استاد مطالعات اسلامی دانشگاه آکسفورد در گفتوگو با ایلنا:
هیولای مرکانتیلیسم برای تغذیه اقتصادی نیازمند اختلافافکنی است/ ایدئولوژیهای به ظاهر دینی علاوه بر پشتیبانهای خارجی، حمایت برخی دولتهای منطقه را دارند
دکتر کریستین شانر معتقد است که برای ایجاد ثبات و کاهش فضای تنشآلود در خاورمیانه، دولتها باید به سمت مذاکره بروند و برای حل اختلافات ایدئولوژیک نیز باید میان رهبران مذهبی کشورهای مختلف، فضای گفتوگو شکل بگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بسیاری از تاریخنگاران عصر مدرن، همانگونه که خاورمیانه را گاهواره تمدن میدانند؛ گاهواره ادیانش نیز میدانند. آنجا که همه ادیان ابراهیمی از قبیل اسلام، مسحیت، یهودیت، زرتشتی و صابئین مندائی از این خطه برخواستند و کوشیدند تا ندای وحی الهی را به گوش همه جهانیان برسانند و در پی یکدیگر، بشر را به مسیر صلح هدایت کنند. با این حال، همین سرزمین خاورمیانه که زاینده بزرگترین تمدنهای تاریخی ـ به تعبیر ویل دورانت ـ بود، همزمان آئینهای شبهدینی و غیروحیانی را نیز در دامان خود پرورد و تا عصر کنونی نیز، در برخی از نقاط این خطه پهناور و پرجمعیت، خوانشهای رادیکال از دین و امر دینی، باعث بروز آشوبهای فراوان شده است؛ با مروری ساده در دیباچه خاطر، میتوان دود شعلههایی که توسط افراطگرایانی نظیر القاعده، النصره، داعش، طالبان، الشباب، احرارالشام، جیشالعدل، جندالله و گروهکهای تروریستی بسیار دیگر، در چشمگاه خاورمیانه به پا شد را، هنوز استنشاق کرد! دکتر «کریستین شانر» استاد گروه مطالعات اسلامی خاورمیانه در گفتوگوی پیشرو، به بخشهای از ریشههای چگونگی و چرایی بروز بحران در خاورمیانه پرداخته است.
همانطور که میدانید خاورمیانه را گاهواره تمدن و ادیان میدانند با این حال، تصویر ناخوشایندی که این روزها توسط رسانههای غربی از این ناحیه استراتژیک جهان برای بینندگان جهانی مخابره میشود، تصویری یکسره آمیخته با آشوب است. این تصاویر قرار است که علیه دین به کار گرفته شود یا علیه اسلام؟
شاید بهتر باشد که تا اندازهای متفاوت به این پدیده نگاه کنیم! خاورمیانه منطقه بسیار ثروتمند و پراهمیتیست که علاوه بر چاههای نفت، نگهبان دریچههای مهم و پرعظمتی در تاریخ بشریست. ادیان نیز از یک سیر فرآیندی در تاریخ برخوردارند و هر دینی در پی دین پیشین آمده بود. با این حال، ریشه اختلافات و آنچه که در خاورمیانه بروز یافته است، در اختلافات دینی نیست! بلکه ریشه در خوانشهای غلیظ ایدئولوژیک دارد. این را میتوانید از راستگرایان افراطی آخرالزمانی یهودی در اسرائیل (رژیم صهیونیستی) تا افراطگرایانی مانند داعش و النصره ببینید!
دخالت قدرتهای خارجی در خاورمیانه با انگیزه دسترسی به ثروت این منطقه در تشدید اختلافات دینی چه تاثیری دارد؟
اگر این یک سوال سیاسی است، من یک سیاستمدار نیستم و اگر این یک پرسش تاریخیست باید به شما در رابطه با عصر استعمار بگویم. یک هیولای تاریخی به نام مرکانتیلیسم در تاریخ بشر وجود دارد که باید مطالعات گستردهای در رابطه با تاریخ آن صورت بپذیرد. در عصر استعمار کشورها میکوشیدند تا با یک رویکرد مرکانتیلیستی، بدون توجه به مسائل انسانی، به حداکثرسازی منافع خود از طریق افزایش ثروت بپردازند و دقیقا یکی از رویکردهای مرکانتیلیستهای استعمارگر، تضعیف کشوری بود که از آن تغذیه اقتصادی داشتند! به این معنا که آنها میکوشیدند تا این کشورها را به حدی ضعیف کنند که هرگز نتوانند روی پای خودشان بایستند و یکی از ابزارهای این ضعف، ایجاد اختلاف میان مردمان آن مناطق بود! این اختلافات بعضی وقتها مذهبی بود و بعضی وقتها نژادی و قومی بود. این اتفاق در آفریقا، آمریکای لاتین و اقیانوسیه نیز افتاد. درواقع این یک شیوه استعماری بود و تنها منحصر به خاورمیانه نبود.
گسترش رویکردهای ایدئولوژیک در میان پیروان ادیان مختلف در خاورمیانه، آیا فقط ریشههای درونی دارد و یا محرکهای بیرونی نیز در این زمینه تاثیر داشتهاند؟
دنیا سرشار از ایدئولوژیهای رنگارنگ است و بیشتر این ایدئولوژیها با یکدیگر اختلافات مبنایی و بنیادین دارند. در اروپا نیز این اختلافات ایدئولوژیک وجود دارد و در تمامی کشورهای اروپایی، جریانات سیاسی حاکم و یا اپوزیسیون با یکدیگر اختلافات ایدئولوژیک و عمیق و ـ در بعضی مواقع ـ حتی شدید دارند! اینکه در خاورمیانه، اختلافات ایدئولوژیک به درگیریهای نظامی منتهی میشود، دلایل پیچیده و متنوعی دارد! و نمیشود با یک یا چند دلیل در رابطه با آن قضاوت نهایی کرد وگرنه دچار سطحینگری در قضاوت میشویم. بسیاری از ایدئولوژیهای به ظاهر دینی در خاورمیانه، هرچند محرکها و پشتیبانهای خارجی نیز دارند، اما از حمایت برخی از دولتهای خاورمیانه نیز برخوردار هستند که من نمیخواهم به اسم آن دولتها اشاره کنم. بخشی از فضای تقویت و تثبیت این گروههای سلفی و بنیادگرای ایدئولوژیک، تحت تاثیر رقابتهای قدرتهای درون منطقه خاورمیانه به وجود آمده که البته نتایج خوشایندی برای مردم منطقه و پیروان ادیان گوناگون نیز، به وجود نیاورده است. رقابت قدرتهای درون منطقهای هم، انگیزههای اقتصادی، سیاسی و ژئوپولیتیک دارند و ـ البته در بعضی موارد ـ رقابتهای ایدئولوژیک دارند. با این حال پارامترهای متعدد دیگری هم در این زمینه نقش دارند.
راهکار برون رفت از آشوبهای کنونی خاورمیانه چیست؟ آیا اجماعی جهانی برای برقراری آرامش و ثبات در خاورمیانه ایجاد خواهد شد؟
سالهاست که بشر برای دستیابی به آرامش فردی و اجتماعی، فهمیده که باید برای حل مشکلاتش از سازوکارهای حقوقی و همچنین گفتوگو و مذاکره استفاده کند. دولتهای رقیب و همچنین، حامیان خارجی آنها، باید بتوانند برای ایجاد آرامش در خاورمیانه، با یکدیگر مذاکره کنند. رهبران دینی و مذهبی مسلمان، یهودی و مسیحی نیز، باید بتوانند در رابطه با اختلافاتشان، با یکدیگر گفتوگو کنند. دانشمندان کشورهای مختلف نیز باید بتوانند در فضایی آرام به تبادل دانش با یکدیگر بپردازند و در کاهش اختلافات نقش موثری داشته باشند. افزایش همکاریهای اقتصادی میان کشورها نیز میتواند نقشی اساسی در کاهش تنشها و اختلافات داشته باشد. با این حال، من چشمانداز مثبت و روشنی از برقراری ثبات در خاورمیانه را در آیندهای نه چندان دور میبینم و امیدوارم که همه مردم جهان در صلح و آرامش زندگی کنند.