نه عذرخواهی میکنند، نه هاراگیری؛
فوتبالایران و اعتباری که به تاراج میرود / هنرمندانه میبازند و میخندند!
شاید اگر صعود به جامجهانی نبود کفاشیان باید یکسال پیش عطای ادامهکار در ساختمانسئول را به لقایش میبخشید، صعودی که تنها پایه ریاستکفاشیان را محکمتر و دلارهای هنگفتفیفا را روانه خزانه فدراسیون کرد.
فوتبالایران در ۲ ماه شهریور و مهر باختهای نوبرانهای را متحمل شد که در تاریخ فوتبالملی بیسابقه بود. شکست نوجوانان از سوریه و کرهشمالی؛ شکست امید مقابل ویتنام و تساوی با قرقیزها و باختن جوانان به تایلند و یمن ۲ ماه حیرتانگیز را برای فوتبال ملی در رده پایه رقم زد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این شکستها در حالی برای فوتبال ایران رقم خورد که به گفته مسئولان فدراسیون تمام هم و غم و سرمایه گذاریها روی فوتبال پایه بوده و قرار بود فدراسیون کفاشیان با پشتوانه سازی به تقویت تیم ملی بپردازد. اینکه چرا سرمایهگذاریهای فدراسیون نتیجه نمیدهد و ناکامی پشت ناکامی نصیب یکی از پرافتخارترین تیمهای قاره میشود سئوالی است که باید کفاشیان و مجموعه همکاران او پاسخگو باشند و بگویند واقعا برای فوتبال پایه چه کردهاند؟
فدراسیونی که به عنوان فدراسیون سال آسیا برگزیده میشود باید نمایی از این برگزیدگی را داشته باشد، ولی نتایجاخیر تیمهای نوجوانان، جوانان و امید گویای این واقعیت است که سالهاست در رده فوتبال پایه توفیقی نداشتیم که هیچ، اعتبار فوتبالمان هم با شکست مقابل امثال سوریه، ویتنام، یمن و تایلند به تاراج رفت!
اگر به تیمهای ژاپن و کرهجنوبی و استرالیا میباختیم جای توجیه داشت که فوتبال ما سالها از این کشورها از نظر سرمایهگذاری و برنامهریزی و کار مستمر فاصله دارد، اما باختن از سوریه جنگزده و ویتنام درگیر بحران اقتصادی و یمن فقرزده چه توجیهی دارد؟ واقعا باختن به تیمهای درجه ۳ فوتبال آسیا هنرمندی میخواست که تیمهای پایه فوتبالایران هنرمندانی واقعی بودند. توقف مقابل بازیکنان قرقیز با کیلوهای اضافی که عکسهای آن سراسر فضایمجازیجهان را در نوردید، واقعا برای فوتبالما که داعیه آقایی فوتبال آسیا را دارد، دردآور بود!
تا کی باید با چنین نتایجی میلیونها هوادار فوتبال ملی سرخورده شوند؟ تا کی باید نتایج مقطعی بگیریم و به این نتایج دل خوش کنیم؟ البته باز هم باید منتظر خندههای از ته دل رئیس باشیم که آرزو دارد مجمع او را بردارد و آب از آب تکان نمیخورد!
آقای کفاشیان خنده هم دارد…
۷ سال مدیریت خنده در فوتبال کار را به جایی رسانده که از تیمهای درجه ۳ آسیا میبازیم و حتی کسی عذرخواهی هم نمیکند چه برسد به استعفا؛ و بدتر اینکه خود را سزاوارتر از هر کسی برای نشستن بر کرسی ریاست فوتبال میدانند در حالیکه به چشم خود میبینند چه بزرگانی از فوتبال که خانهنشین شدهاند و حسرتخوران این خفتهای اخیر فوتبال را به تماشا نشستهاند.
شاید اگر صعود به جامجهانی نبود کفاشیان باید یکسال پیش عطای ادامه کار در ساختمان سئول را به لقایش میبخشید صعودی که تنها پایه ریاست کفاشیان را محکم تر و دلارهای هنگفت فیفا از این حضور را روانه خزانه فدراسیون کرد.
به نظر میرسد با ناکامی تیمهای پایه، پایه صندلی فدراسیون کفاشیان متزلزلتر از هر زمان دیگری است و با چراغ سبز وزارتورزش اینبار دیگر خبری از خندههای تلخ رئیس دونده فوتبال نخواهد بود. نشانه این اتفاقات را میتوان در صحبتهای صبح امروز نصرالله سجادی معاون وزیر ورزش سراغ گرفت که او صراحتا از ورود وزارتخانه در اصلاحات بخش مدیریتی فوتبال خبر داد.
به هر حال با نتایج فاجعهآمیزی که در بانکوک، اینچئون و میانمار رخ داد باید منتظر هر اتفاق تازهای باشیم؛ چه بسا که دایره این اتفاقات دامنگیر شخص اول فدراسیون و جمعی از همکارانش نیز بشود و آقایخنده، پلههای ساختمانسئول را زودتر از موعدی که تا مجمع احتمالی دارد پایین بیاید. ۷ سال مدیریت کفاشیان دستاوردی جز دردسرهای فراوان برای این دوندهسابق نداشته و او را در برزخی از چالشهای فوتبال درگیر کرده است.
البته بخت با کفاشیان یار است که قوانین فعلا اجازه دخالت مستقیم را به مدیران ارشد وزارتورزش نمیدهد در غیر این صورت چه بسا که همین امروز حکم خروج این دونده به سمت میزی دیگر در فدراسیونی که شاید تناسب بیشتری با روحیات و شخصیت آقایخنده داشته باشد، صادر میشد.
حال کفاشیان میماند و جام ملتهایی احتمالا هیجانی، چراکه با تمدید قرارداد سنگین کیروش و تیمی که چندان اوضاع روبراهی ندارد باید گام در میدانی بگذارند که حریفانی قدر انتظارشان را میکشند و اگر اتفاقی مانند پایهها برای بزرگسالان ایران تکرار شود راه فراری برای آقای دونده باقی نمیماند. به نظر خط پایان کفاشیان تا استرالیا امتداد دارد. این خط پایان میتواند او را رستگار یا مغمومی ابدی کند!
فوتبال ایران بعد از تحمل خفتهای اخیر در همه ردهها نیاز به بالا رفتن پرچم دوباره در قاره آسیا دارد و اگر زوج کفاشیان - کیروش در این مورد ناکام بمانند، زوج ایرانی - پرتغالی فوتبال باید پیش از موعد با مسئولیتهای خود خداحافظی کنند!
اگر مدیرانی از شرق دور در این ۲ ماه فاجعهآمیز چنین شگفتیهایی را خلق میکردند بدون تریدد از احساس شرمندگی دست به هاراگیری میزدند یا عذرخواهی میکردند ولی مسندنشینان فدراسیون به ادبیات عذرخواهی آشنایی ندارند چه برسد به تصمیم بزرگی مانند هاراگیری؛ آنها خود را لایق کرسیهای فدراسیون میدانند و شایستهتر از خود سراغ ندارند که اگر خلاف این اعتقاد در آنها وجود داشت در این ۷ سال چنین میکردند.