خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد:

با فشار و دخالت دستوری ساختار زندگی مردمان روستا را بهم ریختیم/ طرح «روستای نمونه گردشگری» فاجعه بود/ توریست‌ها گاه هنجارشکنی‌های وحشتناکی می‌کنند

با فشار و دخالت دستوری ساختار زندگی مردمان روستا را بهم ریختیم/ طرح «روستای نمونه گردشگری» فاجعه بود/ توریست‌ها گاه هنجارشکنی‌های وحشتناکی می‌کنند
کد خبر : ۸۰۱۵۷۰

مهدی باقری که سه مستند «خور بر کرانه کویر نمک»، «زیارت در مه» و «سما در میان دره‌ها» را کار کرده است، از تغییر چهره روستاهای ایران طی ۵۰ سال اخیر و مهاجرت‌های گسترده و افزایش بیکاری ناشی از آن می‌گوید و اینکه چگونه فشار و دخالت دستوری، ساختار و نظامی که به‌صورت سنتی در روستا وجود داشته، امروز از بین رفته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مهدی باقری در مجموعه مستند «خاطرات روستا» که در قالب مونوگرافی بودند سه فیلم «خور بر کرانه کویر نمک»، «زیارت در مه» و «سما در میان دره‌ها» را کار کرده است؛ فیلم‌هایی که مواجهه‌ای با سه نقطه با سه ویژگی مختلف قومی و دو ویژگی جغرافیایی و مقایسه‌ای در قالب مونوگرافی از دهه ۴۰ و ۵۰ تاکنون بود. دو فیلم روستاهای سما و زیارت با مونوگرافی ساخته شد که توسط هوشنگ پورکریم نوشته شده بود و فیلم خور بر اساس دو کتاب آماده شد.

چگونه روستاهای درون‌زا در عرض ۵۰ سال تبدیل به جوامعی مصرفی شدند؟

مهدی باقری با اشاره به اینکه ویژگی‌های این سه منطقه به لحاظ فرهنگ، روابط اجتماعی، آئین، جغرافیا و معیشت متفاوت است، گفت: در سه فیلم نشان دادیم که چگونه این سه روستا از روستاهایی درون‌زا که روی پای خود بودند در عرض ۵۰ سال تبدیل به جوامعی مصرفی شدند که احتیاج به کمک دارند.

باقری یادآور شد: برداشت من از حضورم در بین مردم این سه نقطه این بود که تمام زیرساخت‌های اجتماعی، فرهنگی و تولیدی این مکان‌ها بهم ریخته است.

افزایش مهاجرت به دلیل از بین رفتن فرهنگ، آیین و تولید روستایی

این مستندساز ادامه داد: وقتی در مورد مهاجرت از روستاها صحبت می‌کنید مدیران برنامه‌ریز می‌گویند تنها هشت درصد جامعه روستایی داریم. چرا این آمار به هشت درصد رسیده است؟ چرا بار جمعیتی را به کلان‌شهرها و شهرهای کوچک‌تر آورده و حاشیه‌نشینی را به وجود آورده‌ایم؟ اینها مهاجرانی هستند که به دلیل اینکه نمی‌توانند فرهنگ، آیین و تولید درون‌زای خودشان را که باعث می‌شد چرخه زندگی‌شان بچرخد، حفظ کنند و توسط قوانین بالادستی از بین رفته است، مهاجرت کرده‌اند.

باقری با ذکر مثالی تصریح کرد: به طور مثال، وقتی از جامعه دامداری مانند روستای زیارت، دام را می‌گیرید و جایگزینی به آنها نمی‌دهید، اولین اتفاق این است که باید مواد خوراکی و پوشاکی که قبلا خودشان تامین می‌کردند را از بیرون تامین کنند. در چنین جامعه‌ای مردم مجبور به فروختن زمین‌هایشان می‌شوند در نتیجه کم‌کم زیارت تبدیل به روستایی توریستی می‌شود که بخش بسیار کوچکی از خود اهالی در آن زندگی می‌کنند. یعنی فرهنگ متنوع دیگری وارد فضای توریستی می‌شود که همه تغییرات اجتماعی و فرهنگی آنجا را ظرف ۴۰-۵۰ سال به وجود می‌آورد.

 طرح «روستای نمونه گردشگری» فاجعه بود

او تاکید کرد: بخش فاجعه این است که یکسری روستا را تبدیل به «روستای نمونه گردشگری» کرده‌ایم؛ روستا را سنگ‌فرش می‌کنیم بعد به آن روستایی می‌گوییم نمی‌توانی دام‌ات را به روستا بیاوری درحالی‌که از طریق این دام زندگی می‌کند. می‌گویند باید خانه‌ات را عوض کنی چون ضد زلزله نیست درحالی‌که این خانه‌ها قبلا از چوب جنگلی ساخته می‌شده که به دلیل قرار گرفتن در گسل، اتفاقا ضد زلزله هم بوده‌اند.

باقری تصریح کرد: حالا ما وارد دهی می‌شویم که از آن نوشته‌های مونوگرافی‌نویس دهه ۴۰ و ۵۰ تقریبا هیچ‌چیز وجود ندارد جز بخشی از مردمی که می‌توانند خاطره‌هایی را تعریف کنند.

فرهنگ مردم روستایی تبدیل به خاطره شده است

کارگردان مستند «خور بر کرانه کویر نمک» تصریح کرد: درواقع درباره روستاهایی حرف می‌زنیم که فرهنگ‌شان تبدیل به خاطره شده و مردم‌شان با نوستالژی درباره زندگی‌شان صحبت می‌کنند. پس ساختار فیلم‌ها خیلی وابسته به این است که چه اتفاقی در آن نقطه افتاده است. در مورد خور و بیابانک اتفاق دیگری رخ داده؛ الان تبدیل به شهر شده درحالی‌که چند دهه پیش بارانداز کویر ایران بود.

باقری با اشاره به ویژگی‌های پیشین این روستا گفت: تمام کاروان‌هایی که از سمت جنوب به شمال و غرب به شرق و برعکس می‌رفتند در این نقطه به دلیل اینکه هم نخلستان بزرگ و معروفی و هم آب فراوانی از چشمه و دو قناتش داشته، اقامت می‌کردند. هنوز هم این چشمه‌ها کار می‌کند اما از نخلستان خبری نیست. درحالی‌که معیشت مردم خور بر اساس درخت نخل بوده است. تازه اینکه می‌گویم درباره دهه ۸۰ است. چراکه درخت‌های خوب به دلیل ورود نخل‌های غیربومی دچار آفت می‌شود و تمام درخت‌ها قطع و سوزانده می‌شود تا آفت از بین برود. درحالی‌که شعرای این خطه اشعارشان در مورد نخل و شتر و هرچه می‌دیدند بوده اما الان شعرها درباره چیزهایی است که دیگر وجود ندارند و نسلی که می‌توانست آنجا زندگی کند به شهرهای دیگر مهاجرت کرده و ساکنان هم اغلب کارمند دولت‌اند.

با فشار و دخالت دستوری ساختار زندگی مردمان روستا را بهم ریختیم

باقری با اشاره به فیلم سومش که درباره ده سما بود، گفت: دامپروری این روستا کم شده اما عرق جوانان باعث شده به آن برگردند. درحالی‌که شغلی وجود ندارد و تعداد خانوار ساکن به ۶۰ خانواده هم نمی‌رسد. در این سه فیلم متوجه شدم ما از بیرون و در شهرهای بزرگ به عنوان مدیر نشسته‌ایم و تصمیم می‌گیریم در یک نقطه از کشور چه اتفاقی بیفتد. اما متوجه نیستیم که با تغییر قانون، دستورالعمل، همه ساختار و نظامی که به صورت سنتی وجود داشته از بین می‌رود و روابط اجتماعی این آدم‌ها به دلیل اینکه دیگر نمی‌توانند تولیدی داشته باشند، تغییر می‌کند. مهاجرت کرده، فقیر می‌شوند، حاشیه‌نشینی شهرها ایجاد می‌شود و... به همین دلیل با اینکه من اساسا فیلم‌ساز شهری و اجتماعی هستم وقتی آقای ورهام این پیشنهاد را به من دادند، پذیرفتم.

او یادآور شد: در این سه قسمت سه اقلیم مختلف را نشان دادیم بر اساس اینکه چطور از بیرون به آنها فشار آوردیم و به صورت دستوری وارد رابطه شدیم و همچنین نقش منفی شوراهای ده را نشان دادم که انتخاب می‌شوند تا دستور بالادستی را اعمال کنند و نمی‌دانند یک روستایی به جای اینکه خیابان محل زندگی‌اش سنگفرش باشد به این احتیاج دارد که بتواند کنار دام خود زندگی کند. حالا او مجبور است از شیر پاستوریزه استفاده کند؛ اگر روزی شیر یا گوشت به ده نرسد مجبور است آن را از غذای خود حذف کند پس اینها از لحاظ خوراک هم دچار تغییر شده‌اند. ما دخالت کردیم و از بیرون این ساختار را بهم ریختیم. فکر می‌کنم مهم‌ترین ویژگی این مستندها این است که همین دخالت را نشان می‌دهد. حتی اگر در ابتدا این دخالت با حسن‌‌نیت بوده امروز به جایی رسیده که فقط هشت درصد جامعه کهنسال در روستاها زندگی می‌کنند.

صنایع‌دستی تخت جمشید مجسمه‌های چینی شده بود

باقری با اشاره به تغییر سبک زندگی مردم این روستاها تصریح کرد: صنایع‌دستی مردم خور بر پارچه و کرباس مبتنی بوده و برای مصرف خودشان تولید می‌کردند اما الان در این روستا تنها دو نفر کرباس می‌بافند. یا قبلا چادر سفید سر می‌کردند اما الان از چادر مشکی استفاده می‌کنند با اینکه دو نفر می‌بافند اما خودشان حاضر نیستند آن را استفاده کنند. اتفاقی که برای اصفهان هم افتاده و خود مردم صنایع‌دستی خودشان را استفاده نمی‌کنند و نسل جوان هم از آن حمایت نمی‌کنند.

کارگردان مستند «زیارت در مه» ادامه داد: در خور یا زیارت با اینکه هم‌زمان که کارگاه‌هایی که بیمه و گواهی‌نامه کارگاه صنایع‌دستی دارند و تولیدشان طوری است که می‌توانند تمام آنجا را پر کنند اما دو نفر با ماشین می‌آیند روسری چینی می‌فروشند و همه هم آن را می‌خرند و کسی هم اعتراض نمی‌کند.

باقری خاطرنشان کرد: در تخت جمشید که گردشگر خارجی‌اش بیشتر از هر کجای دیگر کشورمان است و باید در آن صنایع‌دستی اورجینال ارائه کنی هم زمانی مجسمه‌هایی که می‌فروختند چینی بود؛ آن هم زیر نظر میراث فرهنگی. مدیریت‌مان را در مناطق‌مان از دست داده‌ایم و فقط می‌گوییم درآمدی دارند و اسمش را روستای نمونه گردشگری می‌گذاریم. بدترین قسمت این است که شوراهای ده همراه مردم نیستند و کاملا با ترس و لرز دستور و اوامر بخشداری‌ها و نهادهای بالادستی را اجرا می‌کنند. نه فقط به خاطر بودجه، که مسائل طایفه‌ای هم دخیل است. مثلا ده زیارت آب فراوان داشته، اما خودش آب برای خوردن ندارد آب با پمپاژ از رودخانه به گرگان برده می‌شود اما خود ده آب ندارد. خب در چنین شرایطی چرا باید کسی به صورت دائمی در ده بماند؟

برخی توریست‌ها رفتارهای فرهنگی نداشته و گاهی هنجارشکنی‌های وحشتناکی می‌کنند

او ادامه داد: در خور چند اقامتگاه گردشگری ساخته‌اند؛ اما چرا گردشگر باید به خور بیاید وقتی از نخلستان معروفش اثری نمانده است؟ درحالی‌که چنین اقامتگاهی که می‌تواند درآمد پایداری ایجاد کند به خاطر مخالفت برخی در حال تعطیلی است.

باقری خاطرنشان کرد: از سویی دیگر، برخی توریست‌های ما در مناطق مختلف رفتارهای فرهنگی نداشته و گاهی هنجارشکنی‌های وحشتناکی می‌کنند که باعث می‌شود مردم محلی هم نتوانند با گردشگر کنار بیایند.

از گردشگری مناطق کویری فقط آفرود و اقامت شبانه در کویر مانده است

کارگردان «سما در میان دره‌ها» یادآور شد: در مناطق کویری از توریست، فقط آفرود و اقامت شبانه در کویر مانده در صورتی که فقط کافی است یک‌بار کتاب «عبور از صحاری ایران» آلفونس گابریل را خوانده و مسیر او را طی کنند. در چندین سال، بلایی که ما سر این سرزمین آوردیم در طول ۲۵۰۰ سال اتفاق نیفتاده بود؛ چه از طریق قوانین بالادستی و چه از طریق گردشگران.

باقری تصریح کرد: از همه بدتر اینکه احساس هویت‌بخشی به نقاط مختلف ایران را از مردم گرفته‌ایم و آنها به دنبال این‌اند که هویتی پیدا کنند برای همین مهاجرت می‌کنند.

سفارش‌دهندگان دنبال فیلم‌های دراماتیک هستند نه مستندهای اسنادی

باقری همچنین با اشاره به مشکلات تولید مستند گفت: بزرگترین مشکل در تولید این است که خیلی از ما و کسانی که کار سفارش می‌دهند، فیلم‌هایی می‌خواهند که دراماتیک و حتی غیر واقعی باشد. در واقع حوزه واقعی سینمای مستند را که جمع‌آوری اسناد است از یاد می‌برند و یادشان می‌رود که همین فیلم‌ها ۲۰ سال بعد می‌تواند یک سند باشد.

او با تاکید بر اینکه «سینمای مستند ما در تولید این‌گونه فیلم‌ها کم‌کار است» گفت: به دلیل اینکه توجه مدیریتی وجود ندارد و مدیران این نگاه را ندارند که بودجه‌شان را به این‌گونه فیلم‌ها اختصاص دهند. از همه مهم‌تر اینکه جذابیت‌های این نوع فیلمسازی برای ما بیشتر بخش جشنواره است.

این مستندساز با بیان اینکه مستند واقعی هم می‌تواند دراماتیک باشد، تصریح کرد: موجی از مستندهایی که در ۵-۶ سال اخیر ساخته شده و برای مخاطب عام روی پرده سینما می‌رود تصور غلطی را بین مستندسازان جوان به وجود آورده است. اما واقعیت این است که مهم‌ترین مستندهای دنیا مستندهای اسنادی هستند و باید این فیلم‌ها بیشتر ساخته شوند.

تلویزیون مستندهایی می‌خواهد که در جشنواره‌های بین‌المللی و سینما حقیقت ارائه دهد

باقری با تاکید بر اینکه به وجود آوردن اسنادی که بتوان ۲۰ سال بعد به آنها استناد کرد وظیفه‌ای است که برعهده همه مستندسازان است، گفت: اما این روند در سینمای مستند ما کمرنگ است چون بودجه‌های سینمای مستند چه در بخش تلویزیون و سینما بسیار محدود است.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: تلویزیون گاهی به جای اینکه اثری برای مخاطب تولید و پخش کند از ما می‌خواهد فیلم‌هایی بسازیم که در جشنواره سینما حقیقت و جشنواره‌های بین‌المللی پخش شود در صورتی که وظیفه تلویزیون این نیست.

برخورد مدیران با فیلم‌های مستند، مثل سینمای داستانی است

او ساخت مجموعه ماندگار «خاطرات روستا» از جمله تولیدهای کوتاه مدت و به دلیل حضور فرهاد ورهام دانست و گفت: اگر فردی مانند ایشان که در این حوزه تخصص دارند، نبود که ساخت چنین مجموعه مستندی را پیگیری کند این فیلم‌ها هم تولید نمی‌شد. در نتیجه در چنین فقدانی، نسل ما پیوندش را با ساخت فیلم‌های اسنادی از دست می‌دهد چون مدیران تجربه‌شان این است که باید فیلم‌هایی ساخته شود که مخاطب عام از آن لذت برده و شاد شود یعنی مثل سینمای داستانی با آن برخورد می کنند. نکته اشتباهی که مدام تکرار می‌کنند این است که جامعه روستایی ما خیلی جامعه کوچکی است چرا باید در این زمینه تولید فیلم داشته باشیم؟

مهدی باقری با اشاره به اینکه «برنامه مستندسازی تمام تلویزیون در شبکه مستند تجمیع شده است» گفت: متاسفانه همه بخش‌های دیگر مستندسازی‌شان را تعطیل کرده‌اند به این بهانه که شبکه مستند هست؛ اما شبکه مستند به لحاظ مالی توان همراهی با همه مستندسازها را ندارد.

او با اشاره به اینکه مجموعه «خاطرات روستا» به تهیه‌کنندگی و پژوهش فرهاد ورهام توانست به ثبت تغییرات و احوال بسیاری از روستاهای مهم ایران بپردازد، اظهار امیدواری کرد اینگونه کارها در ثبت روند تغییرات چهره روستاهای ایران ادامه پیدا کند و گفت: این اتفاق فقط از طریق تلویزیون می‌تواند رخ دهد. هیچ جای دیگری علاقه به کار ثبت ندارد.

مخاطب یک فیلم مستند در مجموع بیشتر از ۵ هزار نفر نیست

باقری با بیان اینکه «این مجموعه‌ها مخاطبان خود را دارند» گفت: مخاطب یک فیلم مستند در مجموع بیشتر از ۵ هزار نفر نیست؛ درحالی که بهترین فیلمی که در هنر و تجربه اکران شده کمتر از این تعداد بیننده داشته است اما یک مخاطب عامِ گذری این مجموعه‌ها را نگاه می‌کند و متوجه تفاوت‌ها می‌شود.

او در پایان تصریح کرد: مشکل اینجاست که فیلم مستند را یا به فیلم مستند تلویزیونی تبدیل می‌کنند چون مصاحبه دارد یا فیلمی که برای اکران است چون گفت‌وگو ندارد. متاسفانه این‌ها تعریف‌های غلطی است که به لحاظ تئوری به وجود آمده و مستندها را دسته‌بندی کرده است. در نتیجه به نظرم مهم‌ترین جایی که ما مستندسازان می‌توانیم کار کنیم چه به لحاظ اسنادی یا دراماتیک، همین شبکه مستند است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز