در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
پاسخ معاون هنری به فضای امنیتی تئاتر، ماجرای ارس امیری و نوشین جعفری/ موضوع موسسه «ایرانیان» و ریاست احمد مسجدجامعی تخیلی است/ فشاری روی هنرمندان برای روابط فرهنگی با فرانسه و انگلستان نیست
سیدمجتبی حسینی درباره طرح ساماندهی انجمنها و موسسات این معاونت میگوید: تاکنون ۴ شیوه برای این طرح ارائه شده و هیچکدام هم نهایی نشده اما موضوع سیاسی بودن طرح، موسسه ایرانیان و احمد مسجدجامعی هم تخیلی است. وی همچنین گفت: اینکه با چه کشورهایی رابطه داشته و با چه کشورهایی در ارتباط نباشیم، تعیینکنندهاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. سیاستهای کلان نظام است اما ارتباطهای خارجی که در چهارچوب قانونی است، منعی ندارد و ما هم مدافعش هستیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طرح ساماندهی موسسات و انجمنهای معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از موضوعات داغ چند هفته اخیر بوده است؛ مسالهای که با واکنش انجمنهایی ازجمله هنرهای نمایشی روبرو بوده و طرح را با سوالات متعددی روبهرو کرده است. هفته گذشته سیدمجتبی حسینی (معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) در خبرگزاری ایلنا حاضر شد و به سوالات این رسانه درباره طرح ساماندهی موسسات و انجمنها پاسخ داد و صراحتا شائبه سیاسی بودن آن و تشکیل موسسه «ایرانیان» برای ادغام موسسات و انجمنها و ریاست احمد مسجدجامعی بر آن را رد کرد. اما این طرح، تنها موضوع مورد پرسش ایلنا نبود؛ بودجه نهادها، موسسات و انجمنها برای حمایت از تئاتر، حسابرسی و نظارت بر خرج این بودجه، مساله دریافت غیرقانونی مالیات بر ارزش افزوده از فعالیتهای تئاتری و مواجهه معاونت هنری با آن، امنیتی شدن فضای تئاتر در حدود یک سال گذشته و برخی احکام و احضارها، موضع معاونت هنری در برابر برپایی پروژههای بینافرهنگی با کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه و نیز حساسیت در حوزه روابط خارجی فرهنگی هنرمندان از جمله مواردی بود که با معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کردیم که مشروح این گفتگو را میتوانید در ادامه بخوانید.
ابتدا انجمنها و موسسات معاونت هنری را ساماندهی میکنیم و بعد ادغام
طرح ادغام انجمنها و موسسات معاونت هنری ظاهرا قرار است انجمنها را از شکل کنونی خارج و زیرمجموعه یک موسسه ببرد. خواسته رسانهها شفافسازی طرح بود. درباره جزئیات این طرح میگویید؟
باید از مقدمه شروع کنیم؛ یکی از اتفاقهایی که دولت خود را به آن مامور کرده و قصد اجرای آن را دارد، کوچکسازی است. در این شکی نیست که هرچه دولت بتواند خود را کوچک کند و ماموریتهایش را به نهادهای مردمی واگذار کند امر پسندیدهای است. نکته بعدی این است که هر نهادی هزینههای سرباری برای نگهداری خود دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد بیش از ۳۰ موسسه تحت اشراف دارد که از میان آنها ۸ موسسه تحت اشراف معاونت هنری است و ۵ گونه اساسنامه دارند؛ بنیاد رودکی قانون مصوب مجلس را دارد و اساسنامه موسسه هنرمندان پیشکسوت به تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی رسیده و شش موسسه دیگر که اساسنامهشان برآمده از دل موسسات فرهنگی هنری چند منظوره است به دلیل اینکه در سالها، دورهها و سلایق مختلف تاسیس شدهاند تنوع اساسنامهای دارند.
اولین گام قابل اجرا و درست، ساماندهی موسسات است؛ گام بعد این است که بررسی میکنیم آیا موسسات میتوانند باهم کار کنند و تبدیل به هولدینگی شوند که هزینههای سربارشان کمتر شود یا خیر
اولین گام قابل اجرا و درست، ساماندهی موسسات است؛ تفاوت ادغام، انحلال و ساماندهی را از نظر لغوی میدانم و تاکیدم این بوده که در گام اول بهعنوان ماموریت کلانی که دولت بر دوشمان گذاشته موسسات را ساماندهی کنیم. یعنی آنها که اساسنامههایشان مرجع قانونی مثل مجلس و شورایعالی انقلاب فرهنگی دارند باید عینا رعایت کنیم و در مورد موسساتی که تیپهای مختلف اساسنامهای دارد، قانون امروز کشور را برای موسسههای فرهنگی هنری مبنا قرار دهیم که یک تیپ مشخص دارد که باید بر اساس آن تعیین و تکلیف کنیم. گام بعد این است که بررسی میکنیم آیا موسسات میتوانند باهم کار کنند و تبدیل به هولدینگی شوند که هزینههای سربارشان کمتر شود یا خیر؛ این اقدام در مرحله دوم است. ولی در مورد اینکه موضوع چطور اطلاعرسانی شود، باید بگویم یکی از اتفاقاتی که از زمان تصدی من بر معاونت هنری رخ داده تشکیل یک کمیته حسابرسی به امور مجامع بوده که صورتهای مالی و گزارش حسابرسی تمامی شرکتها در آن مورد بررسی دقیق قرار میگیرد که این اتفاق افتاد و سال گذشته مجامع عمومی این شرکتها برگزار و تکالیفشان مشخص و پیگیری شد و به مرحله اجرا رسید.
یکی از اتفاقاتی که از زمان تصدی من بر معاونت هنری رخ داده تشکیل یک کمیته حسابرسی به امور مجامع بوده که صورتهای مالی و گزارش حسابرسی تمامی شرکتها در آن مورد بررسی دقیق قرار میگیرد. ضمن اینکه هنوز در مقدمات کار ساماندهی موسسات و انجمنها هستیم و اطلاعرسانی دقیق درباره طرح، پیش از موعد است
برای ساماندهی، همین کمیته حسابرسی و بررسی دقیق حسابها و صورتهای مالی به چند طراحی رسیده که این ساماندهی در مراحل بعدی شکلدهی موسسات میتواند تابع چه شکل و صورتی باشد. تا الان، ۴ طرح مختلف توسط این کمیته مهیا شده است. ساماندهی موسسات منحصر به معاونت هنری هم نیست و سایر معاونتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم همین ماموریت را برعهده دارند و باید پیگیری کنند. آقای وزیر یک کمیته ۵ نفره شامل مدیرکل تحول و نوسازی اداری، مدیرکل حقوقی و... منصوب کردهاند که این کمیته مشترک آن راهحلها و گزینهها را بررسی میکند تا به یک جمعبندی برسد تا بر اساس آن، مرحله بعدی که شامل طرح در رسانه و مذاکره با اصحاب هنر است، شکل بگیرد. فکر میکنم هنوز در مقدمات کار هستیم و اطلاعرسانی دقیق درباره طرح، پیش از موعد است.
اگر انجمن هنرهای نمایشی خصوصی است چرا زیان انباشتهاش را وزارت ارشاد باید تامین کند؟
اما بعد از اعلام خبر اول درباره طرح ساماندهی، واکنشهای متعددی نسبت به آن شکل گرفت؛ مانند اعتراض انجمن هنرهای نمایشی و موسسه هنرمندان پیشکسوت. شما نیز پس از این اعتراضها با انجمن هنرهای نمایشی جلسهای برگزار کردید...
(مجید فروغی/ مدیر روابط عمومی و اطلاعرسانی معاونت هنری): البته قبل از آن آقای مویدی که مشاور برنامهریزی و نظارت معاونت هنری هستند مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا داشتند و همه این موارد را توضیح داده بودند؛ از جمله اینکه نشستهایی با هنرمندان، انجمنها و موسسات درباره موضوع ساماندهی برگزار میشود و نظراتشان شنیده میشود...
اگر کسی میگوید طرح ساماندهی موسسات و انجمنهای معاونت هنری سیاسی است برایش استناد و دلایلی ارائه کند
با این حال از ظاهر ماجرا به نظر میرسید کلیات طرح که آقای حسینی میگویند از بین ۴ مورد انتخاب میشود به جمعبندی رسیده و هنرمندان احساس میکردند جایی مانند انجمن هنرهای نمایشی با گستردگی ساختارش، در جریان این موضوع قرار نگرفته است. دغدغه این است که در طرح ساماندهی ساختار این انجمنها و موسسات قرار است چه تغییری کند؟ و اینکه خبری از انحلال این انجمنها نیست؟
من با اطلاع از بار حقوقی، از کلمه «ساماندهی» استفاده میکنم. این انجمنها بهنوعی میتوانند خصوصی باشند اما به نوعی هم خصوصی نیستند؛ اگر انقدر خصوصیاند، چرا زیان انباشته و سنواتیشان را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تامین کند؟
موضوع تشکیل موسسه «ایرانیان» و ریاست احمد مسجدجامعی تخیلی است
شائبه سیاسی بودن طرح ساماندهی هم مطرح است و بهطور مثال برخی اسم آقای «احمد مسجدجامعی» را برای ریاست موسسه «ایرانیان» که ظاهرا قرار است از تجمیع این انجمنها و موسسات شکل بگیرد، میآورند.
این شایعه و موضوع کمی تخیلی است. موسسه «ایرانیان» هم جزو موارد تخیلی است و صحت ندارد. تنها ۴ شیوه ارائه شده و هیچکدام هم نهایی نشده است. اگر کسی میگوید این طرح سیاسی است برایش استناد و دلایلی ارائه کند.
کمکهای سالانه حمایت از هنر نه تنها در ساختار جدید کم نمیشود بلکه ممکن است بیشتر هم بشود
ساختار اختصاص بودجه هم قرار است در طرح نهایی دچار تغییر شود؟
بودجههای حمایت از هنر بر اساس موضوع است؛ بودجه حمایت از تئاتر، موسیقی و... هرچقدر بتوانیم هزینههای بالاسری و تشکیلاتی را کنترل و محدودتر کنیم طبیعتا مانده بیشتری برای حمایت از اصل موضوع داریم. کمکهای سالانه نه تنها در ساختار جدید کم نمیشود بلکه ممکن است بیشتر هم بشود. هرچقدر صرفهجویی کنیم آن را صرف حمایت از هنر میکنیم.
امسال بودجه معاونت هنری به ویژه در بخش تئاتر با جزئیات اعلام نشد...
ما گزارش آن بودجهای را که در سال ۹۷ گرفته بودیم اعلام کردیم که کجا خرج شده است. یک استاندارد ارائه گزارش داشتیم که طبق آن اعلام کردیم.
برای اعلام حمایتهای دولت از هنرمندان باید رضایت حمایتگیرنده هم جلب شود
اما گزارش عملکردی که از موسسات و نهادها به دست شما میرسد تکمیلی و مشروح است.
موضوع این است که کسی برای دریافت کمک مالی به شورای حمایت ادارهکل هنرهای نمایشی مراجعه کرده و تصویب شده که مبلغی بهعنوان کمک هزینه اجرا به او پرداخت شود اما رضایتنامهای از او نگرفتهایم که اجازه داریم اسمش را منتشر کنیم یا نه؟ بعدا به ادارت کل ابلاغ شد که برای اعلام حمایتها طبق آئیننامه باید رضایت حمایتگیرنده هم جلب شود، یعنی ذیل تفاهم حتما بندی اضافه شود که اجازه داریم نام حمایت گیرنده را منتشر کنیم.
باید در قرارداد، درج شود که کمکها در راستای شفافسازی منتشر خواهد شد که نبودش تاکنون، نقص سیستم ما بوده است
اما در سینما این نامها اعلام میشود.
اگر چنین بندی ذیل قرارداد یا تفاهمنامه حمایتی باشد که از حمایتگیرنده اجازه گرفته شده باشد، انتشار نام او هم منع اخلاقی ندارد. همانطور که گفتم این یک امر طرفینی و توافقی است؛ و من نمیتوانم قرارداد را به طور یکجانبه افشا کنم. این باید در الگوی قراردادها یا تفاهمنامههای همکاری درج شود که نبودش تاکنون، نقص سیستم ما بوده است. باید در قرارداد، درج شود که کمکها در راستای شفافسازی منتشر خواهد شد اما در دورهای، در قراردادها و تفاهمنامههای همکاری، این بند را نداشتیم.
یعنی بعد از این، نام گیرندههای کمک منتشر خواهد شد؟
طبق آئیننامه شفافسازی که وزارت فرهنگ و ارشاد تصویب و به ما ابلاغ کرده است ما وظیفه داریم اطلاعات را منتشر کنیم.
بخش بزرگی از اعتبارات معاونت هنری صرف رویدادهای هنری کشور میشود
منطقی این است که وقتی بخشی از منابع مالی این کمکها از مالیات شهروندان است که باید اطلاع داشته باشند بابت حمایت از چه تئاتری و چقدر هزینه شده. اینکه مبنا را بر رضایت طرف مقابل از انتشار نامش بگذاریم درست به نظر نمیرسد.
قرارداد خوب، قراردادِ روشن است که بتواند حقوق دو طرف را بهطور روشن تصریح کند. بنابراین در خواندنش دچار قرائتهای مختلف و گاه متضاد نخواهید شد. اما بخشی از قراردادها و تفاهمنامههای همکاری که ما در معاونت هنری داشتیم دچار خلاءهای اینچنینی بوده است.
شفافیت دو طرفه امر مثبتی است اما چرا نهاد سیاستگذار این را یک موضوع سه طرفه نمیداند که ضلع سومش مردم و رسانهاند؟
خب این را باید به اطلاع یکدیگر برسانیم؛ یعنی دولت و هنرمند در بستن یک قرارداد بدانند نفر سومی هم دارند و توافق کنند که اگر بعدا قراردادشان از سوی هر کدام از طرفین مفاد قرارداد منتشر شد، طرف دیگر نگوید چرا منتشرش کردید.
در مقوله هنر به این احتیاج داشتیم که یکسری از پیشفرضها را بهبود میبخشیدیم. اما به این راحتیها نیست؛ باید پیشنویسها درست شود، بخش حقوقی وزارت ارشاد روی تفاهمنامههای فرم ما صحه بگذارد که از نظر حقوقی بار منفی برای طرفین ندارد، موضوع اطلاعرسانی شفاف و اینکه حمایتگیرنده بداند این قرارداد یک سند قابل انتشار است حل شود و...
اگر بودجه عملکردی شده باید هم شفاف شود که چگونه این بودجه به پروژههای پیشین اختصاص داده شده و هم یک الگوریتم برای آنچه در آینده تخصیص داده میشود طراحی شود. چنین سازوکاری در دستور کار شما قرار دارد؟
دقیقا یکی از کارهای کمیته حسابرسی که گفتم یک سال است تشکیل شده، همین است. همین شرکتهایی که نامشان انجمن است، بودجه پیشنهادی ارائه نمیدادند؛ میگفتند چقدر بودجه میدهید تا هزینه کنیم. در حالیکه یکی از تکالیفی که امور مجامع برایشان طراحی کرده این است که بر اساس این ماموریتها و سیاستها، تقاضای بودجه کنند که ببینیم قرار است صرف چه هزینهای شود تا بر اساس تخصیصها، تقسیم اعتبار کنیم. بخش بزرگی از اعتبارات معاونت هنری صرف رویدادهای هنری کشور میشود. یعنی بودجه حمایتی ما در موسیقی و تجسمی عددی نزدیک به صفر است. عمدتا این بودجه حمایتی در هنرهای نمایشی صرف میشود که تازه عدد آن هم به نسبت پهنه تئاتر، بسیار کم است. اما موضوع این است که در مقوله هنر به این احتیاج داشتیم که یکسری از پیشفرضها را بهبود میبخشیدیم. اما به این راحتیها نیست؛ باید پیشنویسها درست شود، بخش حقوقی وزارت ارشاد روی تفاهمنامههای فرم ما صحه بگذارد که از نظر حقوقی بار منفی برای طرفین ندارد، موضوع اطلاعرسانی شفاف و اینکه حمایتگیرنده بداند این قرارداد یک سند قابل انتشار است حل شود و... یعنی این یک پروسه است که دارد شکل خودش را پیدا میکند تا به سمت روشنتر شدن برود. همین طرح ساماندهی موسسات هم یک پروژه مهم و سخت برای رسیدن به شفافیت و چابکی بیشتر است.
یعنی ما میتوانیم امیدوار باشیم گرنتهایی که قبلا بوده به بودجه تبدیل شود تا قابلیت نظارت و ارزیابی داشته باشد؟
تمام تلاش و امیدواری ما همین است و بهخاطر همین داریم ریسک طرح ساماندهی موسسات و انجمنهای معاونت هنری را تقبل میکنیم.
فعالیت هنری از مالیات معاف است اما مالیات بر ارزش افزوده هم امری تکلیفی است
یکی از بحثهایی که هنرهای نمایشی این روزها با آن درگیرند موضوع مالیات بر ارزش افزودهای است که از فروش اخذ میشود؛ این مساله از سوی خانه تئاتر و ادارهکل هنرهای نمایشی در کمیسیون اقتصادی مجلس هم مطرح شده. آقای شهرام کرمی اخیرا گفتند این مالیات بر ارزش افزوده از خریدار گرفته شود و روی قیمت بلیت لحاظ شود. اما حقوقدانها معتقدند وقتی اساسا خود فعالیت هنری از مالیات معاف است نمیشود محصول نهایی که یک تئاتر است مشمول مالیات بر ارزش افزوده شود...
مالیات بر ارزش افزوده یک امر تکلیفی است. آنچه شما میگویید درست است اما بالاخره این ۹ درصد از همه بهعنوان یک تکلیف ستانده میشود.
طول مدت دارد تا بهعنوان قانون حذف یا اصلاح شود. اینکه آیا میشود آن را حذف کرد یک مساله است و اگر قرار نیست حذف شود باید ببینیم به کجای روند تولید و عرضه آثار هنری باید افزوده شود
چرا به جای تلاش برای حذف مالیات بر ارزش افزوده به دنبال تغییر روش دریافت آن و انتقالش به قیمت بلیت تئاتر هستید؟
طول مدت دارد تا بهعنوان قانون حذف یا اصلاح شود. اینکه آیا میشود آن را حذف کرد یک مساله است و اگر قرار نیست حذف شود باید ببینیم به کجای روند تولید و عرضه آثار هنری باید افزوده شود.
برخی از مراکز مالیاتی خلاف قانون معافیت مالیاتهای مستقیم در حوزه هنر رفتار میکنند
اصولا روح مالیات بر ارزش افزوده افزایش یک مرحله از تولید به مرحله قبلی است. در کار هنری وقتی اساسا آن مرحله معاف از مالیات است چطور میشود به محصول نهایی مالیات تعلق بگیرد؟
مانند قانون بیمه است؛ مثلا پروسه یک کار هنری تمام میشود میگویند باید ۱۶.۶۷ درصدش را بابت حق بیمه باید بپردازید. موضوع تمام شده و اتفاقی نیفتاده اما باید این حق را بپردازی. البته قانونی است که میشود درباره صحت و سقم و کیفیتش صحبت کرد و شرایط و مقتضیات فعالیتهای هنری برای قانونگذاران تشریح شود.
تا الان میگفتیم قانون بوده و مجبوریم بپردازیم. اما حالا که پای مجلس را برای تغییر قوانین وسط کشیدهایم و مشغول رایزنی هستیم چرا از راه درست به دنبال تغییر قانون مالیات بر ارزش افزوده نیستیم؟
برخی از مراکز مالیاتی خلاف قانون معافیت مالیاتهای مستقیم در حوزه هنر رفتار میکنند و با پافشاری اصحاب هنر و گرفتن نامههای مضاعف از مسئولان امر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این معافیت را میپذیرند. در صورتی که قانون مصرح و ابلاغ شده است. این برمیگردد به اینکه ما چقدر توانستهایم هنر را بهعنوان یک پدیده مهم و موثر اجتماعی در نهادهای غیرفرهنگی و عمومی جامعه معرفی کنیم تا آنها بدانند این امر ضروری است و منتی بر سر هنرمندی نگذارند. نیاز داریم از همین ظرفیت اطلاعرسانی و کسانی که در حوزه فرهنگ و هنر تولید میکنند و اهمیت موضوع هنر را نشان میدهند به گوش همه نهادها برسانیم که هنر یک پدیده مهم و موثر اجتماعی است و شما نه از باب لطف بلکه از باب تکلیف باید به آن رسیدگی کنید.
اینکه سیاستگذار فرهنگ و هنر کشور که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است به نهادها بگوید بودجهتان را در جاهای مشخصی هزینه کنید یعنی بهعنوان متخصص بگوییم با آن بودجه چه کند فرق دارد با اینکه به عهده خود دستگاهها بگذاریم تا بهعنوان راحتترین کار با آن بودجه صرفا جشنواره برپا کنند
این معافیتی که در قانون ذکر شده باعث گم شدن منابع نمیشود. چون در قانون تصریح شده که نهادهای دیگر سه درصد از اعتبارات جاری سالانهشان را صرف امور فرهنگی کنند. آیا در صورت تحقق، این موضوع منابع عظیمتری را فراهم نمیکند که نهاد مالیات گیرنده ذیحسابی کل از آن مالیات بر ارزش افزوده در کار هنری صرفنظر کند؟ چون این افزایش قیمت در نهایت موجب حذف هنر از سبد خانوارها میشود. آیا محلی برای جلوگیری از این افزایش قیمت وجود دارد؟
خیر. هر نهادی برای خودش یک جشنواره درست میکند و میگوید دارم در امور فرهنگی و هنری هزینه میکنم. اینکه سیاستگذار فرهنگ و هنر کشور که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است به نهادها بگوید بودجهتان را در جاهای مشخصی هزینه کنید یعنی بهعنوان متخصص بگوییم با آن بودجه چه کند فرق دارد با اینکه به عهده خود دستگاهها بگذاریم تا بهعنوان راحتترین کار با آن بودجه صرفا جشنواره برپا کنند.
البته در حوزه نشر این توفیق به دست آمده که معافیت مالیاتی برای ناشران و کتابفروشان اجرایی شود.
هنر بهعنوان یک پدیده مهم که در عین حال کمتر مورد توجه قرار گرفته احتیاج دارد که تمام دستگاهها متوجهش باشند و سعی کنند مشکلاتش را کم کنند. بخشهایی برای این در قانون آمده و بخشهایی هم نیامده؛ یکی از کارهای ما میتواند این باشد که موارد را تشخیص و به نهاد قانونگذار گزارش دهیم. در کنار این باید به گوش نهادهای مشارکت کننده یا سهیم در اجرا برسانیم که با شناخت قانون را به صورت کامل و درست اجرا کنند نه اینکه بخواهند آن را با مضایقه اجرا کنند.
وزارت ارشاد تعیین نمیکند با کدام کشورها رابطه هنری داشته باشیم یا نه
در یک سال اخیر و به طور مشخص از زمستان گذشته شاهد این بودیم که فضایی امنیتی بر تئاتر حاکم شده است؛ از پروندههای قضایی متعددی که با شکایت دادستانی علیه هنرمندان گشوده شد تا حضور برخی نهادهای امنیتی در جشنواره تئاتر فجر و بسته شدن پردیس تئاتر شهرزاد و دستگیری برخی هنرمندان به اتهام پروژه نفوذ و مانند آن. مانند خانم ارس امیری و نوشین جعفری و برخی دیگر که موضوعشان رسانهای نشد. پس از آن هم جسته و گریخته بهطور ضمنی به هنرمندان گفته شده تا سراغ پروژههای بینافرهنگی با کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه نروند و بقیه کشورها را هم ماهها زودتر اعلام کنند تا دربارهشان استعلام شود. معاونت هنری در قبال این مسائل چه موضعی داشته و نسبت به کنترلش دخیل بوده است؟
این موضوع برای بررسی به اطلاعات جامع درباره دورههای مختلف نیاز دارد. بالاخره هر کدام از ما یک وجهه هنری و یک وجهه اجتماعی میتوانیم داشته باشیم. فکر نمیکنم هیچ کشوری علاقهمند باشد شهروندانش را در مظان اتهام قرار دهد. مشروط بر اینکه قوانین کشور را رعایت کرده باشند.
فکر نمیکنم هیچ کشوری علاقهمند باشد شهروندانش را در مظان اتهام قرار دهد. مشروط بر اینکه قوانین کشور را رعایت کرده باشند
اینکه با چه کشورهایی رابطه داشته و با چه کشورهایی در ارتباط نباشیم، تعیینکنندهاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. سیاستهای کلان نظام است. بالاخره سیاستهای کلان ابلاغ و دستگاههای اجرایی مکلف به عمل به آنها هستند. ممکن است علاقهمند نباشیم به لحاظ دیپلماتیک با کشوری ارتباط داشته باشیم، یا با کشورهایی بخواهیم استقلالمان را حفظ کنیم و ارتباط داشته باشیم و در مورد کشورهایی هم با سهولت بیشتری ارتباط برقرار کنیم. این در تمام کشورها و در تمام عرصهها رخ میدهد. بسته به شرایط حساسی است که در کشور به وجود میآید یا نوع رفتارهای ما که گاهی ممکن است خیلی ساده با پدیدهها برخورد کنیم یا نه. الان شرایط را در این موضوع سخت، پیچیده و دشوار نمیبینم. فکر میکنم ما اگر با حساسیتهای دقیق کشورمان رفتار کنیم، یعنی قانون را مراعات کنیم و در عین حال بدانیم که بالاخره عرصه فرهنگ که عرصه گفتگو است گاهی ممکن است خطا هم داشته باشد. یعنی شرایط عرصه فرهنگ را بشناسیم و با یک شناخت نسبت به آن رفتار کنیم چیزی نیست که نهادی علاقهمند باشد هنرمندانش را که میتوانند محل افتخار و معرفیاش باشند به کسانی تبدیل کند که در مظان اتهام باشند. یعنی هیچ قوه عاقلهای این را نمیپسندد و نمیپذیرد.
یکسری خط قرمزهای ناروشن در این حوزه وارد شده. بهطور طبیعی در دو کشور فرانسه و انگلستان که روابط دیپلماتیک با ایران دارند رایزنیهای فرهنگی داریم و در حوزه تئاتر هم همیشه در متن، اجرا و ساختار مرجع بودهاند. تئاتر ما بهطور طبیعی برای ارتقا ناگزیر از ارتباط با این کشورهاست. وقتی فیلترهایی در این راه ارتباط قرار میگیرد برای هر هنرمندی معنای خاص دارد. مگر اینکه صریحا و شفاف اعلام شود.
ما مکلف به رعایت قانونیم و هیچ چیزی فراتر از آن نداریم و با هر کشوری که از نظر قانونی و مطابق با سیاستهای کلان نظام منعی نباشد، میتوانیم ارتباط برقرار کنیم البته با حفظ هوشیاریمان نسبت به اینکه قرار است مبانی فکری و فرهنگیمان را حفظ کنیم و نکات مثبت را بیاموزیم اما ارزشها و مبانی خودمان را هم حفظ کنیم.
فشاری روی هنرمندان برای روابط خارجی فرهنگی قانونی با فرانسه و انگلستان نیست
پس یعنی الان فشاری روی هنرمندان و تماشاخانهها برای روابط خارجی فرهنگی نیست؟
ارتباطهایی که در چهارچوب قانونی است، منعی ندارد و ما هم مدافعش هستیم. این اتفاق میتواند بیفتد که مثلا یک گروه هنری بدون اطلاع ما از گروهی خارجی برای فعالیت هنری در ایران دعوت کرده باشد اما نهادهای دیگر هنگام بررسی از ما میپرسند آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جریان این موضوع بوده و مجوز ورودش را داده است؟ اما ما در جریان نبودیم و ممکن است پلیس کشور از ورود کسی که با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ نیست، ممانعت کند. ولی تمام گزینههایی که هماهنگ شده و گروههای هنری به ما اطلاع دادهاند و ما تائید کردهایم، بدون مشکلی وارد کشور شدهاند.
پس از نظر شما به عنوان متولی امور هنری، برقراری ارتباط هنری دارای مجوز از جانب شما با فرانسه و انگلستان هم هیچ مشکلی ندارد؟
ما طبق وظیفهمان استعلام میگیریم و تا الان با این مشکل مواجه نشدهایم که طبق چیزی فراتر از قانون مجبور به ممانعت از ارتباط با کشور یا گروهی شده باشیم.
گفتگو: سبا حیدرخانی