پرچم صلح کو مستر سی کیو؟
کروکودیلها، یوزها و کارلوس کیروش
ظهر دیروز، پیش از رسیدن هواپیمای تیم ملی به ابوظبی، کارلوس کیروش در بخشی از مصاحبهاش گفت: «ما میدانیم بعضی به دنبال این هستند که آرامش و تمرکز تیم ملی به هم بخورد. الان اما زمان آن نیست که کروکودیلها بخواهند نزدیک شوند و آقای تاج با توجه به اختیاراتی که دارد نباید اجازه دهد این اتفاق بیفتد.»
به گزارش ایلنا، او چند روز قبل با بالا بردن پرچم صلح از ستارگان سابق تیم ملی دعوت کرد که به تماشای مسابقات ایران در جام ملتها بروند، ولی به نظر میرسد هنوز مشکل او با برخی از خبرنگاران و رسانهها پابرجاست و مخاطب حرفهای جدیدش همین گروه است.
در دوره مربیانی مثل مایلیکهن و بلاژویچ، مطبوعات رابطه پرتنشی با سرمربی تیم ملی داشتند، ولی حتی آن ادوار هم با فضای خصمانه فعلی پیرامون تیم کیروش قابل مقایسه نیست.
مربی پرتغالی ماموریت دارد تیم ملی را پس از 43 سال به قهرمانی آسیا برساند، ولی ظاهرا این گروه هنوز نتوانستهاند مشکلات قدیمی را فراموش کنند و روزی نیست که مطلبی علیه تیم ملی و سرمربیاش منتشر نکنند.
ریشه این شکاف به مجادله لفظی کیروش و برانکو برمیگردد. اگر جنگ قدرت دو مربی با توجه به منافعی که در فوتبال ایران دارند، قابل توجیه است، جبههگیری خبرنگاران به نفع یکی و علیه دیگری منطقی ندارد. چرا اهالی رسانه خودشان را ملزم میدانند در این درگیری حتما موضعگیری کنند و وسط معرکه بروند؟ اگر آنها از کیروش انتظار رفتار حرفهای دارند، چرا خودشان بدون توجه به اصول حرفهای کارشان، از موضع هواداری به ماجرا مینگرند؟
این یادداشت به معنی دفاع از تمام رفتار و تصمیمات کیروش نیست. در هشت سال گذشته بدخلقیهای زیادی از او به یاد داریم، ولی او توانسته وظایفش در زمین فوتبال را که ماموریت اصلی اوست تمام و کمال انجام دهد و تیم ملی را به یکی از قدرتهای برتر آسیا تبدیل کند. اگر خودتان را به جای رییس فدراسیون فوتبال بگذارید، قطعا یک مربی موفق ولی تندخو را به یک مربی خندهرو ولی بیکیفیت ترجیح میدهید.
کیروش با تمام اختلافات و مشکلاتی که تا امروز در ایران داشته در امارات به دنبال جام قهرمانی است؛ افتخاری که قرار است به نام فوتبال ایران ثبت شود. در ماهی که پیشرو داریم، منافع طرفداران فوتبال در ایران با کیروش گره خورده و حملات شخصی به این مربی حکم بر هم زدن تمرکز تیم ملی را دارد.
در برهه حساس فعلی، رسانهها رسالتی تاریخی دارند و نباید اجازه بدهند که کارشکنی علیه تیم ملی در حافظه تاریخی فوتبال ایران ثبت شود. جنگ بیهودهای که شروع شده، اگر به زیان تیم ملی تمام شود، برای فوتبال ایران نتیجهای جز پشیمانی نخواهد داشت. یکماه آینده باید با آرامش سپری شود، نه به خاطر شخص کارلوس کیروش که برای تیم ملی فوتبال ایران.