دونده ماراتنِ معذرتخواهیِ اهل کره جنوبی:
آمریکا پلیسی است که از پشت سر پول میگیرد/ "نه" به جنگ در هیچجا/ ایران مهماننوازترین کشور در کل اوراسیاست/ اینجا کشوری به گوشها آشنا ولی از چشمها دور است
کانگ میونگ کو معتقد است: ایران کشوری است که به گوشها آشناست ولی دور از چشمها است و جایی است که آرامش آن در قلب من جاریست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کانگ میونگ کو (دونده ماراتن اهل کره جنوبی) به سفیر صلح دو کره معروف است. او که دونده ماراتن است و ۶۰ سال دارد با هدف اتحاد دو کره، مسافت ۱۶ هزار کیلومتری هلند تا کرهشمالی را طی ۱۴ ماه دوید. او سال گذشته به ایران سفر کرد و با رسیدن به بابل مازندران، تندیس بهارنارنج را از مسئولان این منطقه دریافت کرد.
میونگ کو پس از دیدن جاذبههای ایران و بازگشت به کشور خود، در مصاحبهای که با یکی از رسانههای کشورش داشت از ایران و زیباییهایش صحبت کرد. در ادامه متن این گفتگو را میخوانید:
وقتی به ایران فکر میکنم، هیچ وقت فکر پادشاه ایرانی که روی قالیچه پرواز میکرد و عمارتهای عظیم و مساجد بزرگ، از سرم نمیرود. ایران کشوری است که به گوشها آشناست ولی دور از چشمها است و جایی است که آرامش آن در قلب من جاریست. برای ما، خاورمیانه یکی از مکانهایی است که با غبارهای سوءتفاهم و تعصبات پوشانده شده است، چراکه ما با چشمان غربی به آن نگاه کردهایم. اگر عینکهای رنگیای را که غربیها بر چشمان ما گذاشتهاند را برداریم و با چشمان پاک و شفاف خود به آنها بنگریم، ایران به سرعت به عنوان یک کشور زیبا، جذاب، دوست داشتنی و اسرارآمیز به ما رو میکند. از منظر جغرافیایی، ایران کمی دور است اما از لحاظ تاریخی کشوری است که مبادلات بسیاری با ما داشته است.
کره جنوبی سیزده درصد از واردات نفت خود را از ایران تامین میکند. گفته شده است که از بین ده وسیله ضروری برای تازه عروس و دامادهای ایرانی، هشت مورد آن محصولات کرهای هستند. بازار تلویزیون، ماشین لباسشویی، سیستمهای خنک کننده، یخچال و اتومبیل از آن محصولات هستند. ایران، سرشار از محصولات کرهای است. اما تجارِت میان دو کشور کره و ایران به مدتها قبل برمیگردد. شیشههای بسیار زیادی در میان آثارهای باستانی به جا مانده از سلسله شیلا، در کره جنوبی یافت شده است. مجسمه سنگی مقبره سلطنتی شیلا هم بر خلاِف تصویر ما، منقّش به تصویری از ایرانیان است. شئویانگ از رقصهای قدیمی ما نیز در اصل یک رقص ایرانی است. شمشیر طلایی شیلا نیز نشانی از فرهنگ فارسی دارد.
چوگان ورزشی کاملا عشایری است که در ایران آغاز شده است. در همان دورۀ شیلا یک بازی مشابه چوگان به نام گیوچو داشت، این دو کشور باستانی در آن زمان، بازیهای بین المللی دوستانه برگزار میکردند که گفته شده است که نتیجه پیروزی، دو بر هیچ به نفع ایران بوده است. به دلیل اینکه هیچ مدرکی در کره باقی نمانده است و این اسناد و مدارک، تنها در ادبیات فارسی موجود است و از آنجا که نتیجه مسابقات چوگان دقیق نیست، باید آن را همانطور که موجود است قبول کرد. حتی امروزه، با همان سنت مسابقه فوتبال ایران و کره همچنان مسابقهای بزرگ است.
کل اوراسیا را که دویدم، ایران را مهماننوازترین کشوری که در آن بودم، یافتم. اگرچه نژادهای ما متفاوت است اما ایرانیان ما را به عنوان کشور برادر خطاب میکردند و به من میگفتند ما همان فرهنگ احترام به بزرگسالان و ارزشگذاری بر افتخارات را داریم و همچنین فرهنگ بومی ما مشترک است. ما به این همه ارتباط، حتی فکر نکرده بودیم. اما ایرانیان توضیحات هیجانانگیزی در مورد ژانگوت و سوجوچیما یا همان روپوشهای زنانه کرهای، که کل بدن زنان را در کره باستان میپوشاند، دادند که آن دقیقاً شبیه حجاب یا چادر ایرانی است.
ایران دارای مجموعه کمنظیری از حماسههای گفتمانی به نام کوشنامه است که در قرن یازدهم نوشته شده است. این کتاب داستان پارسی، سلسله حکومتهای تانگ و شیلا را در کره باستان، روایت میکند. در این کتاب آمده است: ثمره عشق آتشین شاهزاده ایرانی آبتین و ملکه شیلا پارارنگ، پسری به نام فریدون است که طبق گفتههای این کتاب، فریدون همان قهرمان افسانهای از شیلا به پارس بازمیگردد. اما در نوشتار های تاریخی کره این مطالب نوشته نشده است.
آبتین پادشاه ایرانی، با سختی و مشقّت برای زندگی با پناهندگان خود به چین میرود و وقتی که اوضاع چین بیثبات میشود، حتی با پادشاه شیلا در شبه جزیره کره دیدار میکند. او معروف به این است که سرشار از طلا و سر آمد در زیبایی در آن زمان از تاریخ بوده است. در رزمنامه آمده است که تایهو، پادشاه صالح و خردمند شیلا، دو شاهزاده را میفرستد تا به گرمی از آبتین استقبال کنند. کاخ شیلا مانند بهشتی معطر و پر از پریهایی شبیه عروسک و ماه روی بود و آبتین ازآنجا بازدید کرد.
طبق شنیدهها، کاخ او همچون بهشتی بود که پادشاه در آن زندگی میکرد. پوشیده از طلا بود و همه صندلیها به یاقوت کبود، زینت پیدا کرده بودند. با آمدن بهار وقتی که انواع گلها در قلمرو اسرارآمیز و طلایی سیلا شکوفا میدادند، شاهزاده آبتین که در هنگامه بهار، در باغ کاخ قدم میزد و پرنسس پرارنگ، دختر پادشاه تایهو را میبیند و هیجان خاصی را که هرکسی یک بار در زندگی تجربه میکند را احساس میکند. این دو عاشق که شیفته یکدیگر شدند، فراتر از مرزها و نژادها با هم ازدواج میکنند.
یک سال بعد، پسری زیبا از این ازدواج متولد شد. ملکه شیلا به همراه آبتین و پسرش فریدون وطن خود را ترک کردند و در طی جادهای طولانی و سخت به ایران رفتند. پارارنگ، شیلا را در یک مسیر دریایی طولانی ترک کرد و خودش، شوهر و پسرش در دو کشتی که توسط خانواده سلطنتی شیلا آماده و تجهیز شده بود، به همراه ملوانان و خدمتکاران سوار شدند و به سمت پارس عزیمت کردند. آنها باید از نخستین مهاجران کرهای به ایران شمرده شوند.
متأسفانه، در سرزمینی غریب و بسیار دور، ملکه شیلا، پارارنگ همسرش را در جنگ از دست داد، اما او از پسرش محافظت کرد تا به لطف استقامت و عشق مادرانه ی یک زن کرهای، با وجود همه سختیها او را به گونهای تحسین برانگیز تربیت کرد. با بزرگتر شدن فریدون، او مردم را جمع کرد تا ارتش عرب، دشمن اجداد خود را شکست دهند. خلاصه اینکه، فریدون یک قهرمان پارسی است که تاریخ جدیدی را خلق کرد.
در فرهنگ اسلامی، جایی که فرهنگ شراب وجود ندارد، مردم زود به خانه میآیند و در مورد ماجراهایشان با خانوادههای خود صحبت می کنند و تلویزیون تماشا میکنند. بنابراین، اگر یک درام در اینجا محبوبیت پیدا کند، جایگاه آن در میان بینندهها، بیش از هفتاد، هشتاد درصد است. گفته میشود سریالهای ما مانند یانگوم و جومونگ وقتی به پخش مجدد یکبار و دوبار میرسند، بیش از نود و پنج درصد نرخ بیننده دارند. مردان، زنان و کودکان ایرانی لی یونگای و سونگ ایل گوک را دوست دارند. در میان آنها جومونگ، سونگ ایل گوک محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
وقتی غذا را در رستوران به پایان رساندم و هنگام پرداخت به "جومونگ" اشاره کردم، آنها گفتند، قابل نداره. این یعنی خانه خودتان است.
حتی وقتی ماشینِ پشتیبان من دچار تخلفات ترافیکی شد، اگر به پلیس میگفتم "سونگیلوک" او تایید میکرد و به من میگفت که فقط بروم. گویی دیروز بود که با کودکان بازیگوش ایرانی دویدم که فریاد میزدند "یک کره! یک جهان! یک صلح!". اما گفته میشود که نیروهای مسلح ما به آبهای کشورشان اعزام میشوند. من هنوز چشمهای درخشان دختران دانش آموز ایرانی را در چشمانم میبینم که با هم میخندیدیم و از بالای کوهپایهها به گلهای کانولا نظاره میکردیم و با هم گپ میزدیم و در مورد گروه موسیقی بنگ تن بویز و لی مین وو صحبت میکردیم. در شهر بابل، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر، جواد بیژنی گفت: «نماد بابل بهارنارنج است و بهارنارنج نماد صلح است» و هنوز هم به وضوح به یاد میآورم که بیژنی یک لوح تقدیر به من داد و گفت: «ماراتونر صلح، من از سفر شما به بابل، شهر صلح بسیار قدردانی میکنم، بیایید برای صلح جهانی همه تلاش خود را به کار گیریم!»
این تنها کشور در جهان است که همزمان با کره شمالی علیه ایالات متحده برخواسته است. هر دو کشور یکی بیش از ۴۰ سال و دیگری بیش از ۷۰ سال است که متحّمل تحریمهای اقتصادی هستند. من متاسف و غمگین شدم از این بابت که زندگی مردم عادی و غیرنظامی در ایران، تحت تاثیر تخاصمات ایالات متحده ایران لطمه دیده است و به خاطر مرزبندیها سختیها و مشقّات بسیاری پدید آمده است.
دولت کره علیرغم مخالفت بسیاری از مردم تصمیم گرفته است، یگان دریایی چونگهای را به تنگه هرمز اعزام کند. ایالات متحده به نام اتحاد، ما را به کام جنگ و گرفتاریهای آن میکشاند، اگرچه ما مجبور به اتحاِد با آنها هستیم، زیرا ما به تنهایی هیچ راهی برای جلوگیری از جنگ نداشتیم. هفتاد سال است که دیگر پیمان صلحی نداریم اما، چه قدر ابلهانه به خاطر آنها در باتلاق جنگ با ویتنام گیر افتاده بودیم. در جنون اجتنابناپذیر جنگ، چه تعداد از شهروندانِ غیرنظامی ویتنامی، بیگناه فدا شدند و هزاران جوان ارزشمند و عزیز مفقود شدند؟ آیا این عقلانی است که باری دیگر نیروهای نظامی خود را وارد تنگه هرمز کنیم در حالی که تحت فشار ایالات متحده درگیر یک جنگ ناجوانمردانه در عراق شده بودیم؟ مسئولین ما به این اذعان دارند که نیروهای ما به طور مستقل فعالیت خواهند کرد اما این را به خاطر میآوریم که در طول جنگ ویتنام ما تیپ Pigeon را تنها با نام واحد پشتیبانی و ساخت و ساز ارسال کرده بودیم.
این جاده ابریشم راه گذشته و مسیر آینده است، اما مسیری در زمان حال نیست. با توجه به خودخواهی شدید ملیای که وجود دارد، این جاده اکنون در خطر تصلب شرایین قرار دارد. من امیدوارم که آمریکا بار سنگین پلیس بودن در جهان را بر زمین قرار نهد. چون اگر به گذشته نگاه کنیم، نمیتوانیم بگوییم که ایالات متحده کار خود را به خوبی انجام داده است. شاید آمریکا مانند پلیسی بود که از پشت سر پول می گرفت، در چنین شرایطی بهتر است چنین پلیسی اصلا وجود نداشته باشد. با این وجود درگیریهای ایالات متحده همیشه منجر به جنگ شده است که تبعات آن، وقایع فاجعهآمیزی همچون جنگ، پناهندگی و تلفات بوده است.
من در حال برنامهریزی برای یک ماراتن معذرتخواهی به طول ۱۸۰۰ کیلومتر از جنوب به شمال در ویتنام در پاییز امسال هستم. به تعداد ۵۰۰۰ سرباز کرهایای که به دلیل جنونِ جنگ ناپدید شدهاند و تعداِد بیشماری از غیرنظامیهای ویتنامی که بدون هیچ دلیلی خون خود را به کام مرگ ریختهاند. با افراد دوستدار صلح خواهم دوید و برای شادی روح ایثارگران، یک یادواره برگزار خواهم کرد. من میخواهم دوباره در ایران بدوم، اما امیدوارم هرگز این اتفاق نیفتد که مجبور باشم برای عذرخواهی از مردم ایران بدوم. ایران و کره باید برای صلح جهانی و سعادت بشر ، با هم همکاری داشته باشند.