حسین مهرانی:
ردپای «ردیف» در آثار «پاپ» نیز قابل مشاهده است/ «ردیف» به مثابه «رپرتوار» است/ لازمه آموزش مجازی وجود متدهای مشخص است/ درک «ردیف» به داشتههای تئوریک نیاز دارد
یک نوازنده، آهنگساز و مدرس دانشگاه میگوید: در ارائه ردیف «میرزا عبدالله» نظرات شخصی بسیاری اعمال شده است. از آنجا که این ردیف مرجع محسوب میشود و دانشگاهها نیز بر اساس همان از دانشجویان امتحان میگیرند، همیشه آن نظرات شخصی باعث سردرگمی دانشجویان و هنرجویان میشود. لذا کتاب «ردیف میرزا عبدالله» در این زمینه مزیتهایی دارد. مثلا افرادی که ردیف میرزا عبدالله را از روی اجرای برومند زده باشند با وجود این کتاب مورد ایراد قرار نمیگیرند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از کاستیهایی که همواره در زمینه موسیقی، بخصوص موسیقی ایرانی وجود دارد، کمبود منابع مکتوب آموزشی است. البته به لحاظ آماری تعداد آثار منتشر شده از سوی معلمان و استادان و مولفان کم نیست، اما مشکل اینجاست که اغلب آنها یا در گذشتههای دور نوشته شدهاند یا اینکه به لحاظ تخصصی و ساختاری دارای نواقص و معایبی هستند که این موارد به ظاهر کوچک و کماهمیت در آینده موسیقی ایرانی و شیوه خوانندگی و نوازندگی فعالان موسیقی ایرانی را با اشکلاتی مهم مواجه خواهد کرد.
حسین مهرانی (نوازنده، آهنگساز و مدرس دانشگاه) یکی از هنرمندان بیحاشیهای است که طی سالهای فعالیتش علاوه بر فعالیتهای تولیدی و اجرایی همواره دغدغه آموزش داشته و آثاری را نیز به رشته تحریر درآورده است. او که از محضر اساتیدی چون جهانشاه صارمی، شجاع الدین شکرلو، سیامک بنایی، بهمن رجبی، حسین علیزاده و هوشنگ ظریف بهره برده، کتاب دو جلدی «ردیف میرزا عبدالله» را در کارنامه دارد.
شما چندی قبل کتاب «ردیف میرزا عبدالله» را منتشر کردید و جلد دوم آن نیز به تازگی منتشر شد.
جلد دوم کتاب «ردیف میرزا عبدالله» ادامه جلد اول این اثر است. جلد اول کتاب به نتنگاری ردیف میرزا عبدالله با اجرای نورعلی برومند اختصاص داشت زیرا کتابهای موجود با اجرای نورعلی برومند دقیقا مطابقت ندارد.
آثار منتشر شده قبلی که حال نیز در بازار موجودند چه ایراداتی داشتند که در نهایت بر آن شدید کتاب «میرزا عبدالله» را به رشته تحریر درآورید؟
بخشهایی از آن ایرادات مربوط به وزن گوشهها و نتها بود. به عنوان مثال وزن گوشه «مهربانی» چهارپاره است، اما در اجراهای آقایان حسین علیزاده و داریوش طلایی وزن این گوشه چهارپاره نیست؛ زیرا در ابتدا اینگونه نوشته نشده است. این کاستیها باعث میشود نسل امروز به خوبی گوشهها را نشناسد. از طرفی برخی پژوهشگران نیز گفتهاند نتوانستهاند برای گوشه «مهربانی» شعر پیدا کنند. دلیلش این است که شعری با این وزن نداریم. مسئله این است که اتفاق و اشتباهی رخ داده و شاید اصلا دلیلش ویراستاری بوده اما به هرحال وجود دارد. تلاش من این بوده که با پرداختن به اجرای نورعلی برومند دقت ایشان در نوازندگی، نکات ریز و تکنیکهاییشان را در آوانگاری لحاظ کنم و به آنها بپردازم. البته در زمینه تئوری موسیقی ایرانی نیز نظراتی دارم که بر اساس همان نظرات، ردیف را آنالیز کردهام. موتیفها را بر اساس همه ردیفهای موجود (اعم از ابولحسن صبا و آقا حسینقلی و علیاکبر شهنازی و دیگران) جدا کرده و نامگذاریشان کردهام تا به وسیله آنها ردیف را تحلیل و آنالیز کنم. اینها اتفاقاتی هستند که در جلد یک کتاب «ردیف میرزا عبدالله» به آنها پرداختهام. و جلد دوم کتاب نیز ادامه جلد اول است. در جلد اول شور و آوازها را داشتیم و در جلد دوم به باقی دستگاهها پرداختهام. دومین جلد کتاب دو هفته پیش به بازار آمده و توسط انتشارات ماهور چاپ شده است.
قرار بود این کتاب را در سه جلد منتشر کنید؟
بله قرار بود این اثر سه جلد باشد اما به دلیل شرایط موجود تصمیم گرفتیم از حجم اثر بکاهیم.
از جلد اول کتاب «ردیف میرزا عبدالله» چه بازخوردهایی گرفتید و آیا میتوان به این اثر دوجلدی را منبع تلقی کرد؟
به طور کلی در ارائه ردیف میرزا عبدالله نظرات شخصی بسیاری اعمال شده است. از آنجا که این ردیف مرجع محسوب میشود و دانشگاهها نیز بر اساس همان از دانشجویان امتحان میگیرند، همیشه آن نظرات شخصی باعث سردرگمی دانشجویان و هنرجویان میشود. لذا کتاب «ردیف میرزا عبدالله» در این زمینه مزیتهایی دارد. مثلا افرادی که ردیف میرزا عبدالله را از روی اجرای برومند زده باشند با وجود این کتاب مورد ایراد قرار نمیگیرند. از آنجا که چندین سال در دانشگاه تدریس کردهام بسیار شاهد اعمال نظرهای شخصی بودهام. یعنی هرکس تلاش میکرد با روایت خودش از دانشجویان ایراد بگیرد و اینگونه بود که آنها دچار سردرگمی میشدند. کتابی که من ارائه کردهام این مشکل را به نوعی رفع کرده است. زمانی که انتشارات «ماهور» نگارش کتاب را به من پیشنهاد داد از من خواست آن را به روایت خودم بنویسم زیرا سالهاست آن را تدریس میکنم و آثار دیگران را نیز خودم نواختهام و این موارد باعث شده که ردیف میرزا عبدالله را تکنیکی بزنم. اما من این کار را نکردم، زیرا تصورم این بود که اثر من نیز به دیگر روایتها میافزاید. در صورتی که این ردیف توسط نورعلی برومند روایت شده و این در حالی است که هنوز نوشتهای از او در اختیارمان نیست؛ یعنی هنوز نمیدانیم آقای برومند این ردیف را چگونه نواخته است! به انتشارات ماهور گفتم لااقل الان ردیف میرزا را خودم روایت نمیکنم، بلکه روایت برومند را مینویسم و پس از آن و در مراحل بعدی است که میتوانیم بگوییم نظرات شخصی بر این اساس به وجود آمده و ارئه شده است. درباره بازخوردهایی که گرفتم نیز باید بگویم هنرجویان در کلاسهای خودم منبعی مکتوب دارند و لازم نیست مداد دست بگیرند و به اصلاح نتها بپردازند. دوستانی که ردیفها را مینواختهاند نیز همیشه به من انرژی دادهاند و گفتهاند کتاب خوبی را نوشتهام و از اثر تعریف کردهاند، اما درباره چنین آماری من نمیتوانم نظر دهم و شاید این کار شما رسانههاست تا درباره منبع بودن اثر اطلاعات کسب کنید و از این موضوع باخبر شوید که کتاب تا چه حد در بخش آموزش مورد توجه است و تدریس میشود و تا چه حد راهگشاست.
باتوجه به اینکه در بخش آموزش حضوری جدی دارید و سالهاست در این زمینه فعالیت میکنید، بگویید شیوه آموزشی ما چه زمانی قرار است تغییر کند؟ به هرحال از دهههای گذشته تاکنون تکنولوژی تغییرات بسیار کرده و زندگی مردم را نیز تحت تاثیر قرار داده و آموزش و تدریس نیز از این اتفاق مستثنی نیست.
مسئلهای که در دوران آموزش خودم وجود داشت این بود که برای سادهترین تکنیکها نیز متد و روشی مشخص نداشتیم. مثلا ممکن بود یادگیری تکنیکی ساده سالها طول بکشد. یعنی در واقع تکنولوژی آموزش وجود نداشته و هنوز هم وجود ندارد و خلا و کمبود آن همچنان احساس میشود. یعنی در کتابهای آموزشیمان مثلا تمرینی ارائه میدهیم که هنرجویان طی آن تکنیک «دراب» را بزنند و اجرا کنند، اما هیچگاه به آنها «دراب» زدن را آموزش نمیدهیم و فقط به آنها تمرین میدهیم در حالی که برای آن متدی نداریم. تغییراتی که در سوالتان به آنها اشاره کردید باید اتفاق بیفتد و حال نیز در حال رخ دادن است.
منظورتان تغییراتی است که به دلیل بحران بیماری کرونا در نحوه آموزش رخ داده و باعث عمومیت یافتن شیوههای مجازی و آنلاین شده است؟
بله. اما وقتی میخواهیم به شیوه مجازی تدریس کنیم چقدر برای آموزش متد در اختیار داریم و بر اساس چه روشهایی باید پیش برویم؟ بگذارید مثالی بزنم. شاید ده پانزده سال بود که ساز میزدم اما یک تکنیک ساده را بلد نبودم، اما حال هنرجویان من همان تکنیک را زیر سه ماه یاد میگیرند. وقتی با وجود متدهای مشخص و سیستمی که دربارهاش توضیح دادم به آموزش شاگردان بپردازیم، قطعا میتوانیم آموزش به شیوه مجازی را مدیریت کنیم.
یعنی آنها که سینه به سینه آموزش میدهند، نمیتوانند در زمینه آموزشهای مجازی موفق باشند؟
همینطور است. اگر روش به صورت سینه به سینه باشد، یعنی استاد بنوازد و شاگرد یا دانشجو تقلید و اجرا کند، سیستم مجازی جوابگو نخواهد بود. مقصودم این است که ما در زمینه آموزش دیگر روال گذشته را نداریم.
شاید شیوههای آموزش مجازی اتفاقی معمول خواهد شد؟
بله این اتفاق خواهد افتاد. چند روزپیش در مقالهای خواندم کمپانی بنز اعلام کرده که رقبای ما گوگل و دیگر موسسات و شرکتهای مشابه هستند، زیرا آدمها خیلی از خانهشان بیرون نمیروند. یعنی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به سمت و سویی جدید میرویم که آموزش آنلاین و مجازی نیز بخشی از آن است.
پس با این حساب هنرجویان و علاقمندان موسیقی باید این تغییر رویه را جدی بگیرند.
دقیقا. شرایط فعلی و تغییر رویه ایجاد شده ما را به سمت آموزش موسیقی کاملا علمی سوق میدهد. کتابها و مقالات و تمریناتی ارائه میشود که طی این اتفاقات نت حرف اول را میزند و هنرجو نیز باید بر همین اساس تمرین کند و بنوازد.
شیوه تدریس شما نیز به همین شکل است؟
بله بر همین اساس به آموزش شاگردان و هنرجویان میپردازم. مثلا به هنرجو میگویم این تمرین را بنواز و به او نتخوانی یاد میدهم. عکسی برای او میفرستم و او برای من فایل صوتی میفرستد و من در ادامه ایرادهای او را به صورت صوتی برایش ارسال میکنم و این روند ادامه پیدا میکند.
یعنی شاگرد باید بر اساس داشتههای تئوریکی در کلاسهای مجازی حاضر شود؟
ما به عنوان مدرس موسیقی باید آن اطلاعات لازم را به هنرجویان بدهیم. مثلا اگر هنرجو نتخوانیاش ضعیف است باید این مقوله را به او یاد دهیم. اگر هنرجو میخواهد آواز یاد بگیرد باید به او سولفژ بیاموزیم.
جالب است که در حال حاضر برخی خوانندگان و نوازندگان مطرح نتخوانی نمیدانند! اما به هرحال تدریس به شیوه مجازی یادگیری مولفههای مهم را برای هنرجویان و دانشجویان به نوعی اجبار تبدیل میکند که اتفاق خوبی است. این اجبار در یادگیری مقوله مهم ردیف نیز وجود دارد. درباره اهمیت و مفهوم ردیف نیز توضیح دهید و بگویید یادگیری آن برای هنرجویان و دانشجویان تا چه حد جدی است و کی و کجا به کمک آنها خواهد آمد؟
ردیف در واقع رپرتوار محسوب میشود. به طور کلی رپرتوار در تمام دنیا وجود دارد. در موسیقی دنیا هر نوازنده رپرتوار خاصی را از یک دوره یا یک آهنگساز مینوازد. مثلا زمانی که میخواهند از نوازندگان امتحان بگیرند میگویند رپرتوارت چیست؟ در ایران نیز این رویه وجود دارد و هر نوازنده رپرتواری را مینوازد. مثلا رپرتوار میرزا عبدالله یا شهنازی یا آقا حسینقلی و دیگران. میخواهم بگویم مقوله رپرتوار در موسیقی تمام دنیا وجود دارد. هرنوازندهای میگوید من این قطعات را نواختهام. یعنی او مجموعهای از قطعات را حفظ میکند و میزند و در محفوظاتش دارد. ردیف چندین بخش دارد که یکی از آنها تکنیک است و به نظرم در حال حاضر نوازنده به این مقوله بیشتر نیاز دارند. یعنی ممکن است نوازندهها از ردیف چیزی نفهمند و متوجه نشوند که در ردیف چه اتفاقاتی رخ میدهد، اما واقعیت این است که آنها تلاش میکنند ردیف را به صورت سینه به سینه، صحیح بزنند. بخشی که مربوط به درک ردیف است به داشتههای تئوری نیاز دارد و من برای آن وقت بسیاری صرف کردهام و همانطور که گفتم در اینباره نظریهای دارم و بر همان اساس هنرجویان و دانشجویان را آموزش میدهم. در واقع آنالیز ردیف که به همراه آموزش ردیف اتفاق میافتد به حفظ و درک موضوع کمک خواهد کرد. مرحله دیگر در یادگیری ردیف که هنرجو باید آن را حفظ شود، حین ملودی پردازی به کمک او خواهد آمد. یعنی او میتواند از داشتههای خود (که با یادگیری و حفظ موتیفهایی که در ردیف آموخته و من آنها را در کتابم نامگذاری کردهام) در آهنگسازی استفاده کند. در تمام آثار آهنگسازان، حتی آنهایی که در سبک پاپ فعالیت میکنند، ردپای ردیف قابل مشاهده است. محفوظاتی که از ردیف دریافت میشود به نوازنده و آهنگساز کمک خواهد کرد. ممکن است این اتفاق آگاهانه نباشد و مثلا شما نتوانید در اینباره آدرسی ارائه کنید و بگویید این ملودی در ذهن من آمده است. این ملودی از کجا به ذهن شما آمده؟ از ردیفی که آموختهاید و نواختهاید. همانطور که گفتم ردیف در واقع یک رپرتوار است و با نیاموختن و نزدنش بخشی از موضوع را نخواهیم داشت.