رضا صفاییپور پس از ۱۴ سال دوری از سینما نوشت:
نتوانستم در برابر عشق مقاومت کنم
رضا صفاییپور با نام مستعار طوفان، بازیگری را از ١٣٤٨ با فیلم قهرمانان به کارگردانی ژان نگلسکو آغاز کرد و در سابقهی بازیگری پنجاه و یک سالهی او بیش از ٧٠ فیلم سینمایی و چندین سریال تلویزیونی وجود دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رضا صفاییپور با نام مستعار طوفان، بازیگری را از ١٣٤٨ با فیلم قهرمانان به کارگردانی ژان نگلسکو آغاز کرد و در سابقهی بازیگری پنجاه و یک سالهی او بیش از ٧٠ فیلم سینمایی و چندین سریال تلویزیونی وجود دارد.
این بازیگر در حافظهی مردم بیشتر به عنوان ضدقهرمان و بازیگر اکشن کار نقش بسته است. او در سال ١٣٨٦ برای بازی نقش کاوه آهنگر در فیلم «پرچمهای قلعه کاوه» برندهی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنوارهی بینالمللی نور لسآنجلس شد. صفایی پور تاکنون در فیلمهایی چون «کانی مانگا» ،«خط آتش»، «شاهرگ»، «پلاک»، «تهاجم»، «سینه سرخ» ،«پاتک»، «صلیب طلایی» ،«پوتین» ،«چشم عقاب»، «سحرگاه پیروزی»، «حادثه در کندوان»، «میرزا کوچک خان»، «مرضیه» و سریالهای تلویزیونی «سیمرغ»، «خانه در آتش» و ... ایفای نقش کرده است.
این بازیگر به بهانهی حضورش در فیلم سینمایی «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی پس از چهارده سال دوری از سینما یادداشتی را منتشر کرده که به شرح زیر است:
«در ابتدا باید خاطرنشان کنم که در تمام سالهای فعالیت حرفهایم از گذشته تاکنون با وجود اینکه سینما حرفه و علاقهی اصلی من بوده و هست، همیشه سعی بر این داشتم تا با انتخابهایم به مخاطبین سینما احترام بگذارم. چراکه یقینن با حضور مخاطب است که سینما معنا و مفهوم پیدا میکند و احترام به مردم را مهمترین رسالت هنری خود میدانم. چون بر این باورم که رهآورد خلق یک اثر هنری باید انتقال پیام در جهت ارتقای فرهنگی جوامع باشد.
در دههی اخیر عوامل یاد شده باعث شد که در من گرایش چندانی برای حضور در فیلمها و نقشهایی که جذابیتی برایم نداشت حس نشود.
و اما چند سطری در رابطه با دلیل و تجربهی حضور در فیلم گیجگاه پس از سالها دوری از سینما، حدودا ٣ سال پیش بود که در خیابان به طور کاملا اتفاقی با جوانی برخورد کردم که با شوق به سمتم آمد و مرا در آغوش گرفت، پس از گپوگفتی صمیمانه با عشق و علاقهای وصفناپذیر از سینمای مورد علاقهاش و داستان فیلمی که سودای ساختنش را داشت برایم گفت، ذوق و شوقش مرا به وجد آورد، یاد روزگار جوانی افتادم که با عشقی بیحد و مرز قدم در مسیر سینما گذاشتم، از این دیدار چند سال گذشت و او با عزمی راسخ و با پشت سر گذاشتن موانع متعدد موفق به ساخت فیلم اولش شد، تنها عاملی که من دلزده از سینما را ترغیب کرد به این حضور، عشق بود و بس، نتوانستم در برابر عشقی که در چشمانش موج میزد مقاومت کنم، عشق به سینمای دههی شصت و هفتاد، عشق به هم نسلانم، عشق به سینمای قهرمانپرور که عاشقان فیلم را با خود همراه میساخت و عشق به ژانر و گونهای از سینما که خواسته یا ناخواسته توسط سازندگانش به ورطهی فراموشی سپرده و محجور واقع شد، ژانری که به گردن سینما حق دارد و مانند تمامی گونههای دیگر نیاز سینماست و تماشاگر در طلب آن.
و حالا پس از ده سال دوری از سینما حضوری کوتاه ولی خاطره انگیز (بماند به یادگار) در فیلم "گیجگاه" که ادای دینی است به دوران طلایی سینما، به کارگردانی عادل تبریزی، فیلمساز با انگیزه که با نوع نگرشش به این جنس سینما و تعلق خاطرش به سینمای قهرمان محور مرا مجاب کرد که در جلوی دوربین فیلمش ظاهر شوم تا با حضور نمادین خود سهمی اندک در تلنگری هوشمندانه که در مواجهه با اثر به مخاطب عام و خاص فیلم مبنی بر ضرورت نیاز کمبود فیلمهایی که یادآور حال و هوای خاطرهانگیز سینماست زده خواهد شد، داشته باشم.
در رابطه با این همکاری به صراحت شایان ذکر است که وقتی با کارگردانی روبرو میشوی که با فریم به فریم فیلمهای دوران سینمای آنالوگ و نگاتیو زندگی میکند و رویای فیلمسازیش در قالب فضاسازی و تداعی ویژگیهای آن مختصات سینمایی تحقق مییابد، خواه ناخواه مقاومت در برابر این ادای دین و به نظاره ایستادن را بیمهری خواهی دانست به مهری که در تمام سلولهای وجود خود بازیگرت نیز نسبت به سینمای دوران طلایی ساری و جاری است، امیدوارم که خروجی زحمات گروه همدل گیجگاه به دل مخاطبینش بنشیند.
رضا صفایی پور ٩٨/١٢/٢٤»