گزارشویژه برای مرد اسپانیایی؛
خسوس ماند تا همچنان ببازیم / «رژهی افتخاری» روی اعصاب فوتسالیها!
باید به خسوس لقب «ضعیفکش» داد، چراکه در این سالها، شاگردانش مقابل تیمهای ضعیف جشنوارهگل به راه انداختهاند و به تیمهای با کیفیت که رسیده، تفکراتپروفسور هم به بنبست خورده…
سیدرضا افتخاری؛ مرد اول این روزهای فوتسالایران، با ابقای خسوس کاندلاس آبپاکی را بر پیکر منتقدان مربیمادریدی ریخت تا این پیرمرد اسپانیایی که در این سالها با نتایج خود بر اعصاب و روان فوتسالیها رژهای جانانه رفته، همچنان سکاندار ایران تا جامجهانی۲۰۱۶ باشد، تصمیمی که کام فوتسالیها را چندان شیرین نکرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خسوس کاندلاس رودریگو ۵۲ ساله متولد ۱۵ / ۷ / ۱۳۴۱(۷اکتبر۱۹۶۲) در مادرید است. در اوج دوران طلاییاش، به او لقب «پروفسور» دادند، روزگاری که با تیم باشگاهی «بومرنگ اسپانیا» در فوتسالاروپا خوش درخشید تا نامی برای خود دست و پا کند، که البته این روزها در رگهای ایناسپانیایی حتی رگههایی از نام و نشان گذشته نیز به چشم نمیآید. انگار داشتههایش را فراموش کرده یا در گذشتهاش جا گذاشته چراکه از وقتی به فوتسال ایران آمد، اتفاق بزرگی رقم نزد تا یاد و خاطرهای از خود بر جای بگذارد.
ناکامیهای فوتسالایران با این مرد مادریدی که صدای اهالیفوتسال را در آورده، به طوری که هر گوشهای با هر مربی و بازیکنی که همکلام میشوی، منتقد شیوهکار «پروفسور» و از همه مهمتر نتایجی است که تیم ملی با این مربی کسب کرده است.
از ضعیفکشی تا جشنواره گل
البته باید به خسوس لقب «ضعیفکش» داد، چراکه در این سالها با تیم ملی ایران در هر رقابتی که شرکتکرده، شاگردانش مقابل تیمهای ضعیف جشنوارهگل به راه انداختهاند و به تیمهای با کیفیت که رسیده، تفکراتپروفسور نیز به بنبست خورده و هیچ تدبیر خاصی جز دلخوش کردن به ساق پای بازیکنان تکنیکی مانند حسنزاده، طیبی یا وفایی از او ندیدهایم؛ و این هنر مرد مادریدی را در فینال جام ملتها و نیمهنهایی گراندپریکس به وضوح دیدیم، جاییکه ایران مقابل ژاپن بازی برده را باخت و مقابل کلمبیا نیز چارهای جز تسلیم نداشت، آن هم در ثانیههای پایانی و به لطف ۵ نفرهکردن تیم!
به پاس افتخاری که «افتخاری» به فوتسالایران داد، مروری داشتیم بر کارنامه این مرد مادریدی از ابتدای ورودش به تهران تا این روزهای پر التهاب که هر دم خبری در مورد او منتشر میشود و آخرینخبر ابقای او تا جامجهانی۲۰۱۶ است…
مسافر پرواز مادرید در آسمان تهران
خسوس آبانماه ۹۱ در حالیکه رسانهها واکنشهای مختلفی به گزینه انتخابی عباس ترابیان داشتند، به عنوان دستیار علی صانعی کارش را در تیم ملی ایران آغاز کرد و بعد از ناکامیایران در جامجهانی ۲۰۱۲ تایلند، حکم سرمربیگری تیمملی را دریافت و البته از همان ابتدای کار زیر بار انتقادات زیادی قرار داشت، چراکه خیلی ها او را که سال ها بیرون از گود فوتسال بوده را در حد و اندازه های فوتسال ایران نمی دانستند و نکته جالبتر اینکه هنوز هم بعد از گذر از دومین سال حضور این مربی در ایران بسیاری از کارشناسان، مربیان و اهالی فوتسال حتی از شک به یقین هم رسیده اند که این مادریدی چیزی در چنته ندارد.
مهر تایید به افتخار حاجعباس
۲۷ آذرماه ۹۲ بود که ترابیان جای خود را به افتخاری داد تا مرد سابق فوتبالی که مدتها دور و بر این رشته هم نبود، قفل و کلید کمیتهفوتسال را در جیب بگذارد، انتخابی که خود داستانی عجیب بود، چراکه با حضور مدیرانیفوتسالی که سابقه و کارنامهای در این رشته داشتند کلید انتخابی کفاشیان به قفل فوتسال نخورد که نخورد. به هر حال حکم سرپرستی افتخاری «با عنایت به تعهد، تخصص و تجارب ارزشمندش» و البته مستندا به ماده ۳۸ اساسنامه و مصوبه هیات رئیسه فدراسیون صادر شد.
بعد از پایان جامجهانیفوتسال در تایلند که با ناکامیایران مقابل کلمبیایی که حالا گربهسیاه ما شده، و رفتن ترابیان، اولیناقدام سرپرستجدید رایزنی برای انتخاب سرمربی تیم ملی بود؛ کاری که مدتها ذهن همه اهالی فوتسال را به خود مشغول کرد، جز افتخاری؛ چراکه او راه دوری نرفت ودر چخی چند درجهای مهر تاییدی بر انتخاب حاج عباس زد و «پروفسور» را با اختیار تام بر صندلی صانعی نشاند.
نسخه ۳ گانه پروفسور
مربی پرتغالی که از زیر سایه صانعی خارج شده بود، در نخستین جلسه رسمیاش با رئیس دپارتمان کمیتهفوتسال برنامههایش را مرتب و منظم ارائهکرد؛ حضور در تورنمنتهایدوستانه(اهدافکوتاهمدت)، حضور در رقابتهای جامملتهایآسیا در سال ۲۰۱۴(اهداف میانمدت) و حضور در جامجهانی ۲۰۱۶(اهداف بلندمدت)، این نسخه بلندبالای پرفسور برای فوتسالایران بود، نسخهای که معمولا در بین برنامهی حتی معمولیترین مربیان دنیای توپگرد هم میتوان نمونهاش را یافت.
آغاز خوش در مسکو
در این بین خسوس در اقدامی دیگر دستدوستی به سمت حیدریان، لک، هاشمزاده، فراشی و باقری دراز کرد تا به عبارتی «گروهیفنی» را برای هدایت «تیمهایملی فوتسالایران» تشکلیل دهند، دوستیای که دوام چندانی نداشت و خیلی زود این گروه از هم پاشید. آنها اسفندماه۹۲ بدون حیدریان به روسیه سفر کردند تا در تورنمنتی دوستانه تیم را محکیجدی بزنند که البته نتایج این تورنمنت بد نبود. کسب ۲ تساوی ۲-۲ و ۴-۴ با روسها کمی به کارنامه پروفسور رنگ و لعاب داد تا افتخاری از حفظ خسوس بادی به غبغب بیاندازد. خسوس هم خوشحال و قبراق از مسکو به مادرید رفت تا نخستین موفقیتاش را با
خانوادهاش در زادگاهش جشنبگیرد.
شوککارگری به منتقدان
سال ۹۱ برای فوتسالملیایران و البته خسوس به پایان راه رسیده بود و پیرمرد مادریدی باید تیمش را برای «تورنمنت بینالمللی چین» و همچنین «مسابقات فوتسال داخلسالنکرهجنوبی» مهیا و آماده میکرد. اردوی تدارکاتی تیم ملی از ۲۴ فروردین به مدت ۴ روز در آکادمی ملی در خوابگاهنصرت برگزار شد. اما در حالیکه تیم ملی نیاز به برنامه و بازیهای تدارکاتی مناسب برای حضور در این رقابتها داشت سرپرست تیم ملی از دیدار دوستانه تیم ملی با منتخبکارگرانکشور خبر داد که البته واکنش اهالی فوتسال را به همراه داشت و خسوس به نوعی با این اقدام خود به منتقدان خود شوکی را وارد
کرد. البته در این دیدار ملیپوشان امید ایران به میدان رفتند و بازی را ۷ بر ۳ به سود خود به پایان بردند تا انتقادها هم به پایان برسد.
ازبککشی در دستگردی
بعد از موفقیت نسبی در روسیه که تا حدودی جایگاه مرد ماردیدی را مستحکمکرد تا افتخاری با افتخار از نشستن خسوس روی نیمکت تیم ملی به خود و انتخابش ببالد. تیم ملی شنبه و یکشنبه ۱۸ و ۱۹ خردادماه ۹۲ در دو بازی دوستانه میزبان ازبکها بود و ۲۵ بازیکن به اردوی تیم ملی فراخوانده شدند که «وحید شمسایی» همچنان مغضوب آقایسرمربی بود چراکه تیمی نداشت و مهمتر اینکه خسوس هم اقبالی به بازگشت آقایگل فوتسال جهان نشان نداد. هر دو دیدار با پیروزی شاگردانخسوس به پایان رسید، بازی نخست در سالن دستگردی ۶ بر یک شد و پیروزی در بازیدوم نیز در همین سالن آن هم با نتیجه پر گل ۹ بر ۳
نوید روزهایخوبی را برای پروفسور اسپانیایی میداد.
اوجگیری در چین
تیم ملی فردای این مسابقه ایران را بدون «مصطفی نظری» که با نظر خسوس کنار گذاشته شده بود به مقصد چین ترک کرد تا تیم بدون حاشیه در این تورنمنت بینالمللی نباشد. نبودن شمسایی، نظری و برخی بازیکنان دیگر مانند اصغریمقدم در این تورنمنت به چشم نیامد تا تیم ملی به راحتی عنوانقهرمانی را در حضور روسیه، هلند و ویتنام به خود اختصاص دهد. ملیپوشان ایران ۵ بر یک جوانان روسها را که با تیم زیر ۱۹ سال خود پا به این جام گذاشته بودند، در بازی نخست شکست دادند و در بازی دوم هلند را ۴ بر ۳ از پیش رو برداشتند تا در نهایت با برتری ۵ بر ۲ مقابل چینیهای میزبان با ۹ امتیاز جام
قهرمانی را بالای سر ببرند. آنها چند روز بعد در دیداری دوستانه بار دیگر چین را ۶ تایی کردند تا جوانانایران نشان دهند به تیمی رویایی تبدیل شدهاند. از سوی دیگر خوشحالی خسوس نیز زایدالوصف بود، چراکه دومینآزمون را با سربلندی طیطریق میکرد و حالا سرش را و کلاهش را بالا و بالاتر میگرفت و میانداخت. این اوج هنر خسوس بود، چراکه به زودی باید در رقابتهای داخل سالن آسیا در کرهجنوبی حضور مییافت و این نتیجه او و تیمش را در اوج نگه میداشت تا با انگیزههای بالایی به سئول سفر کنند، آن هم بدون برخی از چهرههای قدیمی و به قول خسوس پا به سنگذاشتهها…
خسوس، مرد رویایی افتخاری
تیم ملی بازیهای داخلسالن را هم مقتدرانه آغاز کرد. ملیپوشان با اندیشههای مرد اسپانیایی در بازی نخست ۱۳ بر صفر امارات را در هم کوبیدند تا زنگ هشدار برای رقبای آسیایی به صدا در آورند. پیروزی ۱۲ بر ۳ مقابل عراق دومین شاهکار جوانان فوتسالی ایران بود. جایی که حرف و حدیثی را برای رقبا باقی نمیگذاشت. آنها از تیمی مانند ایران که سالها یکهتاز آسیا بوده چیزی جز این نتایج هم انتظار نداشتند. شاگردان خسوس در مرحله یک چهارم نهایی نیز چین را ۸ بر صفر قربانی کردند تا به نیمه نهایی این رقابتها سلام کنند جایی که تایلند رقیب این سالهای فوتسال ایران را باید ملاقات
میکردند. البته تایلندیها مقاومت سختی نشان دادند، ولی در مقابل عطش تیم خسوس ۵ بر ۴ بازی را واگذار کردند تا تیم ملی با صعود به فینال رقیب سنتیاش را در پیش روی خود ببیند. پیروزی ۵ بر ۲ بر چشم بادامیهای سرزمین آفتابتابان جامی دیگر را به ویترین فوتسالایران که همچنان قهرمان مطلق آسیا بود اضافه کرد. تا این جای کار خسوس مرد رویایی «افتخاری» و قهرمان «داستان» او بود.
البته هیچکس این را از یاد نخواهد برد که تیم ملی در بازیهای داخل سالن آسیا همیشه با تیم امید شرکت میکرد، ولی این بار با دستور خسوس بزرگسالان به این رقابتها اعزام شد چراکه مرد مادریدی باید خود را اثبات میکرد و چه جایی بهتر از رقابتهای داخل سالن. جاییکه ایران همیشه مدعیبود حتی با بازیکنان زیر ۲۳ سال خود و حالا این اسپانیایی همهی داشتههای فوتسال ایران را به خط کرده بود تا بتواند عنوانی درخور را در کارنامهاش ثبت کند که البته به خواستهاش رسید…
از ادعا تا بلندپروازی
با پایان این رقابتها علی کفاشیان سکاندار فدراسیون فوتبال ۱۵ تیرماه ۹۲، برنامههای خسوس برای موفقیت تیم ملی فوتسال را «خاص» خواند و مغرورانه مدعی شد: «تیمهایشرق آسیا دیگر حریفایران نمیشوند». او از خسوس و کمیتهفوتسال «برنامهریزیهای دقیق و درخشش در جامجهانی» را خوستار شد تا بلندپروازانه چشم به آینده بدوزد، آیندهای که نمیدانست چه سرانجامی در انتظارش است. در سوی دیگر افتخاری هم که در بالای ابرها سیر میکرد، ادعا کرد: «فوتسال راه خود را برای موفقیت پیدا کرده». این جملات تورقی در تاریخی نه چندان دور است؛ همین تابستان سالگذشته که هنوز فوتسال
ما در آغوش «موجهای متلاطم شرقیها» ضربهای نخورده بود و کشتی فوتسالایران با ناخدایمادریدی به سمت افقهای روشنی میتاخت.
تابستان دلانگیز
رنکینگ تابستانی فیفا هم همچنان حکایت از برتری فوتسالایران بر پهنای قارهکهن داشت، چراکه با اعلام رنکینگ جدید، ایران با ۱۵۶۸ امتیاز بالاتر از ژاپن ۱۴۳۱ امتیازی در صدر آسیا و هفتم جهان بود. فاصله امتیازی ایران با تیم دوم آسیا هم به عدد ۱۳۷ رسیده بود و هنوز خطری ما را تهدید نمیکرد. تابستان دلانگیز خسوس با تیم ملی در حال گذر بود و مرد مادریدی اگرچه در گوشه و کنار هنوز منتقدانی داشت ولی نتایجش جایگاه او را دست نیافتنی کرده بود. او همچنان در ساحلامن افتخاری لمیده بود و از روزهای خوباش در تهران لذت میبرد.
از جملاتطلایی تا بازارگرمی بینالمللی!
موفقیتهای فوتسالایران کار را به جایی رسانده بود که مرد مادریدی به یکباره از «سیل پیشنهادات خارجیاش» دم زد تا فوتسالایران را در شوک فرو ببرد. او که سالها بیکاری را پشت سر گذاشته بود با فوتسالایران احیا شد و حالا ادعا میکرد تیمهای بزرگ دنیا برای به خدمتگرفتناش صفکشیدهاند. هر چند خیلی زود آتش این اتفاقات فروکش کرد و افتخاری که هنوز حکم سرپرستیاش به ریاست تبدیل نشدهبود، ۲۵ مردادماه در نشستیخبری اعلام کرد: «ما به شایعات توجهی نداریم و دوست داریم با خسوس کار کنیم، علیرغم اینکه پیشنهاداتی به این سرمربی شده، میدانم او با ادامه میدهد»؛
این جملهها را باید قابطلا گرفت تا در تالار افتخارات کمیتهفوتسال به یادگار بماند. کمیتهفوتسالی که سرپرستاش تلاش میکرد آن را تا نایب رئیسی و در بلندپروازانهترین حالت فدراسیونفوتسال ارتقاء دهد. خسوس هم ۳ روز بعد در نشستی خبری بار دیگر از تور تیمهای عربی برای به خدمت گرفتناش دم زد و مدعی شد: «کشورهای عربی پیشنهاداتی دادهاند و حاضرند پولهایخوبی خرج کنند. البته فقط هم پیشنهاداتم از آسیا نیست و اتفاقا پیشنهادی هم از اسپانیا دارم». خسوس بار دیگر جهانی شده بود. چه کسی باور میکرد «دم مسیحایی» فوتسال ایران با دمیدهشدن در او، این اسپانیایی
«فراموششده» را به برندی تازه بدل کند. هر چند او اعلام کرد که: «اولویت کارم با فدراسیون فوتبال ایران است و به بهترین کار برای شخص من این است که در ایران بمانم». او راست میگفت؛ کجا بهتر از ایران؟! با این همه استعداد و نسل تشنهای که عاشق درو کردن افتخارات تازه بودند. نسلی که از زیر سایه حیدریان، شمسایی، نظری و… خارج و به دنبال جولان دادن در میادین بینالمللی بودند…
غزل خداحافظی لک و دست رد صانعی
کادر فنی تیم ملی در این روزها حواشیزیادی را به خود دید. رضا لک غزل خداحافظی سر داده بود و میخواست در گیتیپسند کار کند و مرد مادریدی بلافاصله با چراغ سبز افتخاری در اقدامی عجیب پیشنهاد دستیاری را به سرمربیسابق خود داد، ولی صانعی خیلیخونسرد با اعلام اینکه «پیشنهاد جالبی نبود»، دست رد به سینه خسوس زد تا او با محمد هاشمزاده تنها بماند. کادری که میخواست «گروهفنی» باشد، در ۲ نفر خلاصه شد تا بار فنی تیم نیز به همین میزان کاسته شود چراکه هاشمزاده هنوز پخته نشده بود تا بتواند تاثیر مثبت بر روند تیم ملی بگذارد و عملا خسوس حالا حرف اول و آخر را به تنهایی
میزد.
درگیری با گیتیپسندیها
ملیپوشان فوتسال جامجهانی کوچک را به عنوان تورنمنتی معتبر در پیش رو داشتند و در این رقابتها با برزیل، آرژانتین و ژاپن همگروه شدند. در آن روزها هنوز تیمهای خوبی در گرندپری که در ایالت ماریگاپانای برگزار شد شرکت میکردند. در گروه دوم هم تیمهای روسیه، صربستان، پاراگوئه و گواتمالا قرار گرفته بودند. این نخستین باری بود که تیمهای حاضر در برزیل از ۱۶ تیم به ۸ تیم تقلیل یافته بود و اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و اوکراین از غایبانبزرگ این دوره بودند. تیمملی در حالی به این رقابتها میرفت که درگیری خسوس با گیتیپسندیها به راه افتاده بود و افتخاری اعلام
کرد بازیکنان گیتی راهی به تیم ملی ندارند. محمد کشاورز، محمد طاهری، سپهر محمدی و احمد اسماعیلپور ۴ بازیکنی بودند که در آتش این اختلافات تیم ملی را از دست دادند تا خسوس با درگیریهای تازهای با فوتسالیهای ایران مواجه شود.
گذر از گرندپریکس با عنوانسومی
تیم ملی پیش از اعزام به سائوپائولو در دیداری دوستانه مقابل تیم نیکاندیش شهرداریاصفهان قرار گرفت و با نتیجه ۵ بر ۳ این تیم را شکست داد تا به استقبال سفر راه دور برود. خسوس تیم ملی را با اسماعیل عباسیان، مجتبی نصیرنیا، میثم خیام، جواد اصغریمقدم، علی اصغر حسنزاده، فرهاد توکلی، وحید شفیعی، قدرت بهادری، سید علی کیایی، علیرضا وفایی، فرهاد فخیم، مسعود دانشور، حسین طیبی و مجتبی حسننژاد بست و ۲۱ مهرماه تهران را به مقصد سائوپائولو ترک کرد. ملیپوشان بعد از انجام ۳ دیدار دوستانه در برزیل در نخستین بازی رسمی به مصاف آرژانتین رفتند که حاصل تلاش دو تیم تساوی ۲ بر
۲ بود تا به دیدار دوم برسند. شاگردانخسوس در دومین دیدار ژاپن را ۳ بر یک در هم کوبیدند تا آماده مصاف با برزیل در آخرین دیدار مرحلهگروهی شوند. مردان سرزمین قهوه، فوتبال و فوتسال تیمی شکستناپذیر بودند چراکه ۷ بر ۲ ملیپوشان فوتسال ما را شکست دادند تا ایران با وجود این شکست به نیمهنهایی برسد و حریف روسیه شود، روسهایی که در بازیهای دوستانه از ما شکست خورده بودند به دنبال راهی برای جبران میگشتند و این رقابتها فرصت مناسب را به آنها داد چراکه ۴ بر ۲ شاگردانخسوس را بردند تا خود را به فینال برسانند و ایران راهی دیدار ردهبندی شود. در ردهبندی ایران ۶ بر ۲
پاراگوئه را برد تا خسوس با عنوان سومی از این رقابتها به تهران برگردد.
برندهی بازیهای آسان!
خسوس در ۲ بازی با روسیه و برزیل نشان داد مرد روزهای سخت و بازی با تیمهای بزرگ نیست. او مرد بازیهای آسان بود. مرد بازی با تیمهایی مثل امارات، عراق، گواتمالا. شاید افتخاری، این را نمیدانست و به نظر هنوز هم نمیداند، چراکه اگر پی به این راز برده بود حالا مربی بزرگتری رو نیمکت تیم ملی نشسته بود. وقتی تیمی در بازیهایبزرگ قرار میگیرد، هنر مربی و نیمکتاش مشخص میشود، ولی خسوس که در بازیهای دوستانه و تورنمنتچین روسها را متوقف یا برده بود در گرندپری مقال این تیم تفکراتش به بنبست خورد تا عیارش بیشتر مشخص شود. با این حال افتخاری باز هم از خسوس حمایت
کرد به نحوی که مدعی شد جوانگرایی وی که البته به دلیل درگیری با گیتیپسندیها اجباری بود، فرصتی برای جوانان فوتسال فراهم کرده اما نمیدانست جوانگریی اصولی دارد و اسلوبی…
تخریب غیر حرفهای نظری در یزد
شاید بعد از بازگشت گرندپریکس، خبر خوب پایاناختلاف و بازگشت بازیکنانگیتیپسند به ترکیب تیم ملی بود. ملیپوشان ایران که خود را مهیای دیدار دوستانه با روسها در یزد میکردند یکبار دیگر دور هم جمع شدند ولی باز هم تیم بدون حاشیه نبود. تیم ملی در ۲ دیدار به مصاف روسیه رفت که بازی نخست را شاگردان خسوس ۶ بر ۳ بردند و در بازی دوم ۲ بر ۲ دو تیم به تساوی رضایت دادند. اما نکتهای قابل تامل در این رقابتها دور از چشم رسانهها نماند. طیبی، حسنزاده و نظری که لژیونرهای فوتسال ایران در روسیه بودند به یزد سفر کردند تا تیم ملی را همرهی کنند ولی این دیدارهای برای نظری
خاطره خوشی را در پی نداشت چراکه به شدت مورد بی مهری خسوس قرار گرفت و فرصت بازی پیدا نکرد البته با بهانه اینکه وی همچنان مصدوم است، ولی غافل از اینکه نظری در تیم باشگاهیاش به میدان رفته بود و خبری از مصدومیتاش نبود.
از حکمافتخاری تا تثبیتجایگاه
۱۵ دی ۹۲ بود که علی کفاشیان درست برخلاف انتظار اهالیفوتسال که به مدیریتافتخاری انتقادهای جدی داشتند، حکم ریاست او را صادر کرد تا این حکم، حکم تثبیت جایگاهخسوس را نیز داشته باشد. اعتقاد مرد ریشسفید کمیتهفوتسال به مرد مادریدی دیگر بر هیچکس پوشیده نبود و در این بین حرف و حدیثهای زیادی نیز درباره این ارتباط به گوش میرسید، از شایعه دلارهای چنچشده در دبی تا دخالتهای برخی فوتسالیها که صاحبنفوذ در تشکیلاتفدراسیون بودند. اوایل بهمنماه ۹۲ و قرار گرفتن نام فوتسالایران در بین کاندیداهای بهترینهای جهان و مهمتر از آن قرار گرفتن نام
خسوسکاندلاس در لیست کاندیداهای کسب عنوان بهترین مربی فوتسال جهان، افتخاری را بیشتر متقاعد کرد تا همچنان پشت این اسپانیایی سنگر بگیرد و مدافع اول و آخرش باشد.
یکهتازیهای رنکینگی
در روزهای فراموشناشدنی رنکینگ تیمهای ملی فوتسال در جهان و آسیا اعلام میشد که در این رنکینگ ایران سیر صعودی را طی میکرد و نتایج تورنمنت چین و قهرمانی در رقابتهای داخل سالن آسیا و همچنین عنوانسومی در گراندپریکس برزیل کار را به جایی رساند که ملیپوشان فوتسالایران در رنکینگجهانی با یک پلهصعود به رتبه ششمی جهان رسیدند تا باز هم اتفاقی قابل دفاع در کارنامه سرمربی اسپانیایی ثبت شود.
خاطراتخوش تاشکند و مسکو
روزها پشت سر هم به سرعت در حال عبور بود و سال ۹۲ با تمام موفقیتهایی که خسوس و تیم ملی ایران کسب کردهبودند به پایان رسید تا تیم ملی به آوردگاه جامملتها نزدیک و نزدیکتر میشد. جامملتهایی که اردیبهشتماه در ویتنام بار دیگر قدرتهای فوتسال آسیا را رودر روی هم قرار میداد. اوایل اسفندماه بود که قرعهکشی جامملتها هم اعلام شد و شاگردان خسوس در دور مقدماتی باید به مصاف چین، اندونزی و استرالیا میرفتند، تیمهایی که بدون شک دردسری برای جوانهای فوتسال ایران محسوب نمیشدند. کاندلاس از فرودینماه تیمش را به اردو فراخواند تا پا در مسیری جدید در سال
فوتسالی جدید بگذارد. ۲ بازی با ازبکها و ۲ بازی با تیمهای باشگاهی روسیه در دستور کار قرار گرفت و خسوس هم از این بازیها راضی بود تا تیمش را محکی جدی بزند.
وعدههای کمیتهای
در این بین افتخاری هم مدام از موفقیت در جامملتها دم میزد و وعده میداد تیمملی نتیجهای بهتر از دورهگذشته بگیرد، دورهای که با علی صانعی ما عنوانسومی را کسب کردهبودیم و حالا به دنبال اعادهحیثیت و پس گرفتن عنوان قهرمانی از دست رفته خود بودیم. به هر حال تیم ملی به تاشکند رفت و در ۲ بازی ازبکها را ۶ بر یک و ۶ بر ۲ از پیش رو برداشت تا با دست پر به مسکو سفر کند. در روسیه هم شاگردان خسوس مقابل «نوریلسکینیکل» تن به تساوی یک بر یک دادند، تیمی که نظری، طیبی و حسنزاده را در اختیار داشت. البته در ضرباتپنالتی ملیپوشان ایران ۷ بر ۶ بازی را واگذار کردند.
دومین دیدار تدارکاتی تیم ملی برابر تیم افریکاپ روسیه بود که شاگردانخسوس با نتیجه پرگل ۸ بر ۲ این بازی را به سود خود رقم زدند تا با خاطرهای خوش به تهران برگردند و مهیای حضور در هوشیمینه شوند.
عبور از کشاورز
کاندلاس تیمش را باید برای حضور در جامملتها دستچین میکرد. او دیگر روی کشاورز و نظری حسابی باز نکرده بود و این بزرگترین مشکل او بود. صخرهآسیا دیگر در اندیشههای خسوس جایی نداشت و کشاورز هم آن کشاورز همیشگی نبود، ولی با این حال عبور از نام این بازیکن باتجربه کار راحتی برای مرد مادریدی نبود، اما او تصمیم خود را گرفته بود. کشاورز مهمترین بازیکن غایبی بود که بعد از شمسایی خلا او را در جامملتها احساس کردیم، جایی که در عقب، تیم آن انسجام همیشگی را نداشت.
جامملتهای پر دردسر
تیم ملی ۸ اردیبهشتماه برای حضور در جام ملتها تهران را به مقصد هوشیمینه ترک کرد، جامملتهایی که برای فوتسالایران به دلیل ناکامیهای اخیر در آن بسیار با اهمیت بود. ژاپنیها عقدهقهرمانی را در دورهگذشته بر دل ما گذاشته بودند و باید این بار جبران میکردیم و همین مساله باعثبالا رفتن حساسیت بازیها برای ملیپوشان شده بود. خسوس هم با تغییراتی که در تیم داده بود، فکر میکرد در مسیر درستی قدم گذاشته و مانند بازیهای داخل سالن آسیا یا تورنمنتچین با جامقهرمانی سوار بر دوش بازیکنانش دور افتخار خواهد زد تا دهانمنتقدانش را ببندد و به همهگان ثابت
کند در مورد او به اشتباه قضاوت کردهاند. کسب یازدهمین قهرمانیایران در جامملتها رویای پیرمرد مادریدی بود که رنگواقعیت به خود نگرفت. تیم ملی در اولین دیدار اندونزی را ۵ بر یک شکست داد و در گام دوم ۱۲ بر صفر چین را در هم کوبید و استرالیا را هم ۸ بر یک از پیش رو برداشت تا به یکچهارم نهایی قدم بگذارد. قدمی که باید در آن به مصاف میزبان بازیها میرفت که البته تیم چندان سختی نبودند. ویتنامیها هم ۱۵ بر ۴ مقابل قدرتایران زانو زدند تا شاگردانخسوس به نیمهنهایی برسند. ستارهایران در این رقابتها طیبی بود که مقابل دروازهرقبا درنگ نمیکرد و هر
دروازهای را میگشود. ایران سوار بر بالهای طیبی به مصاف ازبکها رفت و پیروزی ۱۰ بر صفر سوغات بچهها به هوادارانی بودند که لذت قهرمانی دوباره را مزمزه میکردند.
جامی که مفت پرید…
نوبت به گام پایانی رسید و رقیبسنتی در سالنی مملو از تماشاگرانی چشمبادامی انتظار ما را میکشید. ژاپن با اندیشههایی برزیلی یکبار دیگر ما را به مبارزهای تاریخی میطلبید، ولی این ژاپن متفاوتتر از آن تیمی بود که در داخلسالنکره، آنها را وادار به تسلیم کرده بودیم. آنها تیم ما را با امیدهای خود در رقابت های داخل سالن در کره محک زده بودند و عیار تیم خسوس برای آنها آشکار شده بود. شاگردانکاندلاس نیمهنخست را با برتری یک بر صفر با گل وحید شفیعی در دقیقه ۸ به رختکن برگشتند. کسی حتی فکرش را نمیکرد نام ایران بر روی جام حک نشود. فقط ۲۰ دقیقه تا باز پسگیری
عنوانی که تا پیش از این ۱۰ بار کسب کرده بودیم، فاصله داشتیم. ۲ هزار تماشاگری که در سالن " فو تو " در هوشیمینه روی سکوها به نشانه تشویق تیمهای حاضر در فینالبزرگآسیا در هم میلولیدند، ایمان آورده بودند که خسوس جادوگری خواهد بود که در تاریخ از او به نام «بازپسگیرنده اعتبار ایرانی» نام خواهند برد، اما کاش این پایان ماجرا بود.
گلهای دردناک و ظالمانه!
با شروع نیمه دوم ژاپنیها خیلیزود به گل رسیدند تا کمی کام حاضران و ناظرانبازی را تلخ کنند. شوتا هوشی در دقیقه ۲۶ کار را به تساوی کشید. اشتباههایتاکتیکی مرد مادریدی کار را برای ملیپوشان ایران سخت کردهبود.
کاپیتان شیر یا خط
در این لحظات دشوار شاید کسی حس و حال محمد طاهری را درک نمیکرد. کاپیتانایران که همیشه گلزنی قهار بود، روی نیمکت از حرص، ناخن میجوید، همانطور که شمسایی، کشاورز، نظری و… پایتلویزیون در خانه. درخششطیبی گلزنمشهدی و تفکرات محدود مربی اسپانیایی که چیزی جز پرس ۴ نفره و دفاعتیمی در اندیشهاش نمیگنجید، فرصتچندانی برای بازی به کاپیتان نمیداد. او آنقدر روی نیمکت ماند که از بچههای اردو لقب «کاپیتان شیر یا خط» را از هوشیمینه به یادگار آورد. بازی در وقتهایقانونی مساوی به پایان رسید و در وقت اضافه اول حسین طیبی در دقیقه ۴۲ گل دوم را وارد دروازه ژاپن کرد، اما استرس بالای بازی و فشاری که روی بازیکنان ایران آمده بود باعثشد در دقیقه ۴۷ حمید احمدی به اشتباه دروازه خودی را باز کند تا کار به ضرباتپنالتی بکشد. در ضیافتپنالتیها بازیکنانایران زیر فشاری مهلک تاب نیاوردند و هر ۳ ضربه را هدر دادند. از کاپیتانطاهری تا قدرت بهادری و حتی اصغر حسنزادهی باتجربه. آقایسرمربی که با تحرکاتش روی نیمکت و کنار خط زمین، فشاریمضاعف را به بازیکنان حاضر در میدان تحمیل میکرد، گلهایدریافتی از چشمبادامیها را «بسیار ظالمانه و دردناک» توصیف کرد و معتقد بود تیم آمادهاش که بیش از ۵۰ گل در این رقابتها به ثمر رسانده «اسیر تاکتیکهای ژاپن» شده، و این حرفها از مردی با این همه تجربه بعید بود.
پیراهنسیاه بر تن جامعهفوتسال
عجیبتر اینکه پیرمرد مادریدی تاکید میکرد: «تنها مشکل من این بود که بر خلاف بازیهای گذشته روز ما نبود»؛ و این یعنی آنالیز دقیق شکست! یعنی شناختن نقاط ضعف مشهود، در دفاع و حمله. روز ما نبود، بعنی دقیقا اینکه به تیمهای ضعیف ۱۰-۱۵ تا گل بزنیم تا افتخاریبزرگ برای افتخاری و مجموعهاش ثبت شود و در بازیهای بزرگ و گامپایانی ببازیم و بگوییم: «روز ما نبود». این تمسخر فهم فوتسالیها نیست؟ این تحقیر شخصیت تیم ملی ایران نیست؟ این توهین به تیمی که ۱۰ بار جام قهرمانی را بالای سر برده و ۲ عنوان نایبقهرمانی گراندپریس و پنجمی جامجهانی را در کارنامه دارد، نیست؟ اگر
نیست، باید بر تن جامعهفوتسالی پیراهنسیاه پوشاند و مکتبخانه فوتسالایران را به دستان این مرد مادریدی سپرد تا هر روز ما را از داشتههای جدید دنیایفوتسال سیراب کند؛ بدون اینکه شعورمان را و شورمان را به بازی بگیرد…
تنبیهکلمبیایی، تشویقافتخاری!
حضور در گراندپریکس ۲۰۱۴ آخرین آزمون جدی فوتسالایران بود که این بازیها این بار برای خسوس طعم متفاوتی داشت. تیم ملی در دورهگذشته با این مربی با شکست مقابل روسها در نیمهنهایی به فینال نرسید تا به عنوانسومی بسنده کند، ولی این بار خسوس بهترین موقعیت را داشت تا برای سومینبار حداقل به فینال برسد و عنواندومی را بدست بیاورد. البته اما و اگرهای زیادی درباره حضور ایران در این رقابتها بوجود آمد، ولی بالاخره تیم ملی راهی برزیل شد. هیچ تیم بزرگی به سائوپائولو سفر نکرده بود و نگاهی به لیست تیمهای حاضر در این رقابتها، معادله سادهای را پیش پای خسوس قرار
میداد.
به جز برزیل؛ کاستاریکا، گواتمالا، ویتنام و کلمبیا تیمهایی نبودند که سد راه ایران تا دیدار پایانی باشند، اما باز هم تیم ملی اسیر تفکرات غلط پیرمرد مادریدی شد تا همان داستانهمیشگی تکرار شود؛ پیروزیهای پر گل مقابل تیمهای ضعیف و شکست مقابل سرمربی تیمی که دستپیرمرد را خوانده بود. کلمبیاییها همان کاری را کردند که پیش از این ژاپنیها در جام ملتهای آسیا کرده بودند، همان بلایی را سر تیم خسوس آوردند که در جامجهانی بر سر تیم صانعی با دستیاری همین اسپانیایی آورده بودند. آنقدر تیم خسوس را تحتفشار قرار دادند تا بالاخره پیرمرد با تیمش اشتباهمهلکی را مرتکب شود، اشتباهی که از مردی با این همه سال تجربه بعید بود، آن هم از دستدادن بازی در ثانیههای پایانی. شکستتلخ مقابل کلمبیا، تنبیه بزرگی برای فوتسال ما بود و البته برای این مرد مادریدی، چراکه عیار واقعی او را یکبار دیگر به آنهایی که مدافع سر سختش بودند نشان داد، ولی انگار هیچ گوشی شنوا نبود، همانطور که هیچ چشمی تکرار ناکامیهای مشابه را ندید تا اتفاق تلخ دیگری در سیاهه فوتسالایران ثبت و ضبط شود.
به هر حال تکرار عنوانسومی دوره قبل و آقایگلی طیبی، ۲ دستاورد تیم خسوس از سفر دور دنیا بود تا مربیمادریدی از آخرین آزمون هم سربلند بیرون نیاید. البته این عنوانسومی چیزی کمتر از شکست برای فوتسالایران نبود، آن هم با تیمهایی که در این دوره به برزیل آمده بودند، ولی مهر تمدید قرارداد تا جامجهانی، پاداش دومین عنوان سومی خسوس در گراندپریکسی بود که همهگان حداقل نایبقهرمانی را در این رقابتها برای ایران مسجل میدانستند.
لزوم آغاز فصلیتازه، با نسلینو
فوتسالایران عملا تا جامجهانی ۲۰۱۶ در کلمبیا و پس از آن جامملتهای آسیای ۲۰۱۶ رویداد بزرگ دیگری را در پیش ندارد؛ به جز دیدارهایی دوستانه با روسها در قم و کرواسی که بهمنماه برگزار خواهد شد. مسیر یکساله فوتسال ما خلوت است و تیم ملی هم در آستانه فصلی تازه قرار دارد. فصلی که بدونشک با نسلی که اکنون در اختیار داریم میتواند بار دیگر در آسیا آقایی کند یا در دنیا خودنمایی، اما نه با اندیشههایی که اکنون در حال اجراست، بلکه نگاهی عمیقتر میطلبد و چشمهای واقعبینی که تمام اتفاقاتی را که ما در این گزارش در کارنامه این مرد مادریدی مرور کردیم بررسی کند.
این مرد نه «برند» برندهای را به فوتسال ما آورد، نه «جامی» معتبر به تالار افتخاراتی که نسلگذشته در ویترین فوتسالایران به یادگار گذاشته بودند، افزود. اینکه چرا با این مربی تمدید میشود، حکایتی غریب دارد و داستانی عجیب. هیچکس با این تصمیم مدیرانفوتسالی خرسند نشد، همانگونه که آمدنش را کسی جشن نگرفت.
به خانه برگرد مرد…
افتخاری و دوستان یا همفکرانش یکبار تاریخچه فوتسالایران را از آغاز راه تا اکنون ورق بزنند؛ از تیمی که با مایلیکهن چهارمی جهان را به ارمغان آورد تا تیمی که با حسین شمس مقابل ایتالیای پر ادعا فقط ۵۰ ثانیه تا نیمه نهایی کم آورد. یک بار دیگر کارنامه تیمی را بررسی کنند که ۱۰ بار جام قهرمانی آسیا را بالای سر برده یا بهترین گلزن فوتسال جهان را در خود پرورش داده؛ ولی حالا سالهاست در حسرت باز پسگیری عنوان قهرمانی خود از ساموراییها میسوزیم. باید بپذیریم این اسپانیایی در تایلند، ویتنام و برزیل هنرش را نشان داد و عیارش مشخص شد، عیاری که هیچ جام قهرمانی به جز
مسابقات کم اهمیت داخل سالن آسیا را به همراه نداشت و مربیای که نتواند «قهرمانآسیا» را به دوران افتخارآمیز گذشتهاش برگرداند، باید به خانهاش برگردد…
نخواب غولآسیا!
سخن پایانی اینکه؛ نیمکت تیم ملی فوتسال ایران با این پتانسیل بزرگی که دارد، باید به مربیانی سپرده شود که لااقل افتخاراتگذشته را یکی پس از دیگری به رقبا تعارف نکند، چراکه «غولایرانی» اگر در خواب بماند، «آفتابفوتسالآسیا» برای همیشه از «شرق» طلوع خواهد کرد…
نگاهی گذرا به افتخارات کارنامه خسوس:
- عنوان سومی در گراندپریکس برزیل در سال ۲۰۱۴ با ایران
- نایب قهرمانی در جامملتهای آسیا در سال ۲۰۱۴ با ایران
- قهرمانی در تورنمنت چین در سال ۲۰۱۳ با ایران
- قهرمانی در بازیهای داخل سالن آسیا در سال ۲۰۱۳ با ایران
- ۵ قهرمانی در جام قهرمانان اسپانیا با تیم بومرنگ اسپانیا
- ۵ بار حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا و کسب ۲ قهرمانی با بومرنگ اسپانیا
- قهرمانی در جام یوفا با بومرنگ اسپانیا
- دریافت مدال افتخار ورزشی از پادشاه اسپانیا
گزارش: مهدی شمشیری