احمدینژاد جوگیر شد؛
واعظیآشتیانی: کاسبان خصوصیسازی فوتبال چه کسانی هستند؟
آدمهایی که از بیرون گود وارد بازی فوتبال شدهاند در ابتدا شاید نیت خاصی در سرشان نبوده اما به مرور زمان با راه و رسم سوء استفاده از بیت المال آشنا شدهاند.
«هر ایرانی یک سهم»؛ این دقیقا شعاری بود که محمود احمدینژاد پیش از انتخابات ۸۸ در کارزار انتخابات ریاست جمهوری خطاب به مردم اعلام کرد. او که در آن روزگار از رقبای سرسختش عقبمانده بود، وعده خصوصیسازی دو باشگاه پرطرفدار استقلال و پرسپولیس را به عنوان یک حربه انتخاباتی آنهم در یک پروسه کوتاهمدت به مردم داد. پروسهای که ابتدا قرار بود در یک بازه زمانی ۳ ماهه به نتیجه برسد، اما در طول ۴ سال کمترین پیشرفتی نداشت تا خیلی زود مردم و حتی افراطیترین هوادارانش متوجه شوند این هم یکی از هزاران شعاری بود که دولت «مهرورز» احمدینژاد داد و هیچگاه جامه عمل به خود نپوشید.
به گزارش ایلنا، موضوع خصوصیسازی ورزش و علیالخصوص فوتبال در طول چند سال گذشته بارها بر سر زبانها افتاد و خیلی زود به فراموشی سپرده شد. موضوعی که بعد از گذشت سالها از بیان آن هنوز کمترین پیشرفتی در مسیر پر از مشکل خود نداشته. امیررضا واعظی آشتیانی به عنوان قائممقام سابق سازمان تربیتبدنی و همچنین یکی از مدیران عامل سابق باشگاه استقلال که اتفاقا بیش از ورزش، شخصیتی اقتصادی دارد در این زمینه مباحثجالبی را مطرح می کند.
وی با اشاره به اینکه خصوصیکردن فوتبال یک موضوع کاملا انحرافی است، به انتقاد شدید از عوامل طرح این مساله میپردازد. واعظی آشتیانی، محمود احمدینژاد را فردی «جوگیر» در بحثخصوصیسازی سرخابیها میداند و در عین حال به راه افتادن مساله خصوصیسازی فوتبال را هم نتیجه افکار عدهای منفعتطلب و کاسب عنوان میکند. او معتقد است تا زمانی که زمینههای خصوصی کردن ورزش فراهم نشود، فوتبال هم فرصت و فضایی برای خصوصی شدن نخواهد یافت.
مدیرعامل سابق آبیها به شدت از عملکرد دستگاههای نظارتی انتقاد دارد و همه آنها را متهم به نظارتهای سلیقهای، سیاسی و رابطهای میکند. او همچنین علی فتحاللهزاده را هم از تیررس انتقاداتش در امان نمیگذارد و به شدت به او هم میتازد. گفتوگوی جنجالی «پیامنو» با امیررضا واعظی آشتیانی را در زیر بخوانید:
مصاحبه را با این سوال آغاز میکنم. اینکه واقعا چه جریانی در درون کشور مانع از تحقق خصوصیسازی در ورزش و خصوصا فوتبال میشود؟
من فکر میکنم بحثو پروسه خصوصیکردن فوتبال یک موضوع کاملا انحرافی است. به این معنی که وقتی ورزش ما شرایط خصوصیشدن را ندارد یعنی فوتبال هم به عنوان زیرمجموعهای از این بخش نمیتواند خصوصی شود. برای این کار قطعا باید ابتدا سیاستهای کلان را بررسی کرد سپس بخشهایی که توان خصوصی شدن را دارند شناسایی و بعدا برای تک تک شان برنامه تعریف کرد.
یعنی در همه این سالهایی که حرف از خصوصیسازی و اصل ۴۴ قانون اساسی مطرح شده ما برنامهای نداشتهایم؟
ببنید برای ورود به هر موضوعی ابتدا باید زیرساختهای فرهنگی آن موضوع را طراحی کرد. این کار نیازمند بسترسازی فرهنگی بسیاری است. شما بررسی کنید و ببینید ما برای کدام کارمان قبل از ورود به آن به مساله بسترسازی توجه کردهایم که حالا این کار را بکنیم. ما حتی در بحثخصوصیسازی صنایع مان که استارت آن در دولت هاشمی زده شد هم با مشکلات بزرگی مواجه بودیم. تقریبا در همه سالهای گذشته مساله خصوصیسازی از این دولت به دولت بعد دست به دست شده چون تعریفی برای آن نداشتهایم. اصل ۴۴ کاملا در بحثخصوصیسازی درست میگوید اما همین قانون که برگرفته از قانون اساسی است، در هیچ کجا نگفته بدون بسترسازی این کار بشود.
واقعا معضلات این پروسه کجاست. چرا کسی جرات نزدیکشدن به موضوع خصوصیسازی را ندارد؟
به خاطر اینکه ما برای اینکار همه معضلاتی را که نباید داشته باشیم را داریم. متاسفانه مسئولین گذشته این بخش وظیفهشان را به خوبی انجام نداده اند. این یک واقعیت است که ما باید به سمت خصوصیسازی برویم اما واقعیت مهمتر این است که ما اصلا نتوانستهایم در این مورد موفق باشیم. متاسفانه ما در بحثخصوصیسازی نه نظارهگر خوبی بودهایم و نه متولی خوبی. مصداق آن هم همین بیتالمالی است که هدر میرود و آدمهایی که یک شبه میلیاردر شدهاند. در بحثفوتبال و خصوصیشدن آن یک مساله مهم وجود دارد و آن خصوصیکردن ورزش است. مشکل اساسی در این رابطه برمیگردد به متولیان آن. آنها هنوز به این درک نرسیدهاند که «فوتبال جزوی از ورزش است نه ورزش جزوی از فوتبال».
پس اینهایی که هر روز حرف از خصوصیسازی فوتبال و باشگاهها میزنند، کجای کارند؟
اتفاقا مشکل اساسی همین افرادند. متاسفانه اینها همان عده ای هستند که با خُدعه و نیرنگ گفته و میگویند فوتبال میتواند خصوصی شود و در پشت پرده دنبال منافع شخصی خود و افراد نزدیک به خودشان هستند. همین افراد نه کمترین دانشی از اقتصاد ورزش دارند و نه درکی از خصوصی سازی. به نظرم ما در بحثخصوصیسازی داریم راه بیراهه ای میرویم که قطعا محکوم به شکست است. یکبار دیگر تاکید میکنم فوتبال ما هیچگاه به سمت خصوصیشدن نمیرود تا زمانی که ابتدا فکری برای ورزشمان نکنیم.
شما از کاسبان خصوصیسازی فوتبال و ورزش در حالی نام میبرید که محمود احمدینژاد - رئیسجمهور وقت - بارها شعار خصوصیشدن پرسپولیس و استقلال و در ادامه همه باشگاهها را داد.
در بحثخصوصیسازی این دو باشگاه یک بیکفایتی بزرگی اتفاق افتاد. متاسفانه همان زمان در سازمان تربیتبدنی عدهای برای پاک کردن صورت مسائل خود چنین بحثی را مطرح کردند. آنها بدون اینکه تفکری جدی برای این قضیه داشته باشند یا حتی زیرساختی برای آن آماده کنند، چنین بحثی را مطرح و بعد بالاترین مسئولان کشور هم وارد آن شدند تا در نهایت احمدینژاد را هم جو بگیرد و از خصوصیسازی سرخابیها پیش از انتخابات سال ۸۸ حرف بزند. یقین بدانید همینهایی که میگویند خصوصیسازی بشود، همانهایی هستند که دستشان با عوامل فساد در یک کاسه بوده و همان کاسبان همیشه حاضر در صحنه هستند. اینها چنین حرفهایی را میزنند تا در واقع خصوصیسازی شکل نگیرد. همین افراد به خاطر اینکه دائما دنبال منافع شخصی و گروهیشان هستند هراز گاهی و در زمانهایی مشخص این مسائل را مطرح میکنند تا به منافعشان برسند. من در اینجا میخواهم به مسالهای مهم اشاره کنم.
بفرمایید؟
نکتهای که خیلی نگرانکننده است اینکه همه ما میگوئیم به هر نحوی جلوی هدر رفتن بیتالمال را بگیریم. در حالیکه اصلا حواسمان به ثروت ملی کشورمان نیست. اینکه ما بگوئیم بیتالمال هدر نرود اما اگر بخش خصوصی ضرر کرد اشکال ندارد یعنی از بین بردن ثروت ملی. در ثروت ملی هم منابع دولتی تعریف میشوند و هم بخش خصوصی. این یک تفکر کاملا غلط و آماتور است که ما در بحثخصوصی سازی شکست بخش خصوصی را بدون اشکال بدانیم و همه فکر و ذکرمان بیتالمال باشد.
میتوانید قدری شفاف به افراد مانع خصوصیسازی واقعی در ورزش و فوتبال اشاره کنید؟
قطعا این افراد تنها فوتبالیها نیستند چون من اعتقاد دارم افراد فوتبالی در آدمهای که از بیرون آمدهاند کاملا هضم شدهاند. البته آدمهایی که از بیرون گود وارد بازی فوتبال شدهاند در ابتدا شاید نیت خاصی در سرشان نبوده اما به مرور زمان با راه و رسم سوء استفاده از بیت المال آشنا شدهاند. همین افراد همانهایی هستند که سکوها را میخرند، رسانهها را میخرند و روابط بسیار نزدیکی هم با عوامل پشت پرده فوتبال، تبانی و فساد دارند. افراد داخل و بیرون فوتبال به نوعی در این جریان با هم عجین شده اند.
نقش دستگاههای نظارتی مثل سازمان بازرسیکل کشور، مجلسشواریاسلامی و حتی مجموعه حراست وزارتورزش در این خصوص چه میشود. آیا آنها باید بایستند و مثل دیگر ارکان ورزش تنها یک نظارهگر باشند؟
من با تمام احترامی که برای این دستگاههای نظارتی قائلم اما اعتقاد دارم که همین دوستان تمام مسائل را به طور رابطهای و سلیقهای پیگیری میکنند. متاسفانه گروهی هستند تا هر کسی کوچکترین حرفی از اتلاف بیتالمال زد را «خفه و نابود» کنند. من اصلا ابایی ندارم از اینکه مدعی باشم جنبه نظارتها در بیشتر اوقات یا سیاسی است یا سلیقهای. اصلا بگذارید یک مصداقی بیاورم. حتما میدانید من یک دوره چند ساله رئیس فدراسیون دوچرخه سواری بودم. در همان سالها ما هر ساله مسابقاتی را تحت عنوان مسابقات قهرمانی آسیا داشتیم که برای ما بیشتر جنبه آمادهسازی برای حضور موفق در رویداد بازیهای آسیایی را داشت. در جریان یک دوره از همین مسابقات تیم اعزامی ما به خاطر مشکلات مصدومیت و برخی مشکلات دیگر نتایجی ضعیفتر از دوره قبل خود گرفت که کاملا هم طبیعی بود. خیلی جالب است بعد از بازگشت ما از این مسابقات به جای اینکه معاونت قهرمانی سازمان تربیتبدنی ما را به خاطر این نتایج بازخواست کند، سازمان بازرسی در نامه ای عجیب از ما خواسته بود دلایل ضعیف شدن نتایج را توضیح دهیم. خب واقعا این کار چه معنی داشت. چرا باید سازمان بازرسی چنین نامهای بزند؟ آیا واقعا وظیفه نظارتی سازمان بازرسی بررسی نتایج تیمها در میادین بینالمللی است؟
سازمان بازرسی با چه هدفی چنین نامهای به فدراسیون شما زده بود؟
از خودشان بپرسید. من واقعا اعتقاد دارم اگر امروز فساد ورزش و فوتبال ما به اینجا رسیده، پیش از هر ارگانی دستگاههای نظارتی باید پاسخگو باشند. آقایان بیایند و خیلی شفاف توضیح دهند نتیجه همه بازرسیهایشان از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به کجا رسید؟ چرا باید بر مسائل به طور گزینشی نظارت شود. اگر سرخابیهای پایتخت امروز هر کدام ۴۰ میلیارد بدهی دارند چه کسی پاسخگوست؟ چرا باید وزیر ورزش یک مملکت چشمش را به روی صورتهای مالی این دو باشگاه ببندد. متاسفانه ما همه این بیکفایتیها را نادیده میگیریم بعد حرف از خصوصیسازی میزنیم. متاسفانه کار ما به جایی رسیده که هر کسی حرف از سلامت کاری و بیتالمال بزند هزار انگ و افترا به او میزنند.
با این توصیفات همان بهتر که نزدیک خصوصیسازی نرویم چون اگر اینگونه شود تنها جیب کاسبان پرپولتر خواهد شد؟
به نظرم اگر قرار است در فوتبال کاری بشود ابتدا باید نظارتی دقیق بر همه چیز دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ایجاد کرد. ابتدا باید حسابرسی کامل در مورد آنها اتفاق بیفتد، بعد نشست و دید راه بهتر برای بهتر شدن اوضاع آنها چیست. دقت داشته باشید خصوصی شدن ورزش به این راحتیها نیست. خصوصیسازی دقیقا ارتباط مستقیم دارد با اقتصاد کلان یک مملکت. نمیشود ما اقتصاد مریضی داشته باشیم بعد دنبال خصوصیسازی هم باشیم. این عین آن است که یک ورزشکار یک پا داشته باشد بعد در المپیک بخواهد قهرمان دوی ۱۰۰ متر هم بشود.
و سوال پایانی هم اینکه چرا صورتهای مالی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس شفاف نیست؟ انگار که برخی نمیخواهند شفافیتی وجود داشته باشد.
این را باید از وزیر ورزش به عنوان رئیس مجمع این دو باشگاه پرسید. اما یکسری مسائلی هست که چندان بی ارتباط با مساله عدم شفافیت حسابهای مالی این دو باشگاه نیست. اینکه مثلا زمانی که من در باشگاه استقلال بودم هیچگاه چک شخصی نداشتم یا ویلا و خانهام را به جای قرارداد به بازیکنانم نمیدادم. ما در هیات مدیره آن زمان یک چک بانکی داشتیم که با امضای دو عضو هیات مدیره رسمی میشد. من یک سوال دارم. چرا مدیرعامل یک باشگاه باید چک شخصی داشته باشد یا ویلای خود را به بازیکنان استقلال بدهد. کجای قانون این اجازه را به مدیرعامل یک باشگاه داده که ماشینش را به بازیکن بدهد؟ چرا در زمان ما از این اتفاقات نبود و همه چیز شفاف بود؟ این دستگاه های نظارتی در این طور شرایط کجایند؟ آقایان چرا چارت سازمانی باشگاه استقلال را به هم زدند تا بتوانند آدمهای خود را بدون ضابطه وارد این باشگاه کنند؟ دستگاههای نظارتی چرا بررسی نمیکنند که چرا در زمان من باشگاه استقلال با ۱۸ نفر اداره میشد اما اکنون به گواه همه مدارکی که موجود است آقایان ۷۰ نفر را در پستهای مختلف باشگاه گماردهاند؟ فکر میکنید در چنین شرایطی که آقای مدیرعامل با چک شخصی، ویلا و ماشین شخصیاش بازیکن جابجا میکند و نهادهای نظارتی ککشان هم نمیگزد به نفع برخیها نیست همه صورتهای مالیشان در پس پرده باشد؟