در گفتوگو با سازندگان مستند «از ایران یک جدایی» مطرح شد؛
بررسی تاثیرات اجتماعی و سیاسی «جدایی نادر از سیمین»
کوروش عطایی درباره فیلم مستند «از ایران یک جدایی» میگوید: موضوع مهم برای ما در این اثر این بود که چطور یک فیلم میتواند از قالب فیلم صرف خارج شده و تبدیل به یک پدیده اجتماعی شود. به صورتی که همه مردم که ممکن است خیلی هم پیگیر سینما نباشند، در کوچه و خیابان درباره آن حرف میزنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «از ایران یک جدایی» کار مشترک کوروش عطایی و آزاده موسوی به روایت بازخورد فیلم «جدایی نادر از سیمین» در جامعه پرداخته و داستان اولین اسکار سینمای ایران را تعریف میکند. این مستند شامل مصاحبه با مردم و نظرشان درباره فیلم "جدایی نادر از سیمین"، برنده شدن برای جایزه اسکار، صحنه اعلام نتیجه مراسم اسکار و عکسالعمل آنها است. «از ایران یک جدایی» محصول سینمای ایران در ژانر مستند اجتماعی بوده در سال ۱۳۹۳ ساخته شده است. به بهانه انتشار این فیلم در ویاودیها با کوروش عطایی به گفتگو پرداختیم.
زمانی فیلم «از ایران یک جدایی» را ساختید که روایت اولین اسکار سینمای ایران بود و اکنون با فیلم «در جستجوی فریده» نماینده سینمای ایران در اسکار پیش رو هستیم. فیلم «از ایران یک جدایی» تا چه اندازه در شکل دادن به مسیر فیلمسازی شما نقش داشته است؟
در واقع این دو فیلم ارتباط مستقیمی به هم ندارند. فیلم « از ایران یک جدایی» مستندی اجتماعی درباره بازتابهای اولین جایزه اسکار برای سینمای ایران بود و واکنش مردم، مسئولان درباره این اتفاق را روایت میکرد. در واقع تصویرگر این بود که در آن مقطع خاص چطور فیلم «جدایی نادر از سیمین» و جایزه اسکار آن برای مردم اهمیت پیدا کرده است.
ساخت این فیلم تجربههای خیلی زیادی برای ما داشت. به هر ترتیب با تیم حرفهای کار کردیم که خیلی چیزها از آنها یاد گرفتیم و قطعا میتوانم بگویم که فیلم «از ایران یک جدایی» در مسیر فیلمسازی ما تاثیر بسیار مثبتی داشت، هرچند حال و هوای آن خیلی با فیلم بعدی ما که «در جستجوی فریده» بود متفاوت است. چراکه «از ایران یک جدایی» بیشتر یک مستند اجتماعی است که حال و هوای ژورنالیستی دارد ولی «در جستجوی فریده» مستندی کاملا دراماتیک و شخصیت محور است.
درباره معرفی شدن فیلم «در جستجوی فریده» به اسکار نیز باید بگویم که یک اتفاق جداگانه بود و بر حسب اتفاق به فیلم قبلی که درباره اولین اسکار سینمای ایران بود، ربط پیدا کرده است.
بسیاری از سکانسهای « از ایران یک جدایی» با همراهی مردم و نظرخواهی از آنان ضبط شده است. آیا از ابتدا کلیت طرح فیلم موجود بود و همه چیز بر مبنای نقشهای از پیش تعیین شده جلو رفت یا اینکه بخشیهایی از فیلم به صورت بداهه شکل گرفته است؟
اصولا وقتی شما تصمیم میگیرید درباره سوژهای که همان لحظه در حال اتفاق افتادن است، فیلم مستندی بسازید، الویت مهم ثبت کردن آن ماجراست. فارغ از اینکه شما بدانید قرار است این فیلم به کدام سمت برود یا ندانید.
گاهی اتفاقی مثل جایزه اسکار رخ میدهد که در واقع ایده این فیلم هم از همان شب اسکار شروع شد که ما تصمیم گرفتیم واکنش مردم را نسبت به این اتفاق ثبت کنیم. بخشی از تصاویر مربوط به آن شب را نیز خودمان ضبط کرده بودیم و بخش دیگر را هم مردم به صورت خودجوش گرفته بودند که از آنها در فیلم استفاده کردیم. در واقع در ابتدا فقط همین بود ولی بعد گسترش پیدا کرد و ما به خیابانها رفتیم و درباره این اتفاق با مردم صحبت کردیم. در ادامه هم به سراغ عوامل فیلم رفتیم و با آنها صحبت کردیم. به این ترتیب ایده گسترش پیدا کرد و فیلمی شد که اکنون میبینید. ولی در حقیقت فیلم از شب اسکار شروع میشود.
اینکه قصه از شب اسکار شروع شده را در فیلم هم میگویید ولی ما سکانسهایی داریم که مربوط به قبل از اسکار و در خلال نمایش فیلم در ایران و کشورهای مختلف بوده که در آن از مردم نظرخواهی میشود و تصویری از جامعه دو قطبی ایران در آن زمان را نمایان میکند. آیا قسمتهایی از کار قبل از اسکار فیلمبرداری شده بود؟
بله. به طور کلی صحنههای نظر دادن مردم درباره فیلم دو قسمت است. بخشی از آنها تصاویر آرشیوی بوده که مربوط به گذشته است اما بخشهای دیگر آن نظر مردم درباره فیلم بوده که ما بعد از اسکار گرفتیم ولی در قسمت قبل از اسکار استفاده کردیم. ولی بیشتر پارت اول فیلم که مربوط به قبل از اسکار بوده، روایت و آرشیوی است که از مصاحبهها درباره این موضوع موجود بوده است.
ساخت اینگونه مستندها که در رابطه با اتفاقی مثل دریافت اسکار است در کشورهای اروپایی مرسوم بوده ولی در ایران کمتر شاهد چنین آثاری هستیم. چراکه ممکن است برخی لفظ تبلیغی بودن را به فیلم اطلاق کنند. باتوجه به این موضوع آیا ساخت این فیلم برای شما ریسک نبود؟
واقعا ما به این فکر نمیکردیم که این فیلم تبلیغ یک فیلمساز یا فیلم است و هنوز هم به این صورت فکر نمیکنیم. چون به نظرم اصلا اینطور نیست. این فیلم در واقع روایت حس و حال ما (که بخشی از این جامعه هستیم) نسبت به فیلم در حال و هوای آن روزهاست. یعنی حس و حالی که خودمان داشتیم در این ماجرا خیلی دخیل است و آن چیزی هم که سعی کردیم در آن رعایت کنیم و بیشتر برایمان جذاب بود همان بعد اجتماعی ماجرا بود که چطور یک فیلم میتواند از قالب یک فیلم صرف خارج شود و تبدیل به یک پدیده اجتماعی شود. به صورتی که همه مردم که ممکن است خیلی هم پیگیر سینما نباشند، در کوچه و خیابان درباره آن حرف میزنند.
حتی فیلم در سیاست هم تاثیرهایی میگذارد و ابعاد آن فراتر از یک فیلم شده و تبدیل به یک پدیده اجتماعی میشود که اسم ایران را در دنیا مطرح میکند. درواقع دغدغه ما بعد اجتماعی ماجرا بود که فیلم جدایی نادر از سیمین ایجاد کرده بود.