در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
شکاف میان نویسنده و کارگردان زیاد شده/ ادبیات عامهپسند ایرانی سخیف و تکراری است/ ادبیات ایران توضیحیست نه توصیفی
علیرضا محمودی ایرانمهر، رماننویس و فیلمنامهنویس، با اشاره به نبود ساز و کار مناسب در سینمای ایران، بزرگترین مشکل در شکلگیری سینمای اقتباسی را نبود فهم مشترک میان نویسندگان و سینماگران دانست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علیرضا محمودی ایرانمهر (نویسنده و فیلمنامهنویس سینما) با اشاره به وضعیت اقتباس در سینمای ایران میگوید: درباره مشکل سینما و ادبیات و نبود رابطه میان آن دو در ایران باید دو مسئله را در نظر گرفت: یکی مسئله ادبیات و وضعیت داستان و ادبیات امروز ایران است و دیگر مسئله سینما است که باید جداگانه بررسی کرد.
وی با اشاره به مشکلات ساختاری در ادبیات داستانی گفت: یک ریشه تاریخی در ادبیات داستانی معاصر وجود دارد و آن اینکه داستانهای ایرانی کمتر قصه محور و کنش محور هستند و بیشتر مبتنی بر فضاهای ذهنی و درونی و سورئال شکل میگیرند که این سبک نوشتاری کمتر میتوانند خوراک سینما را فراهم کنند. داستانهایی که به زندگی روزمره مردم وابسته هستند و اتفاقهایی که در فضای حادثهای ایران شکل میگیرد خوراک اصلی سینما را درست میکنند و این خوراک داستانی کمتر در ادبیات شکل میگیرد. این بدان معنا نیست که اصلا وجود نداشته؛ منظور این است که آثار شاخص ما کمتر به این سمت رفتند. آثاری که در این زمینه هستند آثار درجه دو و سه هستند که کممایه هستند و اقتباس سینمایی از آن چنگی به دل نمیزند.
وی در ادامه گفت: رمانهای عامهپسند ایرانی عموما دارای ویژگیهای درستی برای تصویر سینما نیستند و آثاری که توسط نخبگان نویسنده نوشته میشود هم فاقد کنش واقعی است.
فیلمنامهنویس فیلم «دلخون» در ادامه با اشاره به نبود داستان مناسب در ادبیات ایران گفت: در ادبیات ایران آثار درخشانی مانند «بوف کور» را داریم که به درد مدیوم سینما نمیخورند. تلاشهایی برای تصویر کردن آن شکل گرفته اما همگی آنها نتیجه دلخواهی نداشته است. در ادبیات دنیا وقتی از آثار عامه پسند حرف میزنیم یک استانداردی وجود دارد که نویسندگان مطرحی همچون استیون کینگ با وجود آنکه نویسنده طراز اولی نیست اما آثارش در مدیوم سینما قابل استفاده است و تا امروز فیلمهای درخشانی از نوشتههای او ساخته شده است.
وی افزود: ادبیات عامه پسند ما به شدت سخیف، کم مایه، بیداستان و تکراری است و به هیچ عنوان نمیتوان مانند دیگر کشورها روی آنها حساب کرد.
نویسنده کتاب «ابر صورتی» گفت: سینمای ایران حرفهای نیست. این حرفهای نبودن به معنای آن است که تعریف مشاغل و حرفههای داخل سینما درست تعریف نشده است و هر کس در کار دیگری دخالت میکند. نگاه سیستماتیک و حرفهای این امکان را میدهد که نویسنده بر بستر آن رشد کند و آثاری که نوشته میشود در جای درستش تولید شود. اما در سینمای ایران شاهد هستیم کارگردان دوست دارد همه کارهای فیلمش را خودش انجام دهد و تهیه کننده هم به جای آنکه پروژه را مدیریت کند حتی در ساختار فیلمنامه هم دخالت میکند. شاید در چنین فضایی شاهد خلق یک سری کارهای مقطعی و محفلی باشیم اما نمیتوان موفقیت در یک اثر را به کل بدنه سینما نسبت داد. این به معنای بد بودن و غیرحرفهای بودن سینماگران ما نیست. شرایط و سیستمی که سینما در آن شکل گرفته اساسا غیر حرفهای بوده و هنرمندان در چنین اتمسفری امکان کار حرفهای ندارند.
محمودی ایرانمهر افزود: در شرایط تولید سینمای ایران امکان رصد کتابهای خوب و نویسندههای خوش ذوق برای نگارش فیلمنامههای حرفهای وجود ندارد. بر خلاف سینمای جهان و به خصوص سینمای امریکا که امکان رشد و نمو اندیشه و فکر بر بستر فیلمسازی وجود دارد در سینمای ایران آخرین چیزی که دارای اهمیت است فیلمنامه است. از طرفی شرایط تولید امکان خلاقیت را از نویسنده میگیرد. به خاطر نوع نگرش تهیهکنندگان در تولید که همه چیز دقیقه نود اتفاق میافتد، پیش میآید که نویسنده سه ماه برای نوشتن یک فیلمنامه وقت دارد، ولی چون تهیهکننده اعلام نکرده است، نگارش فیلمنامه به دو هفته پایانی میرسد که این شکل از کار باعث میشود انسجام کافی در خلق یک فیلمنامه خوب وجود نداشته باشد.
وی با اشاره به دستمزدهای فیلمنامهنویسی گفت: دستمزدهای فیلمنامهنویسی از نوشتن کتاب به مراتب بیشتر است، اما برای نویسندهای که کارش و اثری که منتشر میکند از اهمیت بالایی برخوردار است، کسب درآمد در سینما با همه دخالتهای نابجا در فیلمنامهنویسی بسیار سخت و رنجآور است. شاید یکی از دلایلی که سینمای ایران نتوانسته فیلمنامهنویس خوبی تربیت کند و تعداد فیلمنامهنویسان حرفهای ما بسیار کم هستند به دلیل دخالتهایی است که کارگردان در ساختمان داستان میکند. شکاف میان نویسندهها و کارگردانها هر روز در سینمای ایران بیشتر میشود.
وی با بیان اینکه ادبیات ایران به جای اینکه توصیفی باشد بیشتر توضیحی است، گفت: یکی از ایرادهایی که ادبیات ایران دارد و نمیتوان از آثار آن برای مدیوم سینما استفاده کرد نبود توصیف و تصویرسازی مناسب است. ادبیات ایران به خصوص در عصر حاضر بیشتر ادبیات توضیحی شده است. نویسندگان ما بیشتر از آنکه فضا را توصیف کنند و تصویرسازی کنند بیشتر توضیح میدهند و خود را در مقام دانای کل قرار میدهند. یکی از دلایل این ادبیات توضیحی شاید این باشد که ادبیات ایران تحت تاثیر فضای شعر فارسی است. شعر یک وضعیت استعاری و درونی دارد و بیشتر نویسندگان ما هم در این فضا سیر میکنند و برای همین آثاری که مینویسند سورئال و خیالی است و بیشتر در فضای ذهنی میگذرد.
وی در پایان با اشاره به نبود ساز و کار مناسب برای خرید رایت کتاب توسط تهیهکنندگان گفت: در سینمای ایران ساز و کار مشخصی برای خرید رایت کتاب و تبدیل آن به فیلمنامه وجود ندارد. در مقاطع مختلفی برخی ارگانها همچون بنیاد سینمایی فارابی و یا سیما فیلم کارهایی در زمینه خرید حق امتیاز کتاب را انجام دادند اما اینکه این موضوع تبدیل به یک ساز و کار شود که نویسندگان بدانند بعد از چاپ کتاب میتوانند بر اساس آن ساز و کار اثر خود را برای تولید فیلم به فروش برسانند در سینمای ایران شکل نگرفته است.