حمید خوانساری مطرح کرد:
رشد عجیب نوازندگی عود در ایران/ تکنیک عربی عودنوازی هیچگاه در ایران مرسوم نشد
حمید خوانساری میگوید: واقعیت این است که تا عودنوازی نداشته باشیم که آهنگسازی بداند و آهنگساز خوبی باشد، اوضاع همین است. من عودنواز باید بیایم و قطعهای بنویسم و رپرتواری تهیه کنم. یعنی بتوانم بر مبنای ساز عود برای یک گروه یا ارکستر قطعه بنویسم. در اغلب کنسرتها یک تارنواز و دو نوازنده کمانچه و سنتور نشستهاند و کلا مبنای کار کنسرتها بر اساس چنین سازهایی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عود یا بربط یکی از سازهای با قدمت و تاثیرگذار ایرانیست که نسبت به دیگر سازها گستره جغرافیایی وسیعتری را پیموده و علاوه بر کشورهای عربی و ترکزبان به موسیقی کشورهای همسایه نیز راه یافته است. حتی برخی از کشورهای قاره آفریقا نیز از ویژگیهای عود در موسیقی کشورشان بهره بردهاند و این روند همچنان ادامه دارد، با همه اینها عود نسبت به دیگر سازهای ایرانی مهجورتر بوده و آنطور که باید در موسیقی ایرانی جایگاه خود را پیدا نکرده است که این اتفاق دلایل متعددی دارد. شاید یکی از این دلایل اصلی که بر نحوه یادگیری نسلهای مختلف موثر بوده، عدم وجود منابع مکتوب آموزشی و پژوهشی تخصصی است. طی سالها و دهههای گذشته اساتید کمی در زمینه نگارش آثار مکتوب تلاش کردهاند و آن آثار مرجع قدیمی نیز به دلیل عدم بهروزسانی و ویرایشهای محتوایی نیاز هنرجویان و فعالان را مرتفع نکردهاند.
حمید خوانساری (مدرس و نوازنده سهتار، تار و عود) فارغالتحصیل هنرستان و دانشکده موسیقی یکی از افرادی است که طی یکی، دوسال گذشته با انتشار کتاب «مبانی عودنوازی» بخشی از این کاستی را جبران کرده است. این مدرس و نوازنده درباره بازخوردهایی که از کتاب «مبانی عودنوازی» گرفته، توضیح داد و به تشریح وضعیت کیفی و شیوههای نوازندگی ساز عود از چهل سال گذشته تاکنون پرداخت.
حمید خوانساری درباره چگونگی نگارش کتاب «مبانی عودنوازی» میگوید: من سعی کردم نسبت به نسلهای گذشته نگاه بینالمللیتری داشته باشم. به همین دلیل تلاش کردم از تکنیکها و انگشتگذاریهای بینالمللی استفاده کنم اما اصول را بر مبنای موسیقی ایرانی گذاشتهام. کاری که آقای نریمان انجام داد یک خوبی بزرگ داشت و آن اتفاق این بود که عود ایرانی را یاد میداد.
شما حدود دوسال پیش کتابی را منتشر کردید که «مبانی عودنوازی» نام داشت. طی این مدت و پس از نشر چه بازخوردهایی از سوی علاقمندان دریافت کردید و چقدر از این اثر مکتوب استقبال شد؟
کتاب «مبانی عودنوازی» طی یک سال و نیم گذشته دوبار تجدید چاپ شده و نسخههای آن به فروش رفته است. بسیاری از معلمان موسیقی منتظر چاپ چنین اثری بودند، البته نه از سوی شخصی خاص. آنها در واقع منتظر متدی مدونتر و برنامهدارتر و کلاسیکتر بودند.
پیش از این آثاری با ویژگیهای مذکور در دسترس هنرجویان و اساتید قرار نگرفته بود؟
به طور کلی نگاه و منظر آثاری که وجود داشت و منتشر میشد بازاری بود. آن آثار تلاششان این بود که هنرجویان ساز عود را به بازدهی و نتیجه فوری برسانند. قطعا چنین نگاهی خیلی دوراندیشانه و مدتدار نخواهد بود.
کتاب «مبانی عودنوازی» را بر چه اساس نوشتید و برای تکامل آن چه حد از تجربیات خودتان بهره بردید؟
من بر اساس سابقه تحصیل و تدریسم در هنرستان موسیقی پیش رفتم و هر آنچه را طی ده سال اخیر در زمینه تدریس جمعآوری کردم را در طول دو تا دو سال و نیم مدون نمودنم و نوشتن کتاب را به پایان بردم. به هرحال یکی از دلایل موفقیت کتاب را استقبال معلمان موسیقی میدانم.
شما در کتاب «مبانی عودنوازی» از درسهایی بهره بردهاید که در آموزش سازهایی چون سهتار و تار کاربرد دارند. آیا این اتفاق قبلا رخ داده بود؟ در این راستا از چه منابعی استفاده کردید؟
یکی از منابع ما کتاب تار و سهتار زندهیاد روحالله خالقی بود که 156 درس داشت و ما از حدود 35 تا چهل درس آن وام گرفتیم و آن درسها را در جهت استفاده برای ساز عود تغییر دادیم. البته برای چاپ سوم کتاب که مشغول تصحیح آن هستم آن درسهای قبلی موجود در کتاب کمتر خواهد شد و شاید به 20 تا 25 درس برسد. کلا 30 درس جدید به کتاب اضافه میشود و شاید ده درس از درسهای قبلی کم شود. احتمالا این آخرین تصحیح کتاب توسط من باشد، زیرا آثار دیگری به عنوان مکمل منتشر خواهد شد و در کنار این اثر قرار خواهد گرفت. یکی از آن تصحیحات انتشار دو زبانه اثر است و انگلیسی نیز به آن اضافه خواهد شد و دلیل این اتفاق این است که بسیاری از مخاطبان خارج ازکشور برای تهیه کتاب به من پیام میدهند و درباره چگونگی تهیه آن از من سوال میکنند لذا برای حل این معضل تصمیم دارم آن را در چاپ سوم به صورت دو زبانه منتشر کنم.
چرا تاکنون اثری درخور و موثر در زمینه عود منتشر نشده است و آیا در این بخش با کمبود استادان و مولفان مواجه هستیم؟
اتفاقا در زمینه عود ایرانی تا به حال نوازندگان خوبی داشتهایم، اما آنطور که باید مولفان خوبی نداشتهایم.
پیش از انتشار کتاب «مبانی عود نوازی» تا چه حد منابع تخصصی داشتهایم و آنها کدامها هستند و توسط چه کسانی تالیف شدهاند؟
آثار قابل شمارش موجود دو یا سه اثر بوده است. منظورم آثاری است که به عنوان متد مورد استفاده قرار گرفتهاند و برای یادگیری و آموزش به هنرجویان و علاقمندان پیشنهاد شدهاند. در این زمینه یک کتاب وجود دارد که نوشته آقای منصور نریمان است و «ردیف موسیقی ایرانی برای عود» نام دارد. این اثر حدود چهل، چهل و پنج سال پیش تالیف شده بود و در هنرستان موسیقی و به تبع آن در آموزشگاهها نیز تدریس میشده است. اتفاقا اثر آقای نریمان بسیار پرتیراژ بوده به این دلیل که منبع دیگری به جز آن وجود نداشته است. هیچگاه نیز تصحیح نشده و جایگزینی نداشته است.
چرا کتاب «ردیف موسیقی ایرانی برای عود» که تنها اثر مرجع درباره ساز عود بوده، هیچگاه تصحیح و بهروز نشده است؟
شاید به دلیل کسوت و سن و سال آقای نریمان کسی جرات تحصیح آن را نداشته و یا کسی این زحمت را به خودش نمیداده تا نسبت به آن نگاهی جدید داشته باشد. در حالی که اگر الان در اینترنت جستجو کنید چندین مدل انگشتگذاری و تکنیک و قطعه وجود دارد که میتوان از آنها برای ساخت متد استفاده کرد.
در کتاب «مبانی عودنوازدی» نگاه شما نسبت به تکنیکها چگونه بوده است؟
سعی کردم نسبت به نسلهای گذشته نگاه بینالمللیتری داشته باشم. به همین دلیل تلاش کردم از تکنیکها و انگشتگذاریهای بینالمللی استفاده کنم اما اصول را بر مبنای موسیقی ایرانی گذاشتهام. کاری که آقای نریمان انجام داد یک خوبی بزرگ داشت و آن اتفاق این بود که عود ایرانی را یاد میداد.
چرا از کتاب آقای روحالله خالقی استفاده کردید؟
زیرا هفتاد، هشتاد درصد آنهایی که به سراغ عود میروند، نوازندگان تار و سهتار هستند و به همین دلیل اغلب معلمان عود نیز معلمان تار و سهتار هستند. آنها بر اساس کتاب آقای خالقی هنرجویان عود را تعلیم میدهند زیرا بهطور معمولا کتابهای دیگری در اختیار ندارند یا نمیخواهند به سراغ کتابهای عود بروند به همین دلیل شیوه انگشتگذاری تار و سهتار را تدریس میکنند.
اینکه آن معلمان در آموزش عود شیوه انگشتگذاری تار و سهتار را آموزش میدهند رویهای درست است؟
خیر این رویه کاملا غلط است.
این ساز چه روندی را در جهت تکامل طی کرده است؟
از سالهای قبل تاکنون بخصوص از ده سال گذشته تاکنون تعداد هنرجویان و نوازندگان ساز عود چندین برابر شدهاند. به نظرم طی ده سال گذشته نوازندگی ایرانی عود رشد خوب و عجیبی داشتهاند.
با وجود این اتفاقات خوب اما جای عود همچنان در بخش آوازی، سولونوازی و بداههنوازیهای ارکسترهای ما خالی است. چرا؟
واقعیت این است که تا عودنوازی نداشته باشیم که آهنگسازی بداند و آهنگساز خوبی باشد، اوضاع همین است. من عودنواز باید بیایم و قطعهای بنویسم و رپرتواری تهیه کنم. یعنی بتوانم بر مبنای ساز عود برای یک گروه یا ارکستر قطعه بنویسم. در اغلب کنسرتها یک تارنواز و دو نوازنده کمانچه و سنتور نشستهاند و کلا مبنای کار کنسرتها بر اساس چنین سازهایی است. چرا؟ به این دلیل که نوازندگان چنین سازهایی نسبت به عودنوازان آهنگسازهای بهتری هستند. آن افراد به اصلاح بر سازشان سوار هستند و قطعاتی را مینویسند که سازهایشان جای مانور بیشتری داشته باشد. نمونه اینگونه آثار قطعات آقای کیهان کلهر است که بر اساس ساز اصلی ایشان، یعنی کمانچه نوشته و ساخته شده است. آن قطعات نسبت به خود آقای کلهر و حتی نوازندگی ایشان، خدمت بیشتری به کمانچهنوازی کردهاند. قطعات آقای اردشیر کامکار که آلبوم «بر تارک سپیده» را نوشته و ساختهاند بسیار کمک کننده بود و به رواج کمانچه سرعت عجیبی بخشید. یا قطعات آلبوم «دریا» ساخته اردوان کامکار نیز بر کم و کیف ساز سنتور تاثیر گذاشت. به طور کلی چند آلبوم تولید شدند و بر رشد و ارتقا وضعیت سازها موثر بودند. این روند در زمینه عود رخ نداده و ما چنین اتفاقاتی را برای این ساز کم داریم. یکی از آثار موجود در این زمینه آلبوم «شب سکوت کویر» ساخته آقای کلهر با صدای استاد شجریان بود که آقای حسین بهروزینیا در ابتدای آن سولوی زیبای عود را نواختند و همین اتفاق باعث شد نگاهها به عود جدیتر شود. یا حتی آلبومهای «دستان» که آقای بهروزینیا در آنها نقش بسیار داشتهاند نیز چنین تاثیری ایجاد کردهاند.
یعنی افزایش تعداد نوازندگان عود بر بهبود وضعیت این ساز موثر نخواهد بود؟
هرچقدر هم بر تعداد نوازندگان عود افزوده شود تا چنین اتفاقاتی صورت نگیرد و تا آلبومها و آثار قوی و موفق تولید نشود ساز عود از آن مهجوریت خارج نمیشود. علاوه بر اینکه تا افراد شایسته در کنسرتها و آلبوم سر جای خودشان قرارنگیرند بروز اتفاقات مثبت به تعویق میافتد. با این وجود بازهم میگویم که طی ده سال گذشته اتفاقات مثبتی رخ داده و بر تعداد عودنوازان به طرز چشمگیری افزوده شده و نوازندگان خوبی در راه هستند و به نظرم طی ده سال آینده اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.
درباره تفاوت استایل نوازندگی عربها با شیوه ایرانی کمی توضیح دهید.
شیوه عربی هیچگاه در نوازندگی ایرانی مرسوم نشد. البته چند نفر از نوازندگان خوب ایرانی شیوههای عربی را تا حدودی با شیوههای ایرانی آمیختند اما هیچوقت در این زمینه نوازندگان زیادی نداشتهایم تا آنجا که بگوییم فلانی با شیوه عربی عود مینوازد. اتفاقا شیوههای آقای نریمان و بهروزینیا در ایران جا افتاد. نمیگویم این روند خوب یا بد است اما از آنجا که این افراد در دسترس عموم جامعه موسیقی بودند، شیوهشان به نوعی جا افتاد. به هرحال متد آقای نریمان برای چهل سال پیش خوب و مناسب بود زیرا در آغاز راه بودیم. اما واقعا باید ده سال بعد اصلاح میشد که این اتفاق نیفتاد.
درباره کم و کیف شیوههای موجود توضیح میدهید؟
شیوههایی که میگویم شاید دو یا سه تا باشد. یکی از آنها شیوه انگشتگذاری است و دیگری شیوه مضراب زدن است و سومی جملهپردازی است. یعنی در جملهها از تکنیکهایی استفاده میشود و جملههایی نواخته میشوند که عربی یا ترکی هستند. به هرحال این شیوهها خیلی در ایران پا نگرفتند. مانند این است که شما عربی صحبت کنید و تصورتان این باشد که اگر عربی حرف بزنید در ایران جا میافتد و عمومیت مییابد. خیر اینگونه نیست. خیلی موارد را میتوان عوض کرد. من و شما موبایل دست میگیریم کت و شلوار میپوشیم و مثلا به شیوه غربی زندگی میکنیم، اما ماجرای زبان متفاوت است و تعویض و تغییر آن مانند فرهنگ زمان بیشتری میطلبد و بیشتر طول خواهد کشید. بنابراین شاید یکسری تکنیکها آمدند، اما گذرا بودند و از دست نوازندگان ما خارج شدند و در نهایت به موسیقی ما راه نیافتند و جایگاه ثابتی پیدا نکردند.
تفاوتهای فرهنگی را نمیتوان نادیده گرفت و به هرحال ما در این زمینه با عربها و ترکها تفاوتهایی داریم. هرچند اشتراکاتی نیز وجود دارد.
بله همینطور است. و اینکه زمانی که شما تکنیکی را به کار میبرید آن تکنیک باید در جملهای کاربرد داشته باشد.
در نهایت برای رسیدن به تکنیکهای مشخص چه راهکارها و تمهیداتی وجود دارد؟
به نظرم باید طی ده، پانزده سال آینده تکنیک ما استخراج و تولید شود، نه اینکه آن را از جایی برداشت کنیم. حتی نصیر شنبه نوازنده بزرگ عراقی آمد و تکنیک کندهکاری تار را در یکی از آثارش به کار برد. این اتفاق فقط برای بار اول جالب و لذتبخش بود و پس از ایشان در میان اعراب حتی یک نفر را ندیدم که از تکنیک کندهکاری تار در عود استفاده کند. زیرا عربها با این تکنیک نمیتوانند اثری بنوازند که به فرهنگشان بیاید. حتی استفاده از کندهکاری تار در عود ایرانی نیز کاربردی ندارد. نه اینکه شدنی نیست اما گوارا و زیبا نخواهد بود.
خودتان چه میکنید؟
در حوزه نشر اثری را در دست نگارش و تالیف دارم که درباره مقوله ردیف است که البته به نتیجه رسیدن آن حدود یک سال طول میکشد زیرا کار بزرگ و زمانبری است و به تنهایی نمیتوان آن را به نتیجه رساند.
این کتاب چه ارتباطی با ساز عود دارد؟
ردیف میرزا عبدالله که ردیف اصلی موسیقی ایرانی است تا به حال برای نوازندگان عود چاپ نشده و آنها به اجبار بر اساس تار آن را مینوازند. به همین دلیل با همکاری تیمی سیزده، چهارده نفره از هنرجویان و نوازندگان مشغول نگارش آن هستیم و امیدوارم پس از انجام این کار سنگین و انتشار آن، به رپورتوار عودنوازان افزوده شود. به جز این اثر همانطور که در ابتدا گفتم چاپ سوم کتاب «مبانی عودنوازدی» بیرون میآید و شاید جلد دومی برای آن داشته باشیم. کتاب دیگری نیز دارم که آماده چاپ است و منتظر رونق صنعت چاپ و بهبود شرایط فعلی هستیم تا آن را روانه بازار کنیم. این اثر «پنجاه قطعه برای عود» نام دارد که توسط نشر «نار و نی» منتشر خواهد شد و به پنجاه قطعه معروف دنیای عودنوازی اختصاص دارد، که آن قطعات متعلق موسیقی خاورمیانه و ایران هستند. قطعات محلی و ماندگار موسیقی ایرانی و آثاری که حتی برای تار و سهتار نت نشدهاند در این کتاب وجود دارند. این کتاب مکمل دیگر آثاری است که قرار است منتشر شوند و به نظرم حتی میتواند نسبت به کتاب «مبانی عودنوازی» جامعیت بیشتری پیدا کند؛ زیرا همه نوازندگان با هر سبک میتوانند از آن استفاده کنند. در حوزه نشر آثار صوتی نیز به این دلیل که طی دو سه سال گذشته مشغول نشر کتاب بودم، آثاری ارائه نکردهام و حال با وجود بیماری کرونا این فرصت دست داده تا بسیاری از آن آثار را جمع و جور کنم و پس از پایان یافتن بحران فعلی به ضبط آنها میپردازم. دو آلبوم موسیقی سنتی ایرانی را در دست تولید داریم که یکی از آنها در ایران و دیگری را به اجبار و به این دلیل که خواننده خانم دارد در خارج از کشور منتشر خواهد شد. این دو اثر دو آلبوم جدا هستند که یکی از آنها مربوط کنسرتی است که به اتفاق وحید تاج در فستیوالهای مختلف اجرا شدهاند. اثری نیز دارم که اولین آلبوم تکنوازی عود من به حساب میآید، زیرا من آلبومهای دو نوازی و گروه نوازی داشتهام. این اثر نیز در دست تولید و ارائه است و دلیل اینکه برای انتشارش صبر کردم، این بود که منتظر متریالهای لازم بودم تا به این ترتیب خودم را برای ارائه اثر بهتر راضی کنم. آلبوم دیگری نیز دارم که ضبط آن به پایان رسیده و ترکیبی از موسیقی ایرانی و اسکاندیناوی است که این اثر نیز با دو خواننده خانم که یکی از آنها ایسلندی و دیگری خانم ثمین قربانی از ایرانی است، ارائه خواهد شد. نوازندگان قطعات این آلبوم نیز ایرانی و ایسلندی هستند. این آلبوم در فوریه یا ژانویه 2021 یا قبلتر در بازار موسیقی اروپا منتشر و ارائه میشود.