روایت عکاس دفاع مقدس از چهل سال عکاسی: یک نفر با عکسی که من گرفتم نماینده مجلس شد
احمد ناطقی، عکاس دفاع مقدس، مهمان سومین برنامه «جاذبه» به میزبانی صابر خراسانی بود.
به گزارش ایلنا، احمد ناطقی در این برنامه از خاطرات شنیدنی خود در زمان جنگ، مجروحیت و بعد از آن گفت. بخش دوم این برنامه و گفتگو در خصوص موضوع مهم حلبچه و عکاسی از این منطقه امشب ساعت ۲۱ روی آنتن شبکه میرود.
حاج احمد ناطقی عکاس خبری در ابتدا گفت: به خاطر دارم که در ۲۲ بهمن برای عکاسی به خیابان شهدا رفتم اما به قدری درگیر اتفاقات انقلاب شدم که فراموش کردم عکاسی کنم! چنین تجربه گرانی که از دست دادم باعث شد تا من در دوران جنگ لحظهها را از دست ندهم. در عکاسی سه لحظه مهم وجود دارد؛ یکی پیش زمینهای که داریم، لحظهای که عکس را میگیریم و انتخاب از میان عکسهایی که میخواهی ارائه بدهی.
او افزود: ژن ایرانی مجموعهای از میهنپرستی را در خود دارد و در زمان لازم وحدتهایی هم اتفاق میافتد. بعید میدانم در هیچ کجای دنیا این چنین وحدتی وجود داشته باشد. در زمان جنگ از خودم راضی بودم البته در زمان جنگ دغدغه اصلی من جنگیدن بود. من در طول زمانی که در جبهه بودم هشت تانک را منهدم کردم. واقعیت عملیاتها با آن چه در فیلمها دیدهایم و حتی چیزی که تعریف کردهاند، تفاوت داشته و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. اینطور نبود که همه جلو بروند و کسی نترسد.
حاج احمد در ادامه لحظه مجروحیت خود را اینگونه شرح داد: زمانی که من مجروح شدم ساعت دو صبح بود و تا پنج صبح طول کشید تا به خاکریز خودمان برسم. آن دو کیلومتر را زیر آتش طی کردم. یک نفر هم از خاکریز خودمان فکر میکرد من عراقی هستم و به طرفم تیراندازی میکرد. دست من تیر خورده بود و با ماشین لندوور، ۱۷ کیلومتر تا رسیدن به بیمارستان طول کشید اما هلیکوپتری برای اعزام من دربیمارستان صحرایی نبود از طرفی چون منطقه آلوده بود، امکان عفونت و قطع دست و من هم وجود داشت.
ناطقی با اشاره به ماجرای عکسهای معروف حلبچه که با نام فرد دیگری پخش شده بود، بیان کرد: ۲۱ سال بعد از ماجرای حلبچه و عکسهایی که من گرفتم، فردی که میخواست برای کوردها فیلم بسازد در فضای مجازی من را پیدا کرد و از من خواست که در کردستان عراق نمایشگاه برگزار کنم. شبکه تلویزیونی کردستان بعد از اینکه من را دیدند متوجه شدند که عکسهای معروف حلبچه را من گرفتهام. در حالی که تا پیش از این عکاس ترکی که کردزبان بود، دوربین خود را به موزه حلبچه اهدا کرده بود و همه او را به عنوان عکاس حلبچه میشناختند. او هم نمیگفت که این عکسهای معروف، عکسهای خودش نیست. به ذهنم رسید که نمایشگاه را در خیابانهایی که این اتفاق در آنجا رخ داده بود، برگزار کنم و مردم از همان کوچهها و خیابانها عبور کنند که از این صحنهها عکاسی کنم. همچنین پیشنهاد دادم که فیلم مستند بسازم و آنها هم امکانات لازم در اختیار من گذاشتند. برای این مستند در طی سه سال افرادی را که در عکس بودند و زنده هستند را پیدا کردم.
او ادامه داد: یکی از کسانی که در عکس بود از همان عکسی که من گرفته بودم برای پوستر تبلیغاتی خود استفاده کرد و رای آورد و نماینده مجلس اقلیم کردستان شد. در خبرها آمد که عکاس ایرانی، قربانی بمباران شیمیایی را راهی مجلس کرد. خواهر او هم در عکس حلبچه حضور داشت و در زمان ساخت مستند باردار بود، سال بعد که به آنجا رفتم متوجه شدم که او نام کودکش را به خاطر من احمد گذاشته است.
ناطقی اضافه کرد: پدر و مادری بودند که در زمان بمباران حلبچه کودک ۲۰ روزه خود را از دست دادند و آنقدر متاثر شده بودند که او را در حیاط خانه خود دفن کردند. هنرمندان بعد از ۲۱ سال تصمیم گرفته بودند که به صورت نمادین با اسم ارواح طیبه در قالب گروهی ۵۰ نفره کودک را در قبرستان دفن کنند. من از این صحنهها عکاسی کردم که در کتاب موجود است.
در فاصله ضبط مستند فرصتی پیش میآید و حاج احمد به کربلا و نجف برای زیارت میرود. پیش از بازگشت به تهران تصمیم میگیرد که دوباره به کربلا بازگردد و از تل زینبیه عکاسی کند. او از لحظه ثبت قاب ماندگار تل زینبیه عنوان کرد: دوست داشتم تصویری از نگاه حضرت زینب ثبت کنم. میخواستم بدانم حضرت زینب روز عاشورا کجا بود و چه میدید. زمان برگشت راننده تاکسی ما را رساند که فارسی بلد بود از او پرسیدم از کجا فارسی میداند و گفت اسیر بوده است. تاریخ، روز و جایی که اسیر شده بود دقیقا همان جایی بود که من تیر خورده بودم و چقدر دنیا کوچک است.
او تاکید کرد: متولیان فرهنگی امروز ما کجا نشستهاند؟ مسئولین کشور ما کتابی با عنوان «حلبچه صدای سکوت» را چاپ نکردند. در این کتاب گفته بودم که همه دنیا جمع شدند تا این فاجعه رخ بدهد و پیشنهاد داده بودم که این کتاب و کتابهای این چنینی را چاپ کنند و رایگان در دانشگاههای دنیا منتشر کنند تا در دنیا دیگر ما را مقصر ندانند. یکی از معاونین وزیر پرسیدند چرا برای فستیوال بینال ونیز عکاسی انتخاب نکردهاید؟ او گفت ما بهترین عکاس جنگ را انتخاب کردهایم. فرد نام برده شده پنج دقیقه هم در جنگ نبوده است. این آدم عکسهایی را منتشر کرده است که در سازمان ملل بر علیه ما استفاده شد. برای آژانس خارجی کار میکند و به همین جهت در موقعیتهایی که امنیت وجود داشت، رفته است. سازمانهای بینالمللی هم میگویند که زمانی که خبرنگار خارجی میآید، نباید در آن منطقه بمباران صورت بگیرد. پس او جنگی را تجربه نکرده است.
ناطقی در پایان گفت که دوست دارد از خدا عکس بگیرد که در حلبچه گوشههایی از او را دیده است.