سرپرست ارکستر «صبا» مطرح کرد؛
برخی میخواهند ویلون ایرانی و استاد صبا را حذف کنند/ ویلون هرگز در دانشگاهها تدریس نشده/ برخی اساتید تمام عمر فقط ردیف میرزا عبدالله را حفظ کردهاند
صمد برقی که در زمینه آموزش نیز فعال است، میگوید: طی پانزده، بیست سال گذشته که در خراسان به آموزش مشغول بودهام حدود دوهزار شاگرد داشتهام که از میان آنها شصت، هفتاد نفر تمام دورههای ویلون ایرانی و ردیفهای استاد صبا و استاد تجویدی را با وجود سن و سال پایین با عشق و علاقه گذراندهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از اتفاقات مثبت و با اهمیت عرصه موسیقی در سالهای پیش از انقلاب توجه بزرگان موسیقی به ساز ویلون و شیوه نوازندگی ایرانی آن است. گواه این موفقیت تولید آثار نوستالژیک ایرانی توسط بزرگانی است که خود نوازنده ویلون ایرانی بودهاند. حال آن آثار با وجود گذشت چند دهه همچنان توسط مخاطبان و علاقمندان موسیقی ایرانی شنیده و خوانده میشود. حبیبالله بدیعی، اسدالله ملک، ابوالحسن صبا، علی تجویدی و علیاصغر بهاری بزرگانی هستند که در شیوه نوازندگی ویلون ایرانی تبحر داشتهاند و به مدد وجود آنهاست که حال ردیفهایی برای ویلون ایرانی وجود دارد. با وجود خلق آثار ماندگار و اثبات اینکه ویلون در موسیقی ایرانی جایگاه با اهمیتی دارد، اما از سالهای پس از انقلاب، هرچه گذشته شیوه نوازندگی ایرانی ویلون همواره کمتر و کمتر مورد توجه قرار گرفته و حال میتوان گفت ویلون ایرانی در ارکسترهای موسیقی ایرانی هیچ جایگاهی ندارد.
اجرای گروه «خنیاگران خیام» به سرپرستی صمد برقی
صمد برقی (سرپرست ارکستر «صبا» و گروه «خنیاگران خیام») که از کودکی به نوازندگی ویلون به شیوه ایرانی پرداخته و در کمانچهنوازی نیز تبحر دارد، طی سالهای گذشته به آموزش ویلون ایرانی پرداخته و یکی از دغدغهمندان ویلون ایرانی است.
برقی درباره مهجور ماندن شیوه نوازندگی ایرانی و توجه هنرمندان و مسئولان ذیربط به این موضوع میگوید: مافیایی که در حوزه آموزش ایجاد شده و سیاستگذاری دانشگاه هنر را هم تحت تاثیر قرار داده، به طور کامل ویلون ایرانی را طرد کرده است، زیرا با قابلیتها، تواناییها و ویژگیهای ویلون ایرانی آشنا هستند و میدانند، مثلا اگر ویلون حبیبالله بدیعی از رادیو پخش شود، شاید کسی تار فلان استاد و سهتار دیگر استادی که پنجاه سال سابقه فعالیت هنری دارد و در دانشگاه تدریس میکند را نشنود و به آن توجه نکند.
نوازندگی ویلون به شیوه ایرانی را از کی و کدام استادان شروع کردید؟
یادگیری ساز ویلون با گرایش ایرانی را از شش سالگی آغاز کردم و نزد پدرم آموزش دیدم. پدرم شاگرد استاد فروغی بوده و دورهای را نزد استاد همایون خرم به یادگیری ویلون پرداخته است. تا حدود ده، دوازده سالگی به طور مستقیم زیر نظر پدر آموزش دیدم و کار کردم. البته پس از ده دوازده سالگی نیز از محضر پدر بهره بردم. اما شاید بتوان گفت، مهمترین اتفاق هنری زندگی من دیدار با استاد علی تجویدی بوده است. من در دوازده سالگی قطعهای از استاد علی تجویدی را مقابل خودشان اجرا کردم و ایشان از اینکه بچهای در آن سن این قطعه را مینوازد، بسیار خوشحال شد. من ارادت بسیاری به استاد علی تجویدی دارم و آقای بهرنگ آزاد که سالها شاگرد مستقیم استاد بوده نیز از دوستان خانوادگی و نزدیک ماست. آموزش و یادگیری و نوازندگی همچنان ادامه داشت تا اینکه در سالهای 1376 و 1386 دوبار در بخش ویلون ایرانی جشنواره موسیقی جوان نفر اول شدم. در آن مقطع استادانی چون همایون خرم، فرامرز پایور، داریوش پیرنیاکان و هوشنگ ظریف به عنوان داور در جشنواره موسیقی جوان حضور داشتند.
در دانشگاه چه سازی را انتخاب کردید و آیا آنجا ویلون به شیوه و با گرایش ایرانی تدریس میشد؟
پیش از تحصیل دوست داشتم در رشته موسیقی تحصیل کنم، اما این امکان وجود نداشت که در مقطع لیسانس یا فوق لیسانس ساز ویلون را با گرایش ایرانی انتخاب کنم، به همین دلیل کمانچه را انتخاب کردم و فوق لیسانسم را از دانشگاه هنر تهران گرفتم. اما با آنکه در دانشگاه ساز کمانچه را انتخاب کردم این اتفاق هیچگاه باعث نشد از ویلون و گرایش ایرانی، بخصوص ردیفهای استاد صبا و استاد علی تجویدی دور شوم.
در بخش آموزش چه عملکردی داشتهاید؟
طی پانزده، بیست سال گذشته که در خراسان به آموزش مشغول بودهام حدود دوهزار شاگرد داشتهام که از میان آنها شصت، هفتاد نفر تمام دورههای ویلون ایرانی و ردیفهای استاد صبا و استاد تجویدی را با وجود سن و سال پایین با عشق و علاقه گذراندهاند. جالب است بدانید در میان همان نوازندگان کم سن و سال، حال هستند افرادی که با وجود سنین حدود 13، 14 سال تمام ردیفهای استاد صبا و علی تجویدی را تمام کردهاند . این افراد پس از آغاز آموزش ویلون در سن شش سالگی، پس از شش، هفت سال، علاوه بر کتابهای هنرستان که شش جلد است و آثارش را نواختهاند، اغلبشان هر چهار روایت ردیف استاد صبا و ردیفهای استاد تجویدی را مینوازند. جالبتر اینکه با وجود شرایط نابسامان فعلی در زمینه ویلون به شیوه ایرانی آن افراد حاضر نیستند برخلاف خیلیهای دیگر به سراغ کمانچه بروند و ویلون ایرانی را رها کنند.
ویلون با گرایش ایرانی چه حد مورد توجه بوده و چه روندی را برای تکامل طی کرده؟
با اینکه پتانسیل و توانش وجود دارد، اما متاسفانه ویلون ایرانی طی این سالها بسیار مهجور شده است. ویلون به شیوه ایرانی از بسیاری سازهای ایرانی بالاتر و کارآمدتر است، اما با این حال سالهاست مورد توجه نیست و به انزوا رفته است. اگر توجه کنید بسیاری از ملودیهای خاطرهانگیز و آثاری که حال پس از سالها و دههها توسط مردم ایران زمزمه میشود، توسط ویلوننوازان ایرانی ساخته شده است. با مرور آثار به جامانده از گذشته، میتوان گفت بیش از هشتاد درصد آنها توسط نوازندگان ویلون ایرانی ساخته شدهاند. هنرمندانی چون استاد تجویدی، همایون خرم، حبیبالله بدیعی، ملک، یاحقی برخی از آن افراد هستند. حتی سیاوش زندگانی، علیاصغر بهاری و جواد لشگری نیز جزو این دستهاند. متاسفانه ویلون ایرانی طی پانزده سال گذشته به طرز عجیبی مورد بیمهری قرار گرفته است. در پانزده سال اخیر این بیمهریها شدت یافته و جدیتر شده است. ویلون ایرانی از آخرین دوره حضورم در جشنواره موسیقی جوان حذف شد. یعنی از سال 1386 تاکنون بخشی به عنوان ویلون ایرانی در جشنواره موسیقی جوان وجود ندارد.
دانشگاههای هنر چه حد به ویلون با گرایش ایرانی توجه نشان دادند؟
اتفاقا، اتفاق بد دیگر در دانشگاهها و سیستم آموزشی این مراکز بخصوص دانشگاه تهران و دانشگاه هنر رخ داده است. اینگونه به نظر میرسد که مسئولان و استادان این دانشگاه نمیخواهند ویلون ایرانی آموزش داده شود. متاسفانه از سالهای پس از انقلاب به بعد هیچگاه در دانشگاههای ما ویلون ایرانی تدریس نشده و چنین رشتهای نداشتهایم. هیچوقت. و طی سالهای گذشته نیز متاسفانه ویلون ایرانی ستیزی بسیار عجیبی در دانشگاه هنر وجود دارد.
چرا؟
به نظرم دلیل این اتفاق بد، طرز فکر اشتباه هیئت علمیهاست؛ بخصوص هیئت علمی حاکم بر دانشگاه تهران. متاسفانه برخی از اساتید دانشگاه هنر افرادی هستند که در تمام عمر صرفا ردیف میرزا عبدالله را حفظ کردهاند و حتی در کار خودشان یک خروجی قابل قبول دیده نشده است. در این زمینه میتوان گفت مثلا چکیده عمر فلان استاد که 50 سال از عمرش را صرف موسیقی کرده حتی یک پیشدرآمد، تصنیف یا چهارمضراب نیز نبوده است. آنها میدانند اگر ویلونیستها جان بگیرند و دور بگیرند امکان دارد از میان آنها بدیعیها و یاحقیها بیرون بیایند و کسی به ساز آنها توجهی نمیکند و آثارشان را گوش نمیکند. حال شما حساب کنید چنین افرادی برای تمام رشتهها و بخشهای موسیقی و چگونگی سازبندیها و سلایق هنری تصمیم گیری کردهاند و در واقع همین اشخاص ویلون با شیوه ایرانی را نابود کردهاند. این رویه باعث شده به جز استادانی مانند روزبه کلانتر و برخی دیگر در کل ایران نوازنده ویلون ایرانی نداشته باشیم. متاسفانه خیلیها میخواهند نه تنها ویلون ایرانی را بلکه انسان بزرگی مانند استاد صبا را حذف کنند و در مقابل فردی مانند نورعلی خان برومند را مورد توجه قرار دهند و مثلا او را جایگزنش کنند.
یعنی پای گنگ یا مافیا در میان است؟
بله و این مافیایی که در حوزه آموزش ایجاد شده و سیاستگذاری دانشگاه هنر را تحت تاثیر قرار داده به طور کامل ویلون ایرانی را طرد کرده است، زیرا استادان و مسئولان دانشگاه هنر با قابلیتها، تواناییها و ویژگیهای ویلون ایرانی آشنا هستند و میدانند، مثلا اگر ویلون حبیبالله بدیعی از رادیو پخش شود، شاید کسی تار فلان استاد و سهتار دیگر استادی که پنجاه سال سابقه فعالیت هنری دارد و در دانشگاه تدریس میکند را نشنود و به آن توجه نکند.
باتوجه به اینکه ویلون (به شیوه ایرانی) و کمانچه در موسیقی ایرانی به لحاظ صدا دهی تاحدودی شبیه یکدیگرند و اغلب کمانچهنوازان گذشته ما، ویلون مینواختهاند، بگویید این دوساز تا چقدر بر پیشرفت یکدیگر تاثیر گذاشتهاند؟
متاسفانه این سوءتفاهم وجود دارد که وجود و بودن ویلون باعث عدم رشد کمانچه شده است. درصورتیکه اینگونه نیست و تصورم این است که دلیل عقبماندگی کمانچه خود کمانچهنوازان هستند. ما هیچوقت کمانچهنوازی در سطح و اندازه زندهیادان پرویز یاحقی و حبیبالله بدیعی نداشتهایم.
کدام کمانچهنوازان راه بزرگانی چون یاحقی و بدیعی را پیمودند؟
تنها افرادی که در این سالها تاحدودی میتواند با این بزرگان برابری کنند، استاد علیاصغر بهاری و آقای اردشیر کامکار هستند. بیشک کمانچهنوازان بسیاری داریم و نمیخواهم از کسی نام ببرم، اما واقعا نمیتوان شیوه و آثار بسیاری از نوازندگان فعلی را در کنار آثار بزرگانی چون استاد اسدالله ملک و یاحقی و بدیعی قرار داد.
اینکه استاد ملک، پرویز یاحقی و حبیبالله بدیعی رهروان و ادامه دهندهای ندارند اتفاق بسیار بدی است.
بله درست است این اتفاق به هیچوجه به نفع موسیقی ایرانی نیست و شدیدا به آن آسیب زده و در صورت ادامه این روند آسیبهای جدیتری در پی خواهد داشت. متاسفانه پوپولیسم موجود و آن حالت عوامگرایانه موسیقی اتفاقی است که باعث این عدم توجه شده. در حال حاضر موسیقی نوعی «شو» است و وجه شنیداری آن جنبه دیداری پیدا کرده است. به همین دلیل میگویم موسیقی امروز نوعی «شو» است زیرا مخاطب آن را میبینید. این موضوع باعث شده آن آثار نابی که در سالها و دهههای گذشته تولید و اجرا و ارائه میشده، از ذائقه مردم پاک شود. در حال حاضر مردم با آثار با ارزش و باکیفیت ایرانی غریبه شدهاند. البته با وجود همه این مسائل و موضوعات هنوز ویلون ایرانی برای بسیاری مهم و با اهمیت است و همچنان در زندگی و خود برخی وجود دارد.
نگاه دهه هفتادیها و هشتادیها نسبت به موسیقی ایرانی چیست؟
حتی جوانان و نوجوانان دهه هفتاد و هشتاد که هنرمندان گذشته ما را ندیدهاند، نیز به راحتی با آثار هنرمندانی چون یاحقی و دیگران ارتباط برقرار میکنند؛ زیرا آن آثار، دارای محتوا و معنا هستند است و ضمن ایرانی بودن، مملو از نوآوری و خلاقیت هستند. درکل عدم خلاقیت استادان حال حاضر باعث تنزل و انزوای موسیقی ایرانی بخصوص ویلون به شیوه ایرانی شده است. و متاسفانه جشنوارهای با محوریت سازهای ایرانی و سازهایی چون ویلون با گرایش ایرانی جشنوارهای وجود ندارد و جشنوارههای فعال نیز به مشکلات و کاستیهای مذکور توجهی ندارند و گاه درگیر باند و باندبازی هستند و بر روند و کیفیت ویلون ایرانی تاثیری نداشتهاند.
برای بهبود وضعیف فعلی چه پیشنهادی دارید؟
من در مشهد آموزشگاه دارم و در دانشگاه نیز تدریس میکنم. خوشبختانه چهار سالی است در مشهد دانشگاه غیرانتفاعی موسیقی دایر شده و من مدیر گروه و جزو هیئت علمی آن هستم و به دانشجویان نوازندگی سازهای ایرانی تدریس میکنم. لذا خیلی مشتاق هستم با شرایط و امکانات لازم اتفاقی را رقم بزنم. حتی میتوان جشنواره ملی ویلون ایرانی برگزار کرد. به جرات میتوانم بگویم در حال حاضر این پتانسیل وجود دارد.