جستجوی هویت در دل اساطیر در "خردنامه خرمی"
تازهترین اثر دکتر کزازی با عنوان"خردنامه خرمی" منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اندیشیدن به امر ملی و یافتن مبنایی برای وحدت مکانی که سرزمین مینامیمش صرفا نمیتواند پرسشهایی سیاسی باشد بلکه وقتی به وادی چنین چالشی وارد میشویم خود را در میانه تحیر در باب مبانی هویتی وجود خودمان مییابیم. اما چطور میتوان از فراز سالها و حوادث که گویی دسترسی ما به آغاز تاریخمان را مسدود و افق دید ما را مغشوش کردهاند در باب پیدایی سرزمینی و هویتی خودمان سخن گفت.
واقعیت این است که اگر میراثی نباشد، گذشتهای هم نیست. میراث اما فقط پاسداشت گذشته نیست، بلکه میراث، عرصهای است که ما در پرتو آن میتوانیم جهانی را بر خود مکشوف نماییم که در روشنای آن جهان، خود را یافتهایم. آیا شاهنامه در چنین وضعیتی قرار ندارد؟ میرجلالالدین کزازی در تازهترین اثر خود سراغ تامل بر مبانی نظری شاهنامه رفته است.
شعر پِژوهی وقتی پای اساطیری از بطن تاریخ در میان باشد تنها یک تفنن بیعلاقه دانشگاهی در مورد صورتبندیهای ادبی نیست بلکه رجوع به مبانی هویتی خودمان است. کتاب "خردنامه خرمی" تلاشی است در مورد یافتن برخی مبانی مهم هویتی ما در دل اساطیری که ارزش معرفتی آنها بیش از وزن داستانی و ادبیشان است. چنان که گویی لفظ و صورت و داستان زبان معنایی نهانی است که از هزارتوی تاریخ وحدت سرزمینی ما را فرامیدهد.
کزازی در این معنا فردوسی را تا سر حد کسی که مبنایی برای وحدت ملی ایرانیان است برمیکشد و مینویسد: "در هر هزارهای، بلندبالایی میآید برمیآید؛ پدیدار میشود. فردوسی از گونه این رهانشگران ایران است. او را خوار میداریم، اگر او را تنها سخنور بدانیم و رزمنانه سرای."
او در ادامه همین فقره تصریح میکند که شاهنامه ایران را رهانیده است و پرسش بنیادینی که کتاب حول آن شکل میگیرد دقیقا در امتداد پاسخ دادن به این پرسش است.
کتاب خردنامه خرمی در207 صفحه با قیمت40هزار تومان از سوی نشر گویا منتشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
باری!شاهنامه،ایران ما را از فروپاشی رهانید؛ بدین سان، پیوندی استوارتر از پیوند فرهنگ، اندیشه: پیوندی مینوی، درونی، نهادین؛ نه برونی، گیتیگ. هیچ رزمنامهای به اندازهی شاهنامه در دل و جان ایرانیان کارگر نیفتاده است: هم ما: ایرانیانی که در این پاره از آن ایران بزرگ فرهنگی میزییم، هم آن ایرانیان دیگر.