در نشست «آثار کودک و نوجوان در ادبیات دفاع مقدس» مطرح شد:
ادبیات کودک با جنگ نسبت مستقیم دارد
محمود جوانبخت در سومین نشست تخصصی ادبیات از سلسله نشستهای «نشانه؛ ادبیات داستانی در آینه دفاع مقدس» با موضوع «آثار کودک و نوجوان در ادبیات دفاع مقدس» گفت: هیچ موضوعی از جنگ، شهادت، خشونت و… وجود ندارد که نتوانیم برای کودکان و نوجوانان بیان کنیم چرا که ادبیات کودک با جنگ نسبت مستقیم دارد.
به گزارش ایلنا، سومین نشست تخصصی ادبیات از سلسله نشستهای «نشانه؛ ادبیات داستانی در آینه دفاع مقدس» با موضوع «آثار کودک و نوجوان در ادبیات دفاع مقدس» سه شنبه (اول مهرماه) با حضور محمود جوانبخت (روزنامه نگار، مستندساز و داستاننویس) و خسرو باباخانی (نویسنده و داستاننویس) با دبیری احسان رضایی (داستاننویس، پژوهشگر، منتقد ادبی و خبرنگار حوزه کتاب) در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، احسان رضایی با طرح این پرسش که آیا جنگ با درونمایههای خشونت، نبرد، کشتهشدن، شهادت و… میتواند برای مخاطبان کودک و نوجوان جذاب باشد؛ گفت: آیا میتوانیم برای گروه سنی نوجوان به سراغ آثاری با موضوع جنگ برویم؟ برای گروه سنی کودک و نسلهایی که با ادبیات جنگ و مفاهیم آن آشنایی ندارند، چه شیوهای را باید در پیش گرفت.
ترس بچهها از جنگ فراموش نخواهد شد
خسروباباخانی ضمن پاسخ به پرسشهای مطرح شده، به خاطرات خود در دوران جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: جنگ در بیابان اتفاق نیافتاده که کودکان و نوجوانان درگیر آن نشده باشند بلکه جنگ به خانههای ما راه پیدا کرده بود. امروزه ما با دیدن فیلم ها، سریال ها، مستندها و… با توپ و تانک آشنا شدهایم اما در دوران جنگ کودکان و نوجوانان با این مسائل آشنایی نداشتند. در نتیجه شاهد آسیبهای بسیار جدی ناشی از جنگ در این گروههای سنی هستیم. مردم در حال گذراندن زندگی و کودکان و نوجوانان در حال آماده شدن برای رفتن به مدرسه بودند که جنگ آغاز شد.
باباخانی ادامه داد: موضوعی را که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد، ترس بچهها از جنگ بود و در نتیجه این ترس، آسیبها و بیماریهای زیادی را متحمل شدند که همچنان آنها را به دوش میکشند. نوجوانان به شدت درگیر جنگ بودند و به خاطر سن و سالی که داشتند از جنگ نمیترسیدند و هیجان زیادی داشتند که منجر به انجام کارهای عجیب و غریبی میشد، کارهایی که جایی از آنها گفته نشده است.
ادبیات کودک با جنگ نسبت مستقیم دارد
در ادامه این نشست، محمود جوانبخت با تاکید بر اینکه در دنیا هیچ موضوعی وجود ندارد که نویسنده و هنرمند اجازه نوشتن درباره آن را نداشته باشد، گفت: ما موضوع زرد نداریم بلکه رویکرد زرد داریم. بنابراین نمیتوانیم بگوییم موضوعی وجود دارد که نباید برای کودکان و نوجوانان نوشت. تعدادی از نویسندگان شروع کار خود را با ادبیات حوزه کودک آغاز میکنند چرا که تصور میکنند نوشتن برای این گروه سنی آسان است؛ در صورتی که اینگونه نیست. به هیچ عنوان نمیتوانیم بگوییم، نمیتوانیم برای کودکان و نوجوان در مورد جنگ بنویسیم.
این نویسنده افزود: نوشتن برای کودکان ابزار و الزامات خاص خودش را دارد که نویسنده اهل نوشتن باید با آنها آشنا باشد و یاد بگیرد. سختترین مفاهیم عالم را میتوانیم به زبان ساده برای کودکان بگوییم. برای این کار نیازمند، آشنایی با روانشناسی هستیم و باید کودکان را دوست داشته باشیم و روابط عاطفی با آنها برقرار کنیم. در نتیجه، مجموعه مفاهیم و کلماتی که برای آنها مینویسیم باید مناسب سنشان باشد. وقتی میخواهیم ماجرای بزرگی درباره جنگ برای کودکان بنویسیم باید برای جهان کودک قابل درک باشد و روابط علت و معلولی بین مفاهیم را به گونهای برای آنها شرح دهیم و بنویسیم که کودکان با خواندن و شنیدن آنها قانع شوند. بنابراین هیچ موضوعی از جنگ، شهادت، خشونت و… وجود ندارد که نتوانیم برای کودکان و نوجوانان بیان کنیم. ادبیات کودک با جنگ نسبت مستقیم دارد.
استفاده از طنز به معنای دستکاری در جنگ نیست
در ادامه، رضایی با بیان اینکه کودکان هم میتوانند برداشت خودشان را از جنگ داشته باشند، گفت: نویسندگان باید نوع نوشتن برای این گروه سنی را بلد باشند. تعدادی از نویسندگان از عنصر طنز در نوشتن استفاده میکنند تا با نوجوان ارتباط برقرار کنند. آیا این عنصر تنها تمهیدی است که با استفاده از آن بتوانیم داستان جنگ را برای نوجوانان بیان کنیم؟
باباخانی در پاسخ به پرسش مطرح شده، گفت: استفاده از طنز، تنها راهکار نیست. من به لحاظ کلامی، طرفدار طنز هستم اما به عنوان تنها عنصر آن را نمیپذیرم؛ چرا که فکر میکنم با کار جدی رو به رو نبودم و یک کار فان و سرگرم کننده خوانده ام. هنگام نوشتن برای نوجوانان با عناصری روبه رو میشویم که خاص این گروه سنی است و برای ننوشتن آنها دچار خودسانسوری میشویم. در نتیجه یکی از راه ها، پناه بردن به دامن طنز است. درحالی که این گروه سنی، آسیبهای زیادی از جنگ دیدهاند که جایی بیان و ثبت نشده است. –
جوانبخت با تاکید بر اینکه طنز، تکنیک نیست، گفت: طنز رویکرد و نگاه نویسنده است که موضوع را جدی نمیبیند بلکه میداند چگونه آن سوی دیگر یک صحنه جدی را غیرعادی بیان کند و خواننده را بخنداند. استفاده از طنز به معنای دستکاری در جنگ و قابل تحمل کردن وقایع جنگ برای مخاطب نیست. ادبیات قواعد خوش را دارد.
وی ادامه داد: میانگین سنی رزمندگان ما در جنگ، جوان است و نوجوانان زیادی در جنگ حضور داشتند. دهه ۶۰ کار جدی در حوزه کودک و نوجوان نداریم اما دهه۷۰ اوضاع بهتر میشود. ادبیات کودک و نوجوان، خیلی از ادبیات بزرگسال پرت نیست و دوشادوش هم پیش رفته اند. بخشی از نویسندگانی که در عرصه بزرگسال مینویسند در حوزه کودک و نوجوان هم حضور دارند که شاخصترین آنها احمد دهقان است که شش دانگ، یک نویسنده جنگ است. کتاب «بچههای کارون» از بهترین رمانهای حوزه جنگ است که بسیار درجه یک است اما به اندازه کافی دیده نشده است.
این داستاننویس افزود: هرچه از جنگ فاصله میگیریم راحتتر میتوانیم درباره جنگ حرف بزنیم. توانستهایم در مسیری قرار بگیریم که تعلق خاطر به اتفاقاتی که رخ داده سرجای خود قرار دارد و به این رشد، دریافت و درک رسیدهایم که گفتن واقعیتها خللی به تعلق خاطر ما وارد نمیکند.
ادبیات در ایران، غریزی است
در ادامه، رضایی گفت: داوود امیریان، محمدرضا بایرامی، داوود غفارزادگان، علی آقاغفار و… برای نوجوانان مینویسند. آیا اثر یا آثار شاخص و مطرحی در حوزه کودک داریم؟
باباخانی در پاسخ به این سوال گفت: در حوزه کودک، آثار شاخصی نداریم اما در حوزه نوجوان با آثار شاخصی رو به رو هستیم.
جوانبخت نیز درباره آثار شاخص حوزه جنگ برای کودکان گفت: ادبیات در ایران غریزی است و درباره موضوعات تحقیق و پژوهش صورت نمیگیرد. افرادی مانند احمد دهقان، علی آقا غفار و خسروباباخانی از تجربهها و خاطرات خودشان از جنگ مینویسند. کار کودک نیازمند مطالعه، تامل و پژوهش است. هرچند تشخیص کار شاخص در حوزه کودک کار سختی است و درباره آثار مربوط به این گروه سنی، حرفهای کمی زده شده است.
در ادامه رضایی گفت: راهکار مناسب برای تولید آثار در خور و شایسته در حوزه کودک و نوجوان چیست؟ آیا باید نهادها و سازمانهای متولی و تصمیم ساز فرهنگی وارد عمل شوند یا اجازه دهیم جریان به طور طبیعی پیش برود و هر کس به این حوزه علاقهمند است وارد عمل شود؟
باباخوانی در این باره گفت: در ادبیات کودک و نوجوان بسیار جوان هستیم اما ادبیات حوزه بزرگسال ما چندین قرن سابقه دارد. باید به دغدغههای مالی هم توجه داشته باشیم چرا که نوشتن یک اثر خوب، حداقل به یک سال زمان نیاز دارد. وقتی یک کتاب با تیراژ ۸۰۰ نسخه منتشر میشود و بعد از گذشت سه سال، تجدید چاپ نمیشود، آیا انگیزهای برای نوشتن آثار بعدی ایجاد میشود؟ وقتی در مترو، تاکسی و اتوبوس جوانی را در حال مطالعه کتاب میبینم از شادی ذوق مرگ میشوم این درحالی است که خود من در دهه ۶۰ در اتوبوس و تاکسی قصه مینوشتم.
جوانبخت نیز گفت: از تعداد آدمهایی که از تجربههای خودشان مینویسند، کم میشود و هرچه داشتند در مورد آن نوشته اند. هیچ نسخهای وجود ندارد که بگوییم بر اساس آن بنویسید و نمیتوان دستوری و فرمایشی نوشت. در کارگاهها و مراکز فرهنگی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید به دنبال تربیت نویسنده بود و در این مراکز باید به فکر تمهیداتی باشند که کودکان و نوجوانان با پدیده جنگ بیگانه نباشند. نویسنده ۲۵ساله امروز اگر بخواهد درباره جنگ بنویسد برای نویسندگانی همچون ما که جنگ را تجربه کردیم نوع نگاهشان به جنگ بسیار جذاب خواهد بود و حرف نو و برداشت جدیدی خواهند داشت. متولیان فرهنگی باید برای این موضوع تدبیری بیاندیشند.