خبرگزاری کار ایران

من پرسپولیسی نبودم!

فرهاد مجیدی به عادل هم گل زد / سکوت شماره ۷ بالاخره شکست

فرهاد مجیدی به عادل هم گل زد / سکوت شماره ۷ بالاخره شکست
کد خبر : ۲۱۵۵۹۵

مجیدی که با دعوت فردوسی‌پور به برنامه ۹۰ رفته بود صحبت‌‌های خواندنی بسیاری را مطرح کرد که از شایعه حضورش در پرسپولیس بگیرید تا داستان مربوط به مکتب حجازی و ماجرای خداحافظی‌اش…

شماره ۷ سابق استقلال دوشنبه شب را به یکی از شب‌های خاطره‌انگیز برای عادل فردوسی‌پور تبدیل کرد چراکه بالاخره رو کرد که عادل در جوانی با پرچم پرسپولیس برای تشویق تیم مورد علاقه‌اش در ورزشگاه حضور می‌یافته تا دست از این مجری توانا گل گرفته باشد.

به گزارش ایلنا، فرهاد مجیدی که با دعوت عادل فردوسی‌پور به برنامه ۹۰ رفته بود صحبت‌‌های خواندنی بسیاری را مطرح کرد که از شایعه حضور در پرسپولیس بگیرید تا داستان مربوط به مکتب حجازی و ماجرای خداحافظی‌اش از فوتبال که البته باعثجنجالی هم شد.

حضور در کلاس‌های مربیگری

یکی از دلایلی که باعثشد خیلی زود خداحافظی کنم شرکت‌کردن در کلاس‌های مربیگری بود. من در انگلیس کلاس سطح B را گذراندم. می‌خواهم کلاس سطح A را در اسپانیا یا پرتغال بگذرانم. در انگلیس برای کلاس‌های A گزینش می‌کنند و کمی سخت است.

حضور در باشگاه اسپانیول

من توسط یکی از دوستانم که با مدیر باشگاه اسپانیول رابطه دوستانه دارد قرارداد همکاری امضا کردم. آنها برای نونهالان و نوجوانان آکادمی فوتبال دارند. قرار شد ما بازیکنانی از خاورمیانه را به آنها معرفی کنیم تا آموزش ببینند.

گل های به یادماندنی!

گزینه سوم نظرسنجی برنامه کافی است. منظور مجیدی گل دربی ۶۹ بود که با پشت سر گذاشتن شیثرضایی دروازه حقیقی را باز کرد تا این گل تا سال‌ها ماجرای معروف «آی بدو… آی بدو» را رقم بزند.

خانواده کاملا استقلالی

ما یک خانواده کاملا استقلالی هستیم و من به خاطر دایی هایم استقلالی شدم. من هیچ وقت حتی بچگی پرسپولیسی نبودم و همگی طرفدار استقلال بودیم.

تکذیب شایعه پیوستن به پرسپولیس

من هیچ وقت نگفتم به پرسپولیس می روم، به یاد دارم که آقای عابدینی برای پیوستن به پرسپولیس به من پیشنهاد داده بود اما اصلا فکرش را هم نمیکردم.

آغاز فوتبال

از نوجوانان صنایع پارچین شروع کردم و بعد به باشگاه کشاورز رفتم. آقای پرویز ابوطالب بازی من را در مرغوبکار دید، او من را به تیم ملی نوجوانان دعوت کرد اما خانواده من اصلا راضی نبودند که من فوتبال بازی کنم. آن موقع باشگاه کشاورز در میدان فاطمی بود و ما با اتوبوس به محل تمرین میرفتیم، آن زمان بعضی از بچه ها موتور براوو داشتند، آنها ما را با موتورهای خود نمیبرند و میگفتند به موتور فشار می آید! من و فرشاد ماجدی با اتوبوس رفت و آمد میکردیم.

حضور در استقلال

اولین کسی که پس از حضور در استقلال با من صحبت کرد آقای منزوی بود و بعد از آن ناصرخان حجازی، وقتی که با ناصر خان صحبت کردم برام باورکردنی نبود و او از من خواست به استقلال بیایم و با تمام وجود پذیرفتم.

وضعیت فرزاد مجیدی

فرزاد در حال گذراندن کلاس های مربیگری در امارات است.

راز خوشحالی معروف بعد از گل!

خوشحالی بوسیدن دستهایم بعد از گل هرکدام از دست هایم به نشانه یکی ازفرزندانم است، یک دست تیام و یک دست امیر بردیا و آن ها رو میبوسم!

دعوت نشدن به تیم ملی

دوست داشتم در تیم ملی بازی کنم ولی دعوت نمیشدم، موضوع دعوت نشدن به تیم ملی را نمیخواهم باز کنم اما در زمانی که بهترین بازیکن لیگ امارات شدم به تیم ملی دعوت نشدم، همیشه در ایران رابطه ها جای ضابطه ها را گرفته است.

جهانبخش را نمیشناسم!

در قسمتی از مصاحبه عادل فردوسی پور با اشاره به دوران کوتاه حضور مجیدی در راپید وین با پاسخ مجیدی همراه بود، او گفت در آن زمان تجربه لازم را نداشتم، عادل فردوسی پور به علیرضا جهانبخش اشاره کرد که قید پول را زد و برای پیشرفت به فوتبال هلند رفت گفت: درباره چه کسی صحبت می کنید؟! جهانبخش را نمیشناسم!

اعتراف فردوسی‌پور به پرسپولیسی بودن!

فرهاد مجیدی با اعتراض نسبت به نقل قول فردوسی‌پور از یک روزنامه‌ورزشی که سال ۷۷ از زبان مجیدی تیتر زده بود " استقلالی‌ها رخصت، من به پرسپولیس می‌روم! " به او اعتراض کرد که صحبت‌های یک خبرنگار ورزشی ملاک نیست، سپس مجیدی گفت: آقای فردوسی پور پدر شما ۱۰ سال پیش در دبی به من گفت شما و برادرتان پرچم قرمز به دست می‌گرفتید و جمعه‌ها به ورزشگاه می‌رفتید و پرسپولیس را تشویق می‌کردید! عادل نسبت به این گفته مجیدی واکنش نشان داد و گفت: من در بچگی پرسپولیسی بودم، اما الان برایم فرقی نمیکند.

ماجرای عکس شیخ اماراتی!

یکی از سالگردهای تاسیس باشگاه بود. این پیراهن را باشگاه به همه بازیکنان داده بود و گفته بودند هر کسی گل زد باید این عکس را نشان دهد. اگر این کار را نمی‌کردم هیچ اتفاقی نمی‌افتاد، اما من بازیکن باشگاه بودم و باید انجام می‌دادم، اما باید بگویم که این شیخ هیج ربطی به دولت امارات نداشت و موسس باشگاه بود.

بازگشت به استقلال

سال ۸۶ ناصر حجازی با من تماس گرفت و من برای بازگشت به استقلال اصلا نفهمیدم چطوری ساکم را جمع کردم و به ایران آمدم. در زمان امیر قلعه‌نویی سال‌های فوتبالی خوبی برایم نبود، در زمان مرفاوی و مظلومی بهترین دوران فوتبالی خودم را سپری کردم. در زمان مرفاوی شانس بیشتری برای بازی داشتم و تمریناتم را بیشتر کردم تا هواداران استقلال را راضی نگه دارم، سال‌های آخر فوتبالم لذت بخش‌ترین دوران فوتبالم بود.

عشق نامجومطلق

من و فرزاد در بچگی در اتاق خانه‌مان با جوراب فوتبال بازی می‌کردیم. در آن زمان من بازی‌مان را گزارش می‌کردم، من عاشق نامجو‌مطلق بودم و فرزاد عاشق شاهین بیانی.

وداع با استقلال

چه زمانی که به قطر رفتم، چه زمانی که خداحافظی کردم، همیشه هواداران از من سوال می‌پرسیدند. مسئولیت ما فقط ورزش‌کردن نیست. ما باید خود را مدیریت کنیم. باید از تجربه آدم‌های موفق استفاده کنم. من اصول حرفه‌ای‌گری را انتخاب کردم. در فضایی که نمی‌توانستم کار کنم بهترین کار استعفا بود. احساس کردم با رفتن از استقلال می‌توانم به تیم کمک کنم. رفتن من از استقلال تنها راه حل بود. من هیچ مصاحبه‌ای نکردم که تیام مریض است. من فقط فضا را برای ماندن مهیا ندیدم و ترجیح دادم بروم.

۴ معروف!

با همه احترامی که برای هواداران پرسپولیس قائل هستم، این یکی از بهترین روزهای ورزشی ام بود، فکر نکنم هیچ استقلالی باشه که مقابل ۱۰۰ هزار پرسپولیس با پیراهن آبی ۴ نشان دهد.

مکتب حجازی

مجیدی با اشاره به افرادی که در بازگشت او مقابل باشگاه تجمع کرده بودند و نسبت به او اعتراض داشتند، گفت: اینها که ۴ نفر بودند، اگر ۴۰ هزار نفر هم بودند من باز هم به استقلال بر می‌گشتم. مطمئن بودم هواداران استقلال از بازگشت من خوشحال می‌شوند. من اگر از استقلال رفتم برای این بود که استقلال ضربه نخورد، و زمانی که بازگشتم احساس کردم درست است. هواداران من را دوست داشتند و برگشتم تا آنها خوشحال شوند.

او درخصوص جمله معروفش که اشاره به مکتب حجازی داشت گفت: من مکتب حجازی را مطرح کردم و دوستان گفتند مکتب فقط استقلال است. مکتب استقلال چه چیزی است؟ مکتب حجازی شجاعت، صداقت در گفتار و رفتار و عملکردش بود. حجازی به همین دلایل محبوب شد. خیلی‌ها برای اینکه محبوب شوند هزینه می‌کنند، اما مثل ناصرخان محبوب نمی‌شوند. یکسری آدم‌ها سعی می‌کنند با عوامل، خریدها و مسائل مختلف معروف شوند، اما چند صباحی بیشتر در فوتبال نمی‌مانند. من مطمئن هستم دیگر کسی مانند ناصر خان حداقل برای استقلال نخواهد آمد. من سعی می‌کنم رفتار و گفتارم مانند ناصر خان باشد. چیزهای زیادی از مربی‌ام یاد گرفتم وسعی می‌کنم مانند ناصر خان باشم.

خوش‌شانسی مزدک

مزدک میرزایی برای من شانس می آورد، هر بار که او بازی های را گزارش میکرد من گل میزدم.

بازوبندی برای اسماعیل

من با تمام بازیکنان استقلال صمیمی هستم اما اسماعیل چیز دیگری بود، به او قول داده بودم که اگر به پرسپولیس گل بزند بازوبند را به او خواهم داد، به حنیف هم این قول را دادم اما او نتوانست.

ماجرای تست‌های دوپینگ

من تنها بازیکنی هستم که در دو سال ۵ بار تست دوپینگ دادم. البته فقط یک بار ناراحت شدم که آن هم قانون را نمی دانستم. وقتی آقای دکتر هاشمیان با بنده حرف زدند من خجالت کشیدم. ایشان گفتند از بازیکنانی که خوب هستند تست دوپینگ می گیرند. وقتی خوب هستی همه پشت سرت حرف می زنند. من پس از آن هر وقت برای تست دوپینگ دعوتم می کردند خوشحال می شدم چون می فهمیدم خوب هستم.

داستان خداحافظی از فوتبال

همیشه دوست داشتم متفاوت خداحافظی کنم، من واقعا خسته شده بودم. من از همه عذرخواهی کردم که میخواهم نیم فصل از آنها جدا شوم اما این کار را کردم تا استقلال بتواند در نیم فصل بازیکن جذب کند. همیشه دوست داشتم در زمانی که در شرایط خوبی به سر می برم خداحافظی کنم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز