در مراسم گرامیداشت «ریما اسلاممسلک»مطرح شد:
حمید سوری: ریما، متواضع و آگاه به دوران و زمانه خود بود
مراسم گرامیداشت «ریما اسلاممسلک» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش ایلنا، مراسم گرامیداشت «ریما اسلام مسلک» مدرس دانشگاه و هنرمند مجسمهساز از سوی انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران با همکاری خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۴ شهریور در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این مراسم که با حضور اساتید و هنرمندان مجسمهساز همراه بود، عباس مجیدی (رییس انجمن مجسمهسازان) در گرامیداشت جایگاه «ریما اسلاممسلک» اظهار داشت: امروز در اینجا طیف وسیع علاقهمندان و دوستداران این هنرمند را میبینیم که گواه محبوبیت وی است، ریما شور و هیجان بسیاری به زندگی داشت و این نگاه و بینشی است که در یکیک ما باید جاری باشد، او هنر را زندگی کرد، دانشگاه را زندگی کرد، مرگ را زندگی کرد، امروز قرار نیست بر سوگ وی بنشینیم، بلکه بنا داریم با وی زندگی کنیم.
دیگر سخنران مراسم «رزا اسلاممسلک» خواهر او بود، که از عشق ریما به زندگی گفت: ریما به من یاد داد عاشقانه زندگی کنم، با اینکه دیگر نمیتوانست راه برود و غذا بخورد، اما میگفت خوشبختترین آدم روی زمین هستم. آموختن و آموزش دادن برای ریما یک غریزه بود، او مصداق یک هنرمند اثربخش است.
در ادامه دکتر حمید سوری، پژوهشگر و مدرس دانشگاه افزود: ریما ستارهای بود که درخشید. مهربان، متواضع و آگاه به دوران و زمانه خود بود. به عنوان هنرمند نگاهی باز به رسانه و نگرشی حساس و دقیق به موضوع داشت و نگاهش به مجسمه پویا و گسترده بود، کندوکاو در خود و تجربه چیستی زندگی و توجه به هویت، نه به عنوان تم نخنما شده از خصوصیات وی بود، بر عنصر ایران آگاه بود و به آموزشهای موروثی توجه نمیکرد بلکه خودش دائم مشغول تحقیق و پژوهش بود.
وی ادامه داد: ریما تلاش و کوشش فوقالعادهای داشت و در مقام یک پژوهشگر به دو مقاله توجه زیادی داشت، مقاله نقش رنگ در پیکرهای انسانی دوره نوسنگی و مقاله مفهوم طرد در اندیشه ژولیا کریستوا و بازتاب آن در هنر فیگوراتیو معاصر که در آنها از واژگان پیچیده استفاده شده است.
در بخش دیگری از این مراسم صالح نجفی، پژوهشگر حوزه فلسفه و مترجم گفت: مرگ، برخی انسانها را از زمانی که زنده هستند زیباتر میکند و با برخی از انسانها مانند مجسمه سازان قرون وسطی عمل میکند. سرطان گاهی مثل یک هنرمند نابغه و گاهی بیرحم رفتار میکند، سرطان سیما و پیکر ریما را خورد و تراشید و آن را روی بستری که زیباتر و شادابتر شد، برد.
نجفی افزود: ریما در اواخر زندگی باید موها را میتراشید و هر چه به سمت مرگ میرفت زیباتر میشد، گاه سرطان سیمای زیبایی را خلق میکند، او در طول زندگی این زیبایی را تجربه کرد و به اطرافیانش امکان روئیت این زیبایی، وقار و متانت را داد. نتیجه این تقلا و عشق، انسانی شد که مبارزه با مرگ، او را به هنرمندی بینظیر تبدیل کرد.
ژینوس تقیزاده، هنرمند و دوستِ ریما نیز افزود: از ریما بسیار چیزها آموختیم، ورای نگاه کنجکاو و شاعرانهاش در هنر، در نگاهش به زندگی و بودن، از شوقش به زندگی کردن، شادمانه زندگی کردن، سفر رفتن و تجربه کردن... از روش مواجهاش با پدیدهای که به عنوان مهمان ناخوانده ازش نام میبرد؛ روش به غایت خلاقانهاش برای هر روز کشف کردن.
ریما اسلاممسلک متولد اردیبهشت ۱۳۵۱ در رشت بود. از سال ۷۱ در دانشکده هنرهای زیبای تهران به عنوان دانشجو مجسمهسازی مشغول به تحصیل شد. سالها عضو هیات علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و دانشجویان بسیاری را در این عرصه تربیت کرد، از سال ۸۰ در دوسالانهها و مسابقات و نمایشگاههای مختلفی به عنوان داور و عضو هیات انتخاب حضور داشت و مقالات زیادی در نشریات آکادمیک فارسی و انگلیسی زبان منتشر کرد که همگی مربوط به علایقش در مورد مجسمههای فیگوراتیو، مجسمهسازی مدرن، الکساندر کالدر و آرا ژولیا کریستوا بوده است.
در سال ۹۰ سه نمایشگاه انفرادی با عنوانهای طبیعت بیجان، بیگانهای در من پرسه میزند و فراموشی را برگزار کرد.
در آیین گرامیداشت «ریما اسلاممسلک» ضمن نمایش فیلم، شاگردان این هنرمند به اجرای پرفورمنس با شعر پابلو نرودا و اجرای موسیقی پرداختند.