بدلکار فیلمهای شکارچی، اسکایفال و یوگای کونگفو در گفتوگو با ایلنا:
بدلکاران هیچ امنیت شغلی ندارند/ گفتند بدلکاری هنر نیست تا در جشنواره فجر باشد/ همچنان به دنبال برگزاری جشنواره بدلکاری در ایران هستم
ارشا اقدسی با بیان اینکه هیچ حوزه ورزشی و سینمایی از بدلکاران حمایت نمیکند، گفت: در شرایط فعلی هیچ امنیت شغلی برای بدلکاران وجود ندارد. به نوعی وقتی پروژهای پول ما را نمیدهد، هیچ شکایتی نمیتوانیم بکنیم. چون اگر شما بخواهید از تهیهکننده ایکس شکایت کنید، طبیعتا جایگاهی که برای شکایت به آن مراجعه کردید، طرف تهیهکننده را میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بدلکاری یکی از حرفههای مهم در سینمای جهان به شمار میآید که سینما و تلویزیون ایران نیز از آن بیبهره نیست ولی شاید به دلیل فقدان ژانر اکشن در ایران هنوز بدلکاران ایرانی آنچنان که باید نتوانستند پتانسیلهای خود را به نمایش بگذارند و هنوز در جشنواره ملی فجر نیز هیچ جایگاهی ندارند.
بدلکاری در فیلمهای شکارچی، اسکایفال، مرگ روشنایی و یوگای کونگفو ازجمله فعالیتهای ارشا اقدسی در پروژههای خارجی به شمار میآید. به این بهانه با این بدلکار بینالمللی که از بدلکاران مطرح ایرانیست و به گفته خود سابقه حضور در ۲۰ پروژه بینالمللی را دارد، گفتگو کردیم.
در حال حاضر سازندگان آثار نمایشی تا چه اندازه به حضور بدلکاران حرفهای در اثر خود اهمیت میدهند؟ بهطور کلی بدلکاران در سینما و تلویزیون چه جایگاهی دارند؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم که این موضوع بستگی به شخص کارگردان، تیم تهیه و عوامل آن دارد و موضوع خیلی متغیری است. بیشتر مواقع علاقه به حضور بدلکاران وجود دارد ولی این علاقه به خیلی از دلایل کم میشود که از جمله آن میتوان به بحث مالی و تجربه کارکردن با گروههای آماتور و غیراستاندارد اشاره کرد که به نوعی خاطرات بدی از خودشان بهجا گذاشتند و سبب ایجاد ذهنیت منفی نسبت به بدلکاری در آن گروه شدهاند.
درباره جایگاه بدلکاران نیز باید بگویم که جایگاه هر گروهی متفاوت است. جایگاه گروه ما با توجه به تجربههای متعدد که در این سالها انجام دادیم، بسیار ویژه است، بهطوری که در حال حاضر برای بدلکاری سریالهای آمریکایی از من دعوت میکنند. همینطور برای بدلکاری خیلی از فیلمهای هالیوودی و بالیوودی از تیم ما برای کار کردن دعوت میشود که این نشان میدهد جایگاه بدلکاری ما در دنیا خیلی بالاست، اینکه در ایران چقدر آن را میشناسند، نیز جای بحث دارد.
یکی از جاذبههای سینما در آن سوی مرزها حضور بدلکارانی همچون آرنولد، جکیچان و... است که در ادامه فعالیت خود کار بازیگری را پیش گرفتند و تبدیل به سوپراستارهای با ارزشی شدند، آیا بدلکارانی در ایران هستند که چنین امکانی را پیدا کرده باشند؟ به طور کلی سینما و تلویزیون ایران تا چه اندازه این امکان را در اختیار بدلکاران قرار میدهد؟
آرنولد بدلکار نبود، تنها جکیچان بدلکار بوده و بعد از آن وارد دنیای بازیگری شده است. حتی تام کروز که در حال حاضر بیشتر بدلکاریهای نقش خود را انجام میدهد؛ به این دلیل بوده که تهیهکننده کار خودش است و اجازه این کار را دارد چراکه در شرایط نرمال تیم تولید اجازه نمیدهد که جان بازیگر به خطر بیفتد. به این خاطر که اگر اتفاقی برای بازیگر بیفتد، پروژه میخوابد.
در ایران فعلا چنین داستانی وجود نداشته که بدلکاری تبدیل به یک سوپراستار بشود. البته برای من پیش آمده که خیلی از کارها را خودم بازی و بدلکاری کنم. به عنوان مثال من در فیلم Dying of the Light با نیکولاس کیج همبازی بودم و برای نقش خودم بدلکاری هم کردم. کارگردانی این فیلم پل شرایدر معروف است که فیلمنامه تاکسی درایور را نوشته و رابرت دنیرو با آن فیلم تبدیل به سوپراستار شد.
اینکه چقدر سینما این امکان را به بدلکاران میدهد، باز به کارگردان برمیگردد. کارگردانهایی هستند که میدانند این بدلکارها توانایی بازی هم دارند و از آنها استفاده میکنند. به نوعی این موضوع به شناختی که کارگردانها از بدلکارانی که توانایی بازی دارند، مربوط میشود.
آیا از حیث اقتصادی میتوان بدلکاری در سریالها و فیلمهای سینمایی ایران را به عنوان یک شغل درنظر گرفت؟ از حیث امنیت شغلی و دریافت منابع، چه تفاوتی بین بدلکاری در ایران و کشورهای خارجی وجود دارد؟
به شخصه به هر کسی که میخواهد وارد این حرفه شود، میگویم که بدلکاری شغل نیست چراکه هیچ حوزه ورزشی از بدلکارها حمایت نمیکند و متاسفانه طبعا هیچ حوزه سینمایی نیز از بدلکاران حمایت نمیکند. به اعتقاد من؛ تا زمانی که بدلکاران در جشنوارههای سینما و تلویزیون جایگاهی نداشته باشند؛ جدی دیده نمیشوند و این موضوع خیلی مهمی بوده و به نوعی حضور بدلکاران در سینما و تاثیرگذاری آنها غیرقابل انکار است.
چطور ممکن است برای بدلکاری که یک ثانیه آن هزینه بالایی دارد و به اندازهای تاثیرگذار است که در آنونس بیشتر فیلمها از صحنههای آن استفاده میشود، در جشنوارهها جایگاهی قائل نشد. همانطور که عکاسی، طراحی پوستر و موارد دیگر در جشنواره فجر سیمرغ میگیرند، بدلکاری نیز باید در جشنواره حضور داشته باشد. ولی در حال حاضر به این صورت نبوده و با توجه به این شرایط، امنیت شغلی هم برای بدلکاران وجود ندارد. به نوعی وقتی پروژهای پول ما را نمیدهد، هیچ شکایتی نمیتوانیم بکنیم. چون اگر شما بخواهید از آقای تهیهکننده ایکس شکایت کنید، طبیعتا جایگاهی که برای شکایت به آن مراجعه کردید، طرف تهیهکننده را میگیرد. چراکه آن تهیهکننده چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ مادی قویتر است و میتواند محق شود.
چند ماه قبل از برگزاری اولین جشنواره بدلکاری در ایران خبر داده بودید. سرانجام این جشنواره به کجا رسید؟
من همچنان در حال پافشاری هستم و با هزینه شخصی در حال پیش بردن آن هستم. به شدت کار سنگینی است و برایم جالب است که حتی بدلکاران ایرانی هم از آن استقبال نکردند و البته اصلا برایم مهم نیست. چون هدفی دارم و برای آن تلاش میکنم. هدفم آقای علیرضا رضاداد بود که گفتند شغل شما هنر نیست و به همین دلیل در جشنواره جایگاه ندارد. انگیزهام این است که در جشنواره معتبر فجر که در کشور خودم برگزار میشود برای بدلکاری ارزشی قائل نمیشوند و کماکان دنبال آن هستم و کارهایش را انجام میدهم و مطمئنم این کار انجام خواهد شد.
بیشتر شرکتکنندگانی که در برنامه عصر جدید حضور دارند، به انجام حرکتهای فرم و بدن میپردازند، اما در بین داوران این برنامه فردی با تخصص حرکات فرم و بدن حضور ندارد که مورد انتقاد بسیاری است. باتوجه به این موضوع تا چه اندازه نظرهای داوران این برنامه درباره شرکتکنندگان در حوزه فعالیتهای فرم و بدن را درست میدانید؟
در مورد برنامه عصر جدید باید بگویم که اینقدر از وجود این برنامه خوشحال هستم و فکر میکنم که جای آن خالی بوده که حتی اگر اشتباهاتی در رای داورها بوده باشد نیز برایم مهم نیست. چراکه از نظرم اینقدر خود برنامه درست بوده که آن رایهای بعضا کوچکی که داده میشود را تحتالشعاع قرار میدهد. یعنی اینقدر خوبیهای عصر جدید را بیشتر میبینم که نواقص آن به چشم من نمیآید.
علاوه بر این نیز هر برنامهای در ابتدا، یک نوزاد بوده و تا رشد کند و بزرگ شود و عیوب آن برطرف شود، جای کار بسیاری دارد و عصر جدید هم از این موضوع مستثنا نیست. قطعا یکسری اتفاقات درون آن به مرور بهتر و بهتر خواهد شد.
واقعا خوشحالم برای کسانی که در این برنامه شرکت میکنند و به نوعی زندگیهایشان متحول میشود و خوشحالم برای اینکه مردم میبینند که در کشور خودمان چه پتانسیلهای با ارزشی وجود دارد. همچنین همانطور که میبینید، درصد بالایی از این برنامه، از مهارتهای حرکتی و بدنی تشکیل شده که جای خوشحالی بسیاری دارد. چراکه این موضوع نشان میدهد که همه چیز خوانندگی و استندآپ کمدی نیست. اگر شما درصد بازیگری را در این برنامه ببینید، به هیچ وجه قابل مقایسه با مهارت فیزیکی نیست.
ما مهارت فیزیکی را که تا این اندازه در کشور پتانسیل دارد را نادیده میگیریم و به نوعی این برنامه جوابی به جشنواره فجر است که ببینند چقدر آدمهای این تیپی هستند که در مقابل بازیگری و حرفههای دیگر بیشتر مورد استقبال مردم قرار میگیرند.
کلام آخر؟
۱۴ سال است که به صورت مداوم و حرفهای در حال بدلکاری هستم و بالای بیست پروژه خارجی داشتم که حضور در بعضی از آنها آرزوی بزرگترین بدلکاران دنیاست. در فستیوال شوالیههای صربستان، رئیس جمهور این کشور به من لقب شوالیه ایرانی داد. سه سال مداوم است، با هزینه شخصی در فستیوال شوالیهها شرکت میکنم که ۷۰ هزار تماشاگر دارد و به شدت مورد استقبال مسئولین درجه یک قرار میگیرد.
پارسال در همان صربستان اجرایی داشتیم که در پایان آن یک پرچم ۱۵ متری از ایران را باز کردیم و بعد از آن تمام ۷۰ هزار نفر ایستاده ما را تشویق کردند که اتفاق کمی نیست. حداقل توقع ما این بود که سفارت ایران در آنجا از ما حمایت کند و جالب اینجاست که ما آنها را دعوت کردیم و آنها آمدند، لذت بردند و قول و وعدههایی دادند که مثل تمام قولهایی بود که داخل کشور میدهند و هیچوقت به آن عمل نمیکنند.
آنجا به چشم خودم دیدم که حتی حاضر نشدند، فردای روز بعد از نمایش، ما را ببینند و برایم جالب بود که وقتی سفیر به مشاور رئیس جمهور صربستان گفت که بیاییم با هم مراودات فرهنگی داشته باشیم که آنها هم استقبال کردند.
گفتگو: حامد قریب