کتاب کارلتو منتشر شد؛
اتوبوس یوونتوس بدون زیدان حرکت نمیکرد
سرمربی ایتالیایی رئال مادرید کتاب خود تحت عنوان «درختبدون زیدان، اتوبوس ما حرکت نمیکرد، حتی اگر او تاخیری یک ساعته هم داشت منتظرش میماندیم. از همین رو غیرقابل تصور بود که من سبک بازیای را طراحی کنم که او در کانون و محوریت تیم نباشد. سال نوی من» را معرفی کرد.
سرمربی ایتالیایی رئال مادرید کتاب خود تحت عنوان «درخت سال نوی من» را معرفی کرد.
به گزارش ایلنا، کارلو آنچلوتی در این کتاب که تیتر آن از سیستم بازی ۱-۲ - ۳-۴ که تحت همین عنوان معرفی میشود برگرفته شده و آتچلوتی در این کتاب از نوآوریهایی که در دنیای فوتبال به کار گرفته صحبت کرد. البته این سیستمی است که در اردوی پیش فصل رئال به کار گرفته شد و موفقیت چندانی را هم به ارمغان نیاورد.
کارلو در این کتاب تجربیاتش به عنوان سرمربی دنیای فوتبال، از روزهای ابتدایی در باشگاه رجینا تا پیوستنش به رئالمادرید را به رشته تحریر در آورده و روزنامه مارکا به بازتاب بخشهای جذابی از این کتاب، از جمله نکات مورد توجه کارلتو قبل از بازیهای بزرگ، ارتباط او با ستارهها و روسای باشگاه، از برلوسکونی گرفته تا فلورنتینو پرس پرداخته که به نقل از گل میخوانید:
او زیدان بود و بس…
من در یووه این فرصت و شانس را یافتم تا با یکی از بهترین بازیکنان دنیا آشنا شوم: زینالدین زیدان. او بازیکن ویژهای بود که نمیشد با هیچ کس دیگری مقایسه اش کرد؛ «او زیدان بود و بس». وقتی که در اوج بود، یوونتوس هم با روحیه فراوانی به میدان میرفت. بدون زیدان، اتوبوس ما حرکت نمیکرد، حتی اگر او تاخیری یک ساعته هم داشت منتظرش میماندیم. از همین رو غیرقابل تصور بود که من سبک بازیای را طراحی کنم که او در کانون و محوریت تیم نباشد. همانطور که دفاع ۴ نفره جزو جداییناپذیر میلان بود، در یوونتوس هم زیدان، کانون اصلی تیم بود. در آن دوره قهرمانان بزرگی را در یووه داشتیم که نقشها و کیفیتهای متفاوتی داشتند ولی اگر در آن یووه یک بازیکن بی بدیل دیده میشد، او زیدان بود
در آرزوی «لادسیما»
رجیو امیلیا: ۱۹۹۵، مادرید: ۲۰۱۳؛ ۱۸ سال! حالا من یک سرمربی سن و سالدار هستم. چه کسی قبل از این به من گفته بود روزی روی نیمکت مربیگری یکی از پر پرستیژترین باشگاههای دنیا خواهم نشد؟ رئال مادرید یک باشگاه ساده و معمولی نیست، یک باشگاه بزرگ است. تاریخچه رئال و سنت این باشگاه، بلافاصله روح من را به تسخیر در آورد. از همان روزی که برای اولین بار برای مراسم معارفهام به ورزشگاه برنابئو گام گذاشتم این حس را داشتم. فلورنتینو پرس، رئیس باشگاه با شخصیت میهماننواز فوقالعادهاش طوری از من پذیرایی کرد که حس میکردم در خانهام هستم. او من را به سالن افتخارات و جام های باشگاه برد. مطمئنا او میدانست چطور باید من را تحت تاثیر قرار داده و قلبم را تسخیر کند. ۹ جام کنار هم بود. یکی بعد از دیگری. هیچوقت این تعداد جام را کنار هم ندیده بودم. من به جامها نگاه میکردم و با خودم تکرار میکردم: «زیبا هستند، خیلی زیبا هستند ولی این جامها یکی کم دارند، یکی دیگر تا تعدادشان رند شود». در واقع رئال مادرید دهمین قهرمانی اروپاییاش «لادسیما» را کم دارد. اینجا جام دهم را لادسیما مینامند و داشتن این جام دهم در خانه، آرزویی است که همه ما که شیفته پیراهن سفید رئال هستیم را به جلو می راند. هرچند این مسئولیت خیلی بزرگی برای من است، اما در عین حال انگیزه فوقالعادهای نیز به من میدهد. برای فتح جام قهرمانی دهم، به هماهنگی و انسجام قویای میان تیم فنی، بازیکنان و باشگاه نیاز داریم و در این راه کمک بزرگی از همسفر قدیمیام زیزو که نامش در تاریخ باشگاه مادریدی ثبت شده میگیرم.