لیلی عاج:
تئاتر مستند برشهایی از واقعیت با درامی زاییده تخیل نویسنده است/ مستند خوب باید قصهگو باشد
لیلی عاج با بیان اینکه بسیاری از ما در تولید تئاتر مستندی که جذاب باشد، ناچاریم هر آنچیزی را که از تحقیقات و داکیومنت داریم، با یک نخ داستانی که زائیده تخیل نویسنده است بهم وصل کنیم، گفت: بنابراین نمیتوانم بگویم آنچه در تئاتر اتفاق میافتد یک مستند صرف و محض است. اما میتوانیم بگوییم بر اساس اتفاقهای واقعی جمعآوری شدهاند و برشهایی را از مستند دارند.
«لیلی عاج» نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر درباره کار در شرایط کرونا به خبرنگار ایلنا گفت: امسال برنامهام این بود که به طور جدی روی نمایشنامه «معده طبقه متوسط» کار کنم و آن را روی صحنه ببرم؛ نمایشنامهای که باز هم داستان زندگی خانوادهای از طبقه کارگر را روایت میکند که پدر خانواده، یک کارگر دورهگرد است. در واقع کسی است که قبلا کارگر شرکت لوازم خانگی و تولیدکننده یخچال بوده که بعد از بسته شدنش، حالا یخچال خانهها را تعمیر میکند.
او با بیان اینکه «از اسفند سال گذشته و با شیوع کرونا، معلوم بود که قرار است چه اتفاقاتی رخ بدهد و چه سال سختی پیشرو داشته باشیم و من هم نتوانستم «معده طبقه متوسط» را اجرا کنم» یادآور شد: امسال نمایش «کجایی ابراهیم؟» را ۱۲ شب روی صحنه بردم که در بخش مسابقه صحنهای جشنواره تئاتر مقاومت هم حضور دارد. البته قرار نبود این نمایش را امسال کار کنم اما متن، سال گذشته جایزه نخست جشنواره نمایشنامهنویسی اقتباسی گام دوم را گرفت و یکی از جوایزش این بود که انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس آن را تولید کند، که دوستان همکاری کردند و این اتفاق افتاد و از نتیجه خیلی راضی هستم.
کارگردان تئاتر «قند خون» ادامه داد: از ابتدای هفته دفاع مقدس و برای حدود ۱۲ شب «کجایی ابراهیم؟» روی صحنه بود تا اینکه تعطیلیهای تئاتر از سر گرفته شد که هفته به هفته تمدید میشد و آدم را در استیصالی وحشتناک غوطهور میکرد و این اجرا هم در نیمه راه متوقف شد. این تمام فعالیت تئاتری امسال من بوده و امروز هیچ چشماندازی ندارم؛ نه برای آینده و ادامه اجراهای «کجایی ابراهیم؟» که گروهی ۱۵ نفره برای آن زحمت کشیدند و نه برای اجرای «معده طبقه متوسط».
عاج خاطرنشان کرد: در این شرایط کرونایی ظاهرا تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که مثل بقیه دوستان منتظر باشم و تازه الان میفهمم که انتظار چقدر مفهوم عجیب، پیچیده و دشواری است. و چطور هر روز آدم از بیم و امید خالی میشود. با خبر یک واکسن برای کرونا، حالت خوب و با خبر آمار مبتلایان بد میشود. انگار زندگیات در یک جزر و مد است؛ من این روزها در جزر و مدِ «اندکی خبر خوب و اندکی خبر بد» در نوسانم و منتظرم ببینم بعدا چه میشود.
او درباره اینکه آیا کرونا پروسه پژوهش برای نگارش نمایشنامههای مستندش را هم دچار اختلال کرده است یا نه، گفت: سوژههایی که برای نوشتن متن تئاترهای مستندم انتخاب میکنم بر اساس تجربههای زیستی من است و خیلی وقتها بعد از نگارش نمایشنامه و وقتی میخواهم آن را روی صحنه ببرم، تازه شروع به تحقیق دربارهاش میکنم.
کارگردان تئاتر «کجایی ابراهیم؟» با اشاره به اینکه خیلی وقتها، متن نمایشهایش در پروسه تمرین و تحقیق دوباره، کامل میشود برای همین نسخه اولیه متن با آنچه بعدا به صحنه میآید تفاوتهای چشمگیری دارد، گفت: در این پروسه ناخودآگاه با سوالاتی از طرف بازیگران و طراحان مواجه میشوم و خیلی وقتها برای رسیدن به جوابشان پروسهای تحقیقاتی را طی میکنم؛ مثلا یک بار دیگر به کارخانه قند ورامین بروم چون وقتی درباره خانه آدمهای قصهام صحبت میشود، تصور دقیقی از آن با جزئیاتی که برای یک کار رئالیستی لازم است ندارم.
عاج تشریح کرد: بنابراین گاهی پروسه تحقیق در مرحله تولید اتفاق میافتد و گاهی هم حاصل همفکری و همکاری یک گروه است. مثلا در مورد همین نمایش «کجایی ابراهیم؟»، چون نمایشنامه آخرین روزهای سقوط کانال کمیل را روایت میکند، به غیر از من، تیم طراحان هم تحقیقات کتابخانهای و پژوهش روی عکس و فیلم و هر آنچه را که از دستشان برمیآمد، انجام میدادند.
این کارگردان و نمایشنامهنویس درباره مهجور بودن تولیدات تئاتر مستند نسبت به سینمای مستند، گفت: تعریف تئاتر مستند کمی با سینمای مستند متفاوت است. چون به هرحال تئاتر مستند از یک کشور دیگر آمده و برایش کتاب و نظریه نوشتهاند برای همین بر اساس آنچه در کتاب و در تئوری و نظریه تئاتر داریم، آنچه من تولید میکنم با آنچیزی که در تمام دنیا به اسم تئاتر مستند میشناسند کمی متفاوت است.
عاج بخشی دیگر از این تفاوت را اینطور توصیف کرد که «بدنه تئاتر ما بدنه ضعیف و نحیفی است» و ادامه داد: تصور کنید میخواستم ماجرای تعطیل شدن کارخانه قند ورامین را نعل به نعل و عین به عین چیزی که اتفاق افتاده روایت کنم؛ یعنی ماجرا را بر اساس داکیومنتهایی که در ورامین و جاهای دیگر پیدا کردم به تماشاگر نشان دهم. قطعا چنین نمایشی جز عدهای محدود، برای خیلیها جذاب نیست.
او تشریح کرد: من هم به لحاظ امکانات فنی در مضیقه هستم و هم تبلیغات و هر چیز دیگری که یک نمایش برای معرفی خود به آن نیاز دارد. حتی دامنه مخاطبانی که هر شب یک اثر را میبینند، محدود است. برای همین هی مجبور میشوم قصههای دراماتیک را وارد اصل قصه مستند کنم، برای اینکه قصهگوی بهتری باشم برای اینکه تئاتر مخاطب نحیف و ضعیفی دارد و برای اینکه وقتی از سالن بیرون میآید نگوید اینها را اگر خودمان گوگل میکردیم هم میفهمیدیم.
کارگردان تئاتر «کمیته نان» با اشاره شرایط متفاوت ثبت یک واقعه با دوربین فیلمبرداری با روایتش در یک تئاتر، گفت: من در تئاتر این امکان را ندارم که دوربینم را به هر سوراخ سنبهای ببرم و نریشن بگذارم و کارهای دیگری کنم؛ من مجبورم آن اتفاق را با ابزار دیگری در تئاتر نشان دهم. اما اگر ابزاری را استفاده کنم که برای تئاتر مستند در دنیا مرسوم است مثل پلاکارد، نشان دادن فیلم، اسلاید، تکههای روزنامه و هرچه که در تمام دنیا به اسم تئاتر مستند کار میکنند، شاید در عصر کنونی خیلی به مذاق مخاطب خوش نیاید و خیلی برایش جذاب نباشد.
عاج ادامه داد: شاید آن تئاتر مستندی که در همه جای دنیا دربارهاش صحبت میکنیم، از بعد جنگ جهانی دوم تا یک تاریخی، برای خیلیها جذاب بوده اما الان و در شرایط فعلی و با این مخاطب، برای اینکه تئاتر مستند کار کنم مجبورم رگههای داستانی و تخیل خودم را هم به آن اضافه کنم. بنابراین نمیتوانم به کارهای خودم برچسب «مستند» بزنم. این قضیه فقط هم مختص به من نیست؛ دیگران هم در تولید تئاتر مستند همین چالش را داشتهاند که وقتی داکیومنتها را جمع میکنند مجبورند یک خط و ربط داستانی هم به آن بدهند. در واقع یک نخ تسبیح هرچند نامرئی برای ارتباط این پازلها لازم است.
او با بیان اینکه بسیاری از ما در تولید تئاتر مستندی که جذاب باشد، ناچاریم هر آنچیزی را که از تحقیقات و داکیومنت داریم، با یک نخ داستانی که زائیده تخیل نویسنده است بهم وصل کنیم، گفت: بنابراین نمیتوانم بگویم آنچه در تئاتر اتفاق میافتد یک مستند صرف و محض است. اما میتوانیم بگوییم بر اساس اتفاقهای واقعی جمعآوری شدهاند و برشهایی را از مستند دارند. شاید ترکیب بین داستانی و مستند ترکیب غریبی باشد اما حداقل در مورد نمایشهای خودم میتوانم بگویم که برشهایی از مستند هستند با درام و داستانی که زاییده تخیل نویسنده است.
کارگردان نمایش «خواب زمستانی» درباره تولیدات تئاتری با محوریت مسائل اجتماعی و کمیت آن نسبت به تولیدات سینمایی، گفت: فکر میکنم که در سالهای اخیر نمایشهایی با تم اجتماعی و مستند بیشتر مورد توجه هستند. این را از حضور آثار در جشنوارهها و نقد منتقدان باید ارزیابی کرد اما متاسفانه تئاتر در بهترین حالتش ۵۰ شب روی صحنه است و تمام میشود.
عاج تشریح کرد: در مستند سینمایی، دیویدی مستندی را که سال ۲۰۱۳ تولید کردهاید زیر بغل میزنید و تا ۲۰۱۸ میتوانید پرزنتش کنید. اما من وقتی نمایشی را تولید میکنم باید گروهی را دور خودم جمع کنم و این گروه را نمیتوانم با همان حال و همان افراد مرتب نگه دارم. برای همین در بهترین حالت، تنها ۵۰ شب اجرا میشود و بعد از آن انگار به فراموشی سپرده میشود. کار من در تئاتر مستند مثل روشن کردن کبریتی در یک تونل است اما دوستانی که فیلم مستند تولید میکنند با چراغ قوهای در دستشان داخل تونل در حرکتاند. تفاوت ما این است. آنها در حرکتاند چون فیلم تولید میشود و بعد رها میشوند و فقط معرفی اثر میماند اما در تئاتر مستند، تولید و معرفی آن همزمان است. این خاصیت تئاتر است و کاریاش هم نمیشود کرد.
او در پایان تصریح کرد: در نهایت، معتقدم یک اثر حتی کار مستند، باید بتواند قصهگوی خوبی باشد حتی در عین بیقصه بودن. من فکر میکنم شاید خیلی از کارهای مستند سینمایی هم یک قصه را روایت میکنند و یک آغاز و پایان دارند و همان کار را ما هم در تئاتر مستند میکنیم اما چون مدیومهایمان فرق میکند، اثری که در تئاتر تولید میکنیم از مستند صرف بودن خارج میشود.