امیدها دوباره در برزخ؛
حبیب کاشانی استعفا داد و رفت + نامه وداع
مدیر تیم ملی امید که امروز اعلام کرده بود از بین خاکپور و ابراهیمزاده یکی سرمربی امیدها میشود، با اعلام این خبر انگار پایان کار خود را نیز اعلام کرد
حبیب کاشانی هنوز مهر امضایش خشک نشده عطای کار با امیدها را به لقایش بخشید.
به گزارش ایلنا، مدیر تیم ملی امید که امروز اعلام کرده بود از بین خاکپور و ابراهیمزاده یکی سرمربی امیدها میشود، با اعلام این خبر انگار پایان کار خود را نیز اعلام کرد چراکه با نگاشتن نامه خداحافظی و انتشار آن بر روی سایت شورا آنلاین با امیدها وداعی زودهنگام داشت.
متن کامل این نامه حبیب کاشانی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
هر چند دلایل ناکامیهای تیم امید و حسرت ۴۰ ساله صعود به بازیهای المپیک، حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است و باید ریشههای آن را در ساختار فوتبال کشور و نیز مدیریت و نگاه کلان برای موضوع «ورزش» در کشور دانست، اما با علم به همه این واقعیتها، دعوت به همکاری از سوی فدراسیون فوتبال برای حضور در تیم المپیک را به فال نیک گرفتم و مثل همیشه آن را فرصتی برای خدمت به مردم و فوتبال کشورمان دانستم.
فرصتی برای نوکری به مردم. همانها که یکی از بزرگترین افتخارات و دلخوشیهایشان، هرکجای این کره خاکی که باشند و به هر مرام و مسلکی، عِرق به پرچم ایران و پیراهن و هویت ملی و نام ایران اسلامی است و هرکجا که نام کشورشان باشد، با پای دل به سویش میروند. در پیشگاه حضرت حق، قلبم گواهی میدهد که خدمت و نوکری برای این مردم، برای ایران، لقلقه زبانم نیست و حکایتِ از تو به یک اشاره، از من به سر دویدن است. فرقی هم نمیکند. میدان، میدان جنگ باشد و حرف، حرف گلوله و خون و خمپاره، یا صحبت از معلمی باشد و گچ و تخته و نیمکتهای مدرسه. در همه این موقعیتها و بعدها در پرسپولیس و شورای شهر تهران، همه انگیزه و افتخارم همین بوده و هست.
این بار و با دعوت به تیم امید هم امیدِ به کار کردن برای مردم کشورم و تلاش برای نقش بستن لبخند بر لبانشان من را به میدان کشاند. از همان ابتدا هم تمام سعیام قدم گذاشتن در بهترین مسیر بود. بهترین مشورتها، بهترین انتخابها، بهترین پشتیبانی و امکانات با همه بضاعت موجود. برای تیمی که آسیب روحی شدیدی پس از ناکامی بزرگ اینچئون خورده بود. در این راه محمد خاکپور، یک خاک خورده فوتبال را بهعنوان مدیر فنی و سرپرست، همراه تیم کردم و اردوی قطر را با شرایطی که در تیمهای پایه و بهویژه تیم المپیک، کمتر تجربهشده بود برگزار کردیم. با تأمین کامل امکانات و حضور تمام و کمال بازیکنان که برای حضور تکتکشان دوندگیها و پیگیریها شد. در قطر شرایط خوبی را فراهم کردیم و در دو بازی با تیم میزبان، امیدها زنده شد. آغاز راه، امیدوارکننده بود و همین امیدواری، پیروزی پرگل برابر میزبان و یک تساوی(با بازی فوقالعاده) را رقم زد.
معتقدم مجموعهای از بهترین انتخابها در کنار هم است که به نتیجه میرسد. لذا در کنار تدارک امکاناتی مناسب برای تیم و اردوها و بازیهای تدارکاتی، باید گزینهای شایسته برای هدایت تیم هم بر نیمکت بنشیند. این بود که مجموعهای از بهترین و کار بلدترین مربیان داخلی و خارجی در معرض انتخاب قرار گرفتند و جمیع بررسیها، من را به انتخاب آقای کرانچار رساند. یک مربی بزرگ، با کارنامهای روشن و مشخص در داخل و خارج از کشور. با این حال تا همین امروز هم فرصتی بزرگ از دست رفته و زمان، بدون توجه به فرایند پیچیده تصمیم سازی در فوتبال کشورمان، بیرحمانه میگذرد و به معنای حقیقی کلمه، میسوزد.
تردید ندارم موفقیت تیم امید در گرو تعامل بی کموکاست، همکاری و از همه مهمتر، همدلی سه ضلع مثلثی است که میبایست ارکان موفقیت تیم امید کشورمان باشد. فدراسیون فوتبال، کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش. هرچند دخالتهای خارج از قاعده را مانع تصمیم سازی مدبرانه در این مسیر میدانم و تشکیل کمیته نظارت بر مربیان خارجی را مخل استقلال فدراسیون فوتبال، اما به تصمیم گرفتهشده احترام میگذارم.
البته در چارچوب همین سازوکار عجیب هم پذیرفته نشدن یک سرمربی موفق و باسابقه، به دلایل «غیر فنی»، بدعت نادرستی است. پیش از این هم اعلام کرده بودم مسئله انتخاب یک شخص خاص برای مربیگری تیم المپیک نیست. انتخاب آقای کرانچار، تصمیم کمیته فنی و هیئترئیسه فدراسیون بود که البته این انتخاب هم میتوانست محل بحثکارشناسان امر باشد؛ اما اجالتا این استقلال فدراسیون فوتبال و مسیر پرپیچوخم تصمیم سازی است که گمان میکنم در مثلثیادشده، گمشده و به بیراهه میرود!
حالا بازهم انتخابم همان انتخاب همیشگی است. خدمت به مردم؛ که گویا این بار با کنار کشیدنم از تیم امید، رقم میخورد. به این امید که با این تصمیم، تعامل، همکاری و همدلی به این مثلثراه یابد و راهی شود برای راهیابی تیم امید به المپیک.
کنار میروم و بازهم در کنار مردمی که یکی از بزرگترین افتخارات و دلخوشیهایشان، هرکجای این کره خاکی که باشند و به هر مرام و مسلکی، عِرق به پرچم ایران و پیراهن و هویت ملی و نام ایران اسلامی است، برای اهتزاز پرچم کشورم لحظهها را میشمارم و باافتخار، از هیچ کوششی دریغ نمیکنم و خود را همیشه در کنار تیم میدانم.
کما اینکه به لطف خدا همه برنامهریزیها جهت راهیابی تیم پرامیدمان به المپیک، انجامشده و با اعلام همگروههای ایران در مرحله اول و میزبانی کشورمان، امید برای شکسته شدن طلسم صعود، دوچندان شده است.
در پایان برخود لازم میدانم از همه بزرگوارانی که طی این مدت این حقیر را در راهِ اداره تیم المپیک یاری نمودند بهویژه ریاست محترم فدراسیون فوتبال، شهردار محترم تهران، فرماندهی ناجا، فرماندهی سپاه پاسداران و جناب آقای حسین هدایتی و سایر حامیانی که کمکهای مادی و معنوی خود را از این تیم دریغ نکردند، تقدیر و تشکر نمایم.