در گفتوگو با پروفسور سالواتوره لاچیا مطرح شد؛
فیلسوفان و پیشوایان مذهبی گفتوگوهای خود را حول «نور» آغاز کنند
استاد دانشگاه اودین معتقد است: در گذشته، اجماع نظری پیرامون نظام مفاهیم ومفهوموارههای مرتبط با نور، توانسته بود که صلح و آرامش بیشتری برای جهانیان به ارمغان بیاورد و لذا گفتگوی دانشمندان پیرامون آن، میتواند بسیار سودمند باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مفهومواره «نور» در میان ادیان، علاوه بر ایفای نقشی متافیزیکی، به ناحیهای پرقدرت و مبسوط و مرکب در تاریخ بشری بدل شده است. دستکم، تمامی ادیان کهن شرقی و همچنین فرقهها و آیینهای نوظهور برآمده از خاستگاه تمدنی غربی، نسبت خود را در له یا علیه «نور» مشخص کردهاند. با این حال، نور در ادیانی چون یهودیت، مسیحیت، زرتشت و اسلام و آیینهایی چون زروانیسم، مانویسم، حکمت خسروانی و میترائیسم، واجد جایگاهی متعالی، فرا ماده و موثر در رفتارها و حرکات تمدنی، دانسته شده است.
در ایران باستان، دوازده امشاسپندان، به عنوان سرآمدان دریچه تابش نور به عالم، در جایگاهی قدسی قرار داشتند و پس از اسلام نیز، نور در مفاهیم مطروحه دینی و حکمی، خاستگاهی ستوده و جایگاهی غنوده داشت و البته در میان اندیشمندان مسلمان، همچون محیالدین ابن عربی، عینالقضات همدانی، ابن سینا و شیخ شهابالدین سهروردی، هرکدام بر قامت نور، ردایی از اندیشههای خود دوختند از مفهوم نور سیاه در اندیشههای حکیم همدانی تا مفهوم انوار اسپهبدی در اندیشههای حکیم زنجانی، طیف مفهوم، در هر منشور، چون بت عیار به رنگی دیگر درمیآمد. در مسیحیت و یهودیت نیز، جایگاهی منیع در نظامهای سوژهگی اندیشههای این دو دین دارد.
گفتگوی ایلنا با پروفسور سالواتوره لاچیا، استاد دانشگاه اودین تورین و عضو پژوهشی پیوسته مرکز پژوهشی متافیزیک نور در دانشگاه نبراسکا، معطوف به وجوه تشابه در این اندیشه بوده و آن را به عنوان نقطه عزیمتی برای گفتگوی میان ادیان و تمدنها، مورد بازنمایی قرار میدهد. لازم به ذکر است که پروفسور لاچیا، پژوهشهای گستردهای در رابطه با تبارشناسی مفاهیم پیرامون «نور» در آسیا و به ویژه ایران و اسلام داشته است.
آیا مفهوم نور، در میان ملل و ادیان مختلف، جایگاهی یکسان دارد؟ بازتاب این مفهوم در مطالعات میانفرهنگی چگونه است؟
نور، همانطور که یک موضوع کاملا مرتبط با علم فیزیک و ذرات سیال است و موضوع پیرامونی نیز در علوم مختلفی نظیر کشاورزی، شیمی، زیستشناسی و پزشکی هست، با این حال یک موضوع محوری در مطالعات متافیزیک، فلسفه، عرفان و ادیان است. در میان برخی از یهودیان افراطی که جنتیلیه نامیده میشوند، استناد به کتاب اشعیای مقدس است که یهودیان را به عنوان نور میان ملتها، یا قوم برگزیده و هدایتگر معرفی میکند. در میان مسیحیان یهودی (اونجلیستها) نیز چنین دیدگاه رادیکالی و افراطی رایج است. اگر به سمبل منورا یا چندمشعل بزرگ، به عنوان نماد اسرائیل هم نگاه کنید، میبینید که این نگاه افراطی در میان نهادهای سیاسی این دین نیز رخنه کرده است. در میان بوداییها نیز نور به عنوان یک سمبل از عبور از رنجها، تکوین یافته است که نمادی از عبور از مرحله جهل و تاریکی و آلایش به مسائل مادیست. درواقع در مکاتب بودیستیک و هندویی، نور ماهیت کاملا عرفانی دارد و علاوه بر اینکه جایگاهی پالاینده در میان پیروان این ادیان دارد، خود نیز، به عنوان محصول نهایی یک فرآیند ریاضتی، به شمار میرود. در میان پیروان حضرت مسیح (ع)، این مفهوم، دارای پیچیدگیهای فراوان است و در کتاب مقدس (انجیل)، مضامین متنوعی برای توضیح این مفهوم بکار رفته است.
در ادیان ایران باستان این مفهومواره در چه جایگاهی قرار داشت؟ وابستگی مفهومواره به دین بیشتر بود یا به حکمت دینی باستانی؟
ایران باستان، جایگاه تنوع در دیدگاهها در رابطه با نور است. البته ایرانیها بعد از اسلام هم نتوانستند نسبت به این مفهوم که بارها در کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) تکرار شده، بیتفاوت بمانند و به خوبی توانستند که یک نظام نظری جدید، متناسب با دین تازه خودشان بسازند. در ایران باستان و در دوران امپراتوری اشکانی، آیین و اندیشه میترایی حضور گستردهای در نظام باورهای عمومی ایرانیان داشت. در میتراییسم، نور به عنوان مبداء دنیا در نظر گرفته میشد و همه اجسام آکنده و آمیخته با نور در نظر گرفته میشدند. این نظر بسیار شبیه به دیدگاه مسلمانان نیز هست. در آیین زردشتی نیز، ایزد سور یا خور همواره در جدال و ستیز با ایزد نریسه بود تا جهان همواره در روشنایی بماند و نور، انسانها را از گمراهی نجات دهد. ایرانیها برای شکرگزاری در قبال نعمت نور، جشنهای فراوانی دارند که مهمترین و معروفترینشان همان جشن نوروز است و ایرانیان با لباسهای جالبی که در سراسر سرزمینشان وجود دارد، این روز را گرامی میدارند. جالب است بدانید که نور در آثار ایرانیان از قبیل نقاشی و سایر هنرهای تجسمی نیز، بازتابی شرقی داشته و سایه آثار به سمت چپ میافتاده! این رویکرد هنری و زیباییشناختی در دوران پس از اسلام علاوه بر هنرهای پیشین، به هنرهای مهمی مثل معماری و شهرسازی نیز تسری یافته است.
در ایران اسلامی، نور در چه جایگاهی از ساحت اندیشهورزی را به خود اختصاص داده بود؟
ایران اسلامی متفکرین چندجانبهنگرتری نسبت به دوران باستان داشت. البته به علت تراکم و انباشت یافتهها و دستاوردهای حکمت پیشین در ایران، این چندجانبهنگری در میان متفکرین بعدی تقویت شد. محیالدین ابن عربی با طرح موضوع خیال خلاق، توانست جایگاه جذابی را در میان متفکرین ایرانی به دست بیاورد با اینکه او در اصل متعلق به سرزمین اسپانیا بود ولی به علت نزدیکیهای فکری بسیاری زیادی که با متفکرین ایرانی پس از اسلام داشت، میتوان او را در ذیل تفکرات ایرانیان مسلمان جای داد! ایده نور سیاه که مبحثی بسیار پیچیده و ناشناخته نیز هست، در مرحله بعدی از تعیین تکلیف ایرانیان در قبال مفاهیم فکری مرتبط با نور قرار دارد. سهروردی که به انوار اسپهبدی ایران باستان باورمندی جدی داشت، همچون پیشینیانش مثل ابوالعباس ایرانشهری و ابوعلی سینا، نسبت به حکمت ایران باستان توجه جدی داشت و توانست با طرح یک نظام فکری بسیار قابل توجه، سلسلهای از نمادهای وابسته به حکمت خسروانی ایران را در قبال مضامین مرتبط با نور ایجاد کند.
«متافیزیک نور» چه تاثیری در گفتگو میان متفکران فلسفی، دانشمندان الهیات و همچنین دانشمندان علوم پایه در سراسر جهان میتواند داشته باشد؟
همانطور که میدانید نور، جایگاهی آشکار و پنهان در تمامی نظامهای باوری ـ چه در الهیات و چه در فلسفه کلاسیک ـ داشته و دارد. این وجه اشتراک، به تنهایی میتواند نقطهای برای آغاز گفتگوهای میان فیلسوفان تاریخ و فیلسوفان دینی و شاید، پیشوایان مذهبی هم باشد! هرچند ممکن است که این نگاه را قدری عرفانی یا شرقی بدانید ولی من به این باور دارم که اگر دانشمندان پیرو ادیان مختلف، حول این مفهوم گردهم جمع شوند، میتوانند بسیاری از اختلافات فکری و ذهنی خود را حل کنند یا دستکم دیدگاههایشان را به یکدیگر نزدیکتر از گذشته کنند. من به شما اطمینان میدهم که در گذشته چنین وضعیتی وجود داشته و کافی است تا ما یک بار دیگر آن را به یاد همگان بیاوریم.