خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با سرپرست گروه «گلبانگ» مطرح شد؛

جاده را برای حضور بانوان صاف کردیم/ وضعیت بد اقتصادی امکان فعالیت حرفه‌ای را از جوانان گرفته است

جاده را برای حضور بانوان صاف کردیم/ وضعیت بد اقتصادی امکان فعالیت حرفه‌ای را از جوانان گرفته است
کد خبر : ۸۶۵۱۲۰

بهناز ذاکری درباره علاقه‌اش به ساز قیچک می‌گوید: قیچک را آنطور که باید دوست نداشتم و این موضوع را به استادم زنده‌یاد حسین دهلوی می‌گفتم. ایشان در اینباره می‌گفت، دخترجان شما تصور کن که بیمار هستی و بنا به تجویز دکتر باید دارویی تلخ مصرف کنی تا خوب شوی. من معنا و مفهوم حرف ایشان را بعدها متوجه شدم،‌ یعنی آن زمان که گروه تشکیل دادم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بهناز ذاکری یکی از بانوان موسیقی ایرانی است که از سال‌های پیش از انقلاب تاکنون در زمینه موسیقی فعال است. او که از محضر استادانی چون نورعلی برومند، حسین دهلوی، داریوش صفوت، ارفع اطرایی، فرامرز پایور، محمدتقی مسعودیه، علیرضا مشایخی، مصطفی کمال پورتراب و احمد پژمان بهره برده، علاوه بر تدریس در قالب فعالیت‌های گروهی با افرادی چون زنده‌یاد محمدرضا لطفی،‌ افلیا پرتو، محمد اسماعیلی، حسن ناهید، فریدون شهبازیان و فرهاد فخر‌الدینی همکاری کرده است.

ذاکری که پس از انقلاب اسلامی، اولین کنسرت بانوان بدون خواننده را در سال ۱۳۷۱ با دو گروه «سماعی» و «گلبانگ» سرپرستی کرده، درباره فعالیت‌های اخیرش گفت: وضعیت امروز و دیروز ما در زمینه موسیقی و آموزش آن اصلا قابل مقایسه نیست. پس از درگذشت و عدم حضور آن بزرگان، فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف موسیقی به نوعی جایگزین آنها شده‌اند که اتفاق بدی نیست؛ زیرا به هرحال راه باید برای جوانان نیز بازباشد اما تا آنها تجربه‌های لازم را کسب کنند و به جایگاه بزرگان متعلق به نسل‌های پیشین برسند، زمان زیادی باید صرف شود. حال شما حساب کنید در میان بزرگان نسل‌های گذشته، برخی تکرارناپذیرند و جایگزینی نخواهند داشت. جوانان امروز می‌توانند از آن بزرگان الگوبرداری کنند و به این ترتیب راه آنها را ادامه دهند.

بانوان چه نقشی در ارتقای سطح کیفی موسیقی بخصوص سنتی و ایرانی داشته‌اند؟

من و هم‌نسلانم از ابتدای بچگی کودکی به موسیقی پرداخته‌ایم و تلاش‌مان برای فعالیت از همان زمان وجود داشته است. شخصا هیچ‌گاه خودم را از آقایان جدا احساس نمی‌کردم، زیرا در هنرستان موسیقی به صورت مختلط تحصیل می‌کردیم و در آن مقطع با هنرمندی چون آقای حسین علیزاده هم‌کلاس بوده‌ام. در دانشگاه نیز با زنده‌یاد محمدرضا لطفی و دیگر فعالان عرصه موسیقی هم‌کلاس بودم. خودم همواره روحیه‌ای مردانه داشته‌ام و هیچ‌گاه از دریچه‌ای دیگر به این موضوع نگاه نکرده‌ام. به هرحال من و دیگر بانوان نیز هم‌پای دوستان گرامی فعالیت کرده‌ایم و زحمت کشیده‌ایم و کار کرده‌ایم. طی این روند شرایط به گونه‌ای شد که توانستم گروه موسیقی بانوان تشکیل دهم.

اما کماکان ممانعت حضور خانم‌ها در حوزه موسیقی جود دارد.

بله درست است؛ چنین نگاهی هنوز وجود دارد، اما زمانی که شما برای هنر یا حرفه‌تان زحمت بسیار کشیده باشید، حاضر نیستید هرآنچه را طی تلاش کسب کرده‌اید، به راحتی از دست دهید و هنر و حرفه‌تان را رها کنید. منظورم این است که مثلا آن احساسی که من همپا با آقایان صرف کارم کرده‌ام تا به آخر وجود خواهد داشت و از بین نخواهد رفت. حال در این میان گاه شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که نحوه انتخاب‌ها و فعالیت‌ها شکل و شمایلی گزینشی به خود می‌گیرد. در این صورت باید برای حضور و فعالیت و در عرصه ماندن، تمهیداتی اندیشیده شود و راه‌هایی ایجاد شود.

 تمهیدی که شما برای ادامه حیات هنری و فعالیت حرفه‌ای برگزیده‌اید، چه بود؟

من در مقطعی گروه بانوان را تشکیل دادم. در آن برهه برخلاف سال‌های اخیر ایجاد چنین گروهی کار راحتی نبود. یعنی می‌توان گفت ما جاده صاف‌کن گروه‌های متعدد امروزی ما چند خانم دیگر بودیم. تشکیل گروه موسیقی توسط بانوان اتفاق خوبی است و حال نوازندگان خانم خوب و کاربلدی داریم. به طور کلی بانوان تا به امروز روندی رو به رشدی را در زمینه موسیقی طی کرده‌اند. به طور مثال در اواخر دهه هفتاد جشنواره‌ای برگزار شد که به موسیقی بانوان اختصاص داشت و نامش «گل یاس» بود و ما نیز در آن حضور می‌یافتیم.

جاده را برای حضور بانوان صاف کردیم/ وضعیت بد اقتصادی امکان فعالیت حرفه‌ای را از جوانان گرفته است

شما با دیگر گروه‌ها نیز همکاری کرده‌اید. آن اتفاقی که برای‌تان حائز اهمیت است و خودتان آن را رقم زده‌اید، چیست؟

گروهی که تشکیل دادم مختلط بود و شامل آقایان و خانم‌ها بود. ببینید من به این گونه اتفاقات از دیدی دیگر می‌نگرم. من شاگرد زنده‌یاد استاد فرامز پایور بوده‌ام و در آن مقطع من و دیگر دوستان طی چهارچوب مشخص و منظم، به صورت منضبط فعالیت می‌کردیم. با توجه به این ضوابط و حساسیت‌ها نمی‌توانستیم هنری سطح پایین و عوام‌پسند را به مخاطبان ارائه دهیم. بنا به همین دلایل بود که ترجیح دادم گروهم مختلط باشد.

چه قشر از مخاطبان مدنظر شما بوده و هست؟

ترجیحم این بوده که مخاطبان ما افرادی باشند که به نوع و کیفیت موسیقی اهمیت می‌دهند و شنونده‌های خوبی هستند، نه آنهایی که صرفا موسیقی را جنبه سرگرمی می‌دانند و سوت و دست می‌زنند. البته شادی و شادمانی بد نیست اما موسیقی ما گونه‌ای است که احساس و تامل بیشتری می‌طلبد. همانطور که گفتم من و دیگر هم‌نسلانم در چهارچوب مشخصی تربیت شده‌ایم و ارزش والایی برای موسیقی قائل بوده‌ایم و هستیم. بنابراین برای ارائه آثار با کیفیت ترجیح دادم، گروهم مختلط باشد و اتفاقا هم‌خوان خانم هم داشته‌ام تا خواننده مرد گروه را همراهی کند. به هرحال باید برای فعالیت و ارائه هنرمان تمهیداتی می‌اندیشیدیم و تغییراتی ایجاد می‌کردیم.

گروه مختلط «گلبانگ» در حال حاضر چه فعالیت‌هایی دارد؟

علاوه بر حضور در سی‌و‌چهارمین جشنواره موسیقی فجر، آذرماه سال گذشته به اتفاق اعضای گروه در تالار وحدت کنسرت برگزار کردیم. گروه‌مان مختلط بود و خواننده آقا و هم‌خوان داشتیم.

جاده را برای حضور بانوان صاف کردیم/ وضعیت بد اقتصادی امکان فعالیت حرفه‌ای را از جوانان گرفته است

شما شاگرد افراد مطرحی بوده‌اید. با توجه به شیوه‌های آموزشی آن بزرگان، وضعیت آموزش‌ طی سال‌ها و دهه‌های اخیر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت امروز و دیروز ما در زمینه موسیقی و آموزش آن اصلا قابل مقایسه نیست. پس از درگذشت و عدم حضور آن بزرگان، فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف موسیقی به نوعی جایگزین آنها شده‌اند که اتفاق بدی نیست؛ زیرا به هرحال راه باید برای جوانان نیز باز باشد اما تا آنها تجربه‌های لازم را کسب کنند و به جایگاه بزرگان متعلق به نسل‌های پیشین برسند، زمان زیادی باید صرف شود. حال شما حساب کنید در میان بزرگان نسل‌های گذشته، برخی تکرار ناپذیرند و جایگزینی نخواهند داشت. جوانان امروز می‌توانند از آن بزرگان الگوبرداری کنند و به این ترتیب راه آنها را ادامه دهند.

 آنچه که نحوه فعالیت جوانان امروز را تحت تاثیر قرار می‌دهد، چیست؟

آنچه که بیش از هر موضوعی جوانان امروز را از فضای حرفه‌ای و درست دور می‌کند، وضعیت اقتصادی است. دغدغه ما در سنین جوانی درس و گذراندن واحدها و سازمان بود و کلا خیلی با عشق مسیر پیش رو را می‌پیمودیم و فعالیت می‌کردیم. شرایط امروز با آن سال‌ها متفاوت است. در حال حاضر دانشجویان ما نمی‌تواند صرفا به تحصیل بپردازد و برای گذران زندگی دغدغه‌ها دیگری نیز دارند.

حتی افرادی را می‌توان سراغ داشت که به دلیل وضعیت بد اقتصادی و وجود تورم‌ها نمی‌توانند ساز بخرند.

این نیز یکی دیگر از مشکلاتی است که به دلیل وضعیت بد اقتصادی و معیشتی به وجود آمده است. همه کاستی‌هایی که گفتم در نهایت سطح کیفی موسیقی را تنزل می‌دهد. طبیعتا پرداختن به موسیقی زمان و تمرکز می‌خواهد و زمانی که دغدغه‌های مالی و اقتصادی وجود دارد و گذران زندگی تلاش بیشتری می‌طلبد، نمی‌توان انتظار زیادی داشت. مگر اینکه طرف خیلی عاشق هنر و موسیقی باشد.

مشکل دیگری که وجود دارد تعدد آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌هاست که رشته‌های متعدد دارند که بعضا از استادان کم تجربه استفاده می‌کنند.

بله شیوه آموزش نقش موثری در تربیت موسیقی‌دانان آینده دارد. درست است من مدتی در یکی از این دانشگاه‌ها تدریس می‌کردم اما چند سالی است که به آنجا نمی‌روم زیرا بازدهی مثبتی نداشتیم. اغلب دانشجویان صرفا به پاس کردن واحدها فکر می‌کردند و فعالیت‌های مفیدی نداشتند و به دنبال وقت گذرانی بودند. بنا به همین دلایل استنباطم این بود که در حال درجا زدن هستیم لذا همکاری‌ام با این دانشگاه را متوقف کردم.

شما علاوه بر پیانو «قیچک» نیز می‌نوازید، چه شد که به سراغ این ساز رفتید و آن را آموختید؟

من آن زمان که در هنرستان تحصیل می‌کردم «قیچک» را به عنوان ساز دوم انتخاب کردم. اتفاقا این ساز را آنطور که باید دوست نداشتم و این موضوع را به استادم زنده‌یاد حسین دهلوی می‌گفتم. ایشان در اینباره می‌گفت، دخترجان شما تصور کن که بیمار هستی و بنا به تجویز دکتر باید دارویی تلخ مصرف کنی تا خوب شوی. من معنا و مفهوم حرف ایشان را بعدها متوجه شدم،‌ یعنی آن زمان که گروه تشکیل دادم. آهنگسازی گروه بیشتر با خودم بود و خط ملودی که می‌خواستم برای قیچک و کمانچه بنویسم با مضرابی متفاوت بود.در همان مقطع بود که متوجه شدم نحوه نگارش و چگونگی تکنیک سازهای کششی با سازهای مضرابی متفاوت است. بنابراین می‌توانم بگویم یادگیری ساز قیچک برایم بد نشد و از آن استفاده کردم.

در نهایت به «قیچک» علاقمند شدید؟

علاقمند شدم اما نه آنچنان. به هرحال اینکه نوازنده چه کسی است و چگونه می‌نوازد بسیار مهم است. در کل «قیچک» به دلیل آرشه‌ای بودنش به ساز «ویلون» نزدیک است.

به دلیل همین تشابه است که «قیچک» در اکسترهای ایرانی جایگاه مشخصی ندارد؟

بله همینطور است. به طور کلی اگر در گروه‌ها از گونه بم این ساز یعنی «قیچک‌باس» استفاده شود، نسبت به سوپرانو ‌صدا دهی بهتری خواهد داشت. خوشبختانه در حال حاضر خانم‌هایی را داریم که هم‌پای مردان قیچک می‌نوازند و در این زمینه کاستی نداریم.

آیا به زودی شاهد برگزاری کنسرت توسط شما خواهیم بود؟

گروهی تشکیل داده‌ایم که «خاطره پیشکسوتان» نام دارد. تلاشمان این بوده از افرادی استفاده کنیم که هم‌نسل خودمان هستند و پیشکسوت محسوب می‌شوند. میهمانانی را نیز دعوت می‌کنیم تا گروه کامل‌تر شود. در حال حاضر به اتفاق اعضا مشغول تمرین هستیم و انشالله پس از به ثمر رساندن گروه، اجراهایی خواهیم داشت. احتمالا سال آینده این اتفاق رخ دهد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز