از این محصول راهکار مناسبی برای عبور از شرایط قطعی برق و گاز در فصول گرم و سرد سال و توازن بخشیدن به فعالیت زنجیره فولاد تلقی شود. بریکت گرم آهن اسفنجی محصول جدیدی در سطح جهانی محسوب میشود؛ به طوری که میتوان گفت ریشه آن به بحث حرکت صنعت فولاد در جهت تبدیل شدن به صنعتی سبز و به حداقل رساندن آلایندگیهای ناشی از این حوزه برمیگردد. در حال حاضر، مصرف این محصول میانزنجیرهای صنعت فولاد در جهان افزایش پیدا کرده است. تولید بریکت گرم آهن اسفنجی در شرکت صبافولاد خلیج فارس، هم به لحاظ موقعیت جغرافیایی کارخانه و هم به لحاظ ماده اولیه و امکانات تولید در کشور (که البته این مزیت به خصوص در حوزه انرژی در حال رنگ باختن است)، مقرون به صرفه ارزیابی شده است و صادرات آن به کشورهای منطقه و حتی به کشورهای اروپایی مزیتهای پررنگی برای آن به حساب میآید. شرکت صبافولاد خلیج فارس با استفاده از روشهای مختلف تجاری، در راستای حفظ مشتریان فعلی خود و جذب مشتریان جدید تلاش میکند. این شرکت همچنین در راستای توسعه بازارهای صادراتی خود نیز گامهای بلندی برداشته و با کشورهای مختلفی وارد مذاکره شده و نمونههایی از محصول خود را نیز برای آنها ارسال کرده است.
محصول بریکت گرم آهن اسفنجی تولید شده توسط شرکت صبا فولاد خلیج فارس از چه مزایایی برای کارخانههای فولادی کشور برخوردار است؟
شرکت صبافولاد خلیج فارس به عنوان تنها تولیدکننده بریکت گرم آهن اسفنجی در ایران، با بازار مصرف نوپایی در بین کارخانههای فولادی کشور که مصرفکننده آهن اسفنجی هستند، روبهرو است. گفتنی است که مشخصههای بریکت گرم آهن اسفنجی، امکان دپو و نگهداری آن را فراهم میکنند که این مسئله میتواند مزیت قابلتوجهی برای کارخانههای فولادی تلقی شود. این در حالی است که دپوی آهن اسفنجی از یک طرف به دلیل بحثهای مربوط به ایمنی و آتشسوزی و از طرف دیگر به دلیل افت متال شدیدتر آن در مقایسه با بریکت، در طولانیمدت ممکن نیست. اهمیت این مسئله با توجه به بحث ناترازی انرژی در کشور و محدودیت برق و گاز در فصول گرم و سرد سال، بیشتر نمود پیدا میکند. در واقع دپوی بریکت گرم آهن اسفنجی میتواند فرصت مناسبی برای کارخانههای فولادی کشور تلقی شود تا از این طریق، از توقف نرخ تولید خود جلوگیری کنند. با این حال، از آنجایی که اساسا کورههای کارخانههای فولادسازی در ایران بر پایه استفاده از بریکت طراحی نشدهاند، از این محصول به طور ۱۰۰ درصدی در کشور استفاده نمیشود.
ارزیابی جنابعالی از وضعیت کنونی صنعت فولاد در ایران چیست و فعالان این صنعت در حال حاضر با چه چالشها و موانعی روبهرو هستند؟
اساسا صنعت فولاد در ایران به دلیل برخورداری کشور از منابع معدنی خدادادی، یکی از صنایع دارای مزیت تلقی میشود. از این رو، لازم است که به طور جدی در راستای حفظ این منابع معدنی، سرمایهگذاریهای جدید در آن، دستیابی به ذخایر جدید در حوزه مواد اولیه، تکمیل زنجیرههای فولاد تا تولید محصولات نهایی مورد نیاز بازارهای جهانی، ایجاد کنسرسیومها در راستای سهامداری مشترک، جلوگیری از پراکندگی زنجیره ارزش فولاد با طرح آمایش سرزمینی که خود کاهش هزینههای تمام شده و تقویت مزیت رقابتی در بازارهای بینالمللی را به همراه دارد، گام برداشته شود. گفتنی است که خلا آمایش سرزمین به شدت در زنجیره فولاد کشور احساس میشود. در همین راستا، نگاهی به نقاط مختلف ایران حاکی از تاسیس کارخانههای نامرتبط فولادی، بدون توجه به بازار هدف آنهاست. بدیهی است که یک زنجیره فولاد، حلقههای مختلفی از سنگآهن تا تولید محصول نهایی مانند ورق و یا مقاطع فولادی را شامل میشود. این در حالی است که کارخانههای مختلف کنسانتره، گندله، آهن اسفنجی و نورد (چه در زمینه ورق و چه در حوزه مقاطع)، در نقاط مختلف کشور و با فواصلی طولانی از یکدیگر واقع شدهاند؛ در حالی که اساسا این کارخانهها باید مکمل یکدیگر باشند. در واقع به نظر میرسد که تاسیس کارخانهها در حوزه زنجیره فولاد، بر اساس یک برنامهریزی دقیق و بر پایه آمایش سرزمین نبوده است زیرا در چنین حالتی، کارخانههای تولید مواد اولیه مانند گندله و آهن اسفنجی باید نزدیک به معادن سنگآهن و کارخانههای تولید محصول نهایی مانند ورق و مقاطع فولادی نیز نزدیک به بازارهای صادراتی و یا بازارهای مصرف داخلی باشند.
در چند سال اخیر، مشکل ناترازی انرژی در کشور خود را در قالب اعمال محدودیتهای برق به صنایع در تابستان و گاز در زمستان نشان داده است؛ مشکلی که رفع آن نیازمند برنامهریزی بلندمدت در راستای توسعه زیرساختها و افزایش ظرفیتها در قالب سیاستهای کلان اقتصادی است. در حال حاضر مصرف بیسابقه انرژی مشکلات عدیدهای را برای فعالان زنجیره فولاد ایجاد کرده است؛ به طوری که بخش عمدهای از درآمدهای ارزی خود را به ناچار صرف واردات بنزین، گازوئیل، میعانات گازی و همچنین خوراک اولیه تولید میکنند. از طرف دیگر، عدم هماهنگی یاد شده در زنجیره فولاد سبب غیراقتصادی شدن مصرف انرژی در کشور شده است که این مسئله میتواند ضربه سنگینی به بدنه اقتصادی کشور وارد کند. بنابراین لازم است که در جهت هماهنگی و همپوشانی حلقههای مختلف زنجیره فولاد و همچنین کاهش قمیت تمام شده محصولات برنامهریزی موثری صورت گیرد زیرا در صورت تداوم شرایط فعلی، از دست رفتن همین بازارهای اندک صادراتی کشور نیز دور از انتظار نخواهد بود.
جنابعالی چه راهکارهایی را جهت رفع مشکلات و محدودیتهای موجود در صنعت فولاد کشور پیشنهاد میکنید؟
یکی از اصلیترین چالشهایی که امروز در مسیر فعالیت زنجیره فولاد کشور خودنمایی میکند، موضوع قیمتگذاری دستوری نرخ ارز است. در واقع فروش محصول به نرخ ارز حدود ۴۳ تا ۴۴ هزار تومان در شرایطی که نرخ ارز در داخل کشور عدد بسیار بالاتری است، از دست رفتن مزیت رقابتی، کاهش نرخ فروش صادراتی در مقایسه با فروش داخلی و در نهایت زیانده شدن کارخانهها را به دنبال خواهد داشت. تداوم این مسئله همچنین توان رقابت در سطح بینالمللی را از کشور سلب میکند و به دنبال آن، بازارهای صادراتی فعلی نیز از دست میروند. بنابراین باید اذعان داشت که سیاستهای انقباضی دولت و نرخ گذاریهای دستوری تنها برای کنترل تورم داخلی، ضربه سنگینی به حوزه تولید وارد میکنند؛ حوزهای که خود یکی از اهرمهای اساسی دولت برای توسعه اقتصادی، برقراری عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و اشتغالزایی محسوب میشود. از این رو برای جلوگیری از افزایش تبعات این مسئله، انتظار میرود که دولت در اولین فرصت برای تکنرخی کردن ارز و آزادسازی آن تا سقف قیمت بازار آزاد اقدام کند که این موضوع میتواند گام بلندی در جهت فروش پایدار و حفظ بازارهای صادراتی شرکتهای فولادی تلقی شود.
یکی دیگر از چالشهایی که در این حوزه وجود دارد، این است که فعالان زنجیره فولاد برای واردات کالاها و خدمات مورد نیاز کارخانههای تولیدی خود، ناگزیر به ایستادن در صف تخصیص ارز بانک مرکزی هستند. این مسئله در واقع به معنای عدم امکان تولیدکنندگان برای استفاده از ارز صادراتی خود، برای واردات تجهیزات و خدمات مورد نیاز است. یکی از موضوعاتی که میتواند راهکاری برای گذر از شرایط فعلی در کشور باشد، بحث تبادل کوتاژ است. چنانچه کارشناسان حوزه اقتصادی و بانکی مشورتهای لازم را در این خصوص ارائه دهند و همچنین بانک مرکزی نیز مجوز تبادل کوتاژ در سامانه نیما را صادر کند، به نوعی میتوان از این طریق تهاتر موثری در کشور انجام داد. این مسئله میتواند بخشی از مشکل نقدینگی شرکتها و مجموعههای فولادی را رفع کند. گفتنی است که تبادل کوتاژ در ابتدای سال از سوی بانک مرکزی ممنوع اعلام شده بود و به رغم آنکه اخیرا بخشنامهای برای رفع ممنوعیت این امر صادر شده اما همچنان این موضوع اجرایی نشده است. مسائل یاد شده در مجموع بیانگر ضرورت تجدید نظر در بسیاری از سیاستهای داخلی است تا توان رقابت تولیدکنندگان زنجیره فولاد کشور بیش از این تحت تاثیر قرار نگیرد و صنعت فولاد کشور بتواند به بهترین شکل در مسیر رشد و توسعه خود حرکت کند.