گفتوگو با کارگردان فیلم بیصدا؛
فاصلهای که بین مردم و دولتمردان بوجود آمده، تعجببرانگیز نیست/ کار فیلمساز جنگیدن با سیاستمداران نیست
حسین شهابی میگوید: فیلمساز وقتی فیلمی میسازد به دنبال این نیست که روی 80 میلیون نفر تاثیر بگذارد بلکه حتی اگر روی 10 نفر تاثیر مستقیم بگذارد، آنها هستند که بر اطرافیان خود تاثیر خواهند گذاشت.
به گزارش ایلنا، حسین شهابی (کارگردان و تهیهکننده سینما) در تازهترین اثر سینمایی خود به نام بیصدا به مشکلات بیماران سرطانی پرداخته است. این فیلم که ابتدا سرطان نام داشت هم اکنون در سینماهای سراسر کشور اکران شده است. به مناسبت اکران این فیلم با کارگردان آن گفتوگو کردهایم.
شما در فیلمهای قبلی مسائل عامه جامعه را مورد بررسی قرار داید اما در بیصدا تمرکز روی بیماری سرطان و مشکلات این بیماران است. دلیل انتخاب چنین سوژهای چه بود؟
من از نزدیک با مشکل بیماران سرطانی آشنا بودم اما اینگونه که خودم یا اطرافیانم درگیر این بیماری باشند، نبوده است البته یکی از دوستان نزدیکم به بیماری سرطان مبتلا شد لذا در طول تلاشهایی که برای مداوای وی انجام میدادیم با واقعیتهایی درباره این بیماری آشنا شدم که من و حتی بسیاری از افراد شاید از آن خبر نداشته باشند. دیدن این واقعیتها محرک اصلی برای نوشتن فیلمنامه شد. البته تلاش کردم با روایت این قصه به بخشی از مشکلات جامعه امروز نیز بپردازم هرچند مخاطبان اصلی این فیلم بیماران سرطانی و خانوادههای آنها هستند و مهمتر از اینکه فیلم در جشنواره نمایش داده شود یا مخاطبان از آن استقبال کنند، برایم مهم بود که حرف خانوادههایی که دچار این بیماری هستند را بتوانم به خوبی بیان کنم. البته متاسفانه سازمانهای دولتی و غیردولتی که در خصوص بیماری سرطان و کمک به این بیماران فعالیت میکنند از ساخت فیلم حمایت نکردند و من آن را با هزینه شخصی خودم ساختم.
به نظر میرسد آنچه در فیلم پررنگتر شده بیشتر مشکلات روحی بیماران سرطانی است و تاثیر رفتار اطرافیان بر آنها که از دارو بیشتر است؟
من در طول تحقیق برای نگارش فیلمنامه این فیلم با بیماران مبتلا به سرطان و پزشکان مختلف صحبت کردم و متوجه شدم که بیشتر این بیماران جدا از هزینههای سرسامآور درمان امیدشان برای بهبودی پایین است و دائم نگران این هستند که اطرافیانشان را از دست بدهند. البته که اطرافیان بیماران تمامی تلاش خود را با مهربانی انجام میدادند تا بیماری درمان شود و مشکلات کم شود اما رفتار برخی اطرافیان با بیماران سرطانی به شکلی است که آنها درد بیماری خود را فراموش میکنند یعنی انگار این بیماران از دور خارج شدهاند و این مساله دردناکتر از خود بیماری است.
به اعتقاد شما رفتار ما ایرانیها که خودمان را انساندوست و مهماننواز میدانیم با موضوعاتی از این دست چیست؟
ما ایرانیها مانند بسیاری از افراد در جهان در ذات خود انسانهای خوب و خونگرمی هستیم اما متاسفانه اخلاقهای بدی نیز داریم که یکی از آنها قضاوتگری است و درباره همه مسائل نظر میدهیم قضاوت میکنیم. این رفتار هم درباره مردم عادی صدق میکند و هم مدیران کشور زیرا به هر حال مدیران از میان مردم عادی انتخاب میشوند به همین دلیل من از فاصلهای که بین مردم و دولتمردان به وجود می آید خیلی تعجب نمیکنم زیرا جنس هر دوی آنها یکی است.
هر رفتاری علتی دارد و ما اگر میخواهیم رفتاری را اصلاح کنیم باید علت آن مساله را کاملا بشناسیم و بعد آن را اصلاح کنیم. اگر بتوانیم رفتارها را با اهرمهای مختلف همچون فرهنگسازی، مصوب کردن و عمل به قانون نهادینه کنیم آرام آرام خواهیم دید که در سطح جامعه بسیاری از رفتارهای بدی که پیش از این رخ میداده، دیگر رخ نمیدهد مثلا یک زمانی مردم در رانندگی از کمربند ایمنی استفاده نمیکردند یا پشت چراغ قرمز نمیایستادند اما به مرور با فرهنگسازی و اعمال قانون استفاده از کمربند ایمنی و احترام به چراغ قرمز نهادینه شد و اگر این روش ادامه پیدا کند میتوانم به شما قول بدهم که 20 سال دیگر حتی اگر دوربینهای کنترلی را نیز بردارند مردم به دلیل آنکه رفتار در دورن آنها نهادینه شده بازهم به قوانین احترام میگذارند. این مساله نشان میدهد که اکثر قریب به اتفاق افراد یک جامعه سیاه و بد نیستند بلکه بیشتر آنها خاکستری هستند که اشتباهاتی را انجام میدهند که از نظر خود اشتباه کوچکی است اما اطلاع ندارند که این اشتباه کوچک میتواند تبدیل به یک مشکل بزرگی شود.
در نهادینه کردن یک رفتار، عملکرد افراد فرهنگی و بخصوص فیلمسازان بسیار مهم است. من وقتی فیلمی میسازم به دنبال این نیستم که فیلم روی همه 80 میلیون نفر تاثیر بگذارد بلکه حتی اگر روی 10 نفر تاثیر مستقیم بگذارند این 10 نفر بر اطرافیان خود نیز تاثیر خواهند گذاشت به همین دلیل معتقدم کار فیلمساز جنگیدن با سیاستمداران نیست بلکه سیاستمداران با خود دائم در حال جنگ هستند و کار او این است که با مخاطب خود ارتباط برقرار کند و گفتوگو کند البته وظیفه فیلمساز هرگز نصیحت کردن نیست بلکه من در برابر تک تک افرادی که به عنوان تماشاچی فیلمم در سالن حضور پیدا میکنند، مسئول هستم و آنها باید بعد از دیدن فیلم من یک نکتهای را دریافت بکنند.
این فیلمها در زمان اکران با حمایت پخشکنندگان و سینماداران همراه نمیشود. این مشکل چگونه قابل حل است؟
با بررسی این وضعیت به دو پاسخ و دلیل مجزا میرسیم دلیل اول که تقریبا همه به آن اشاره میکنند وجود یک مافیا در سینماست که هرچند من خیلی موافق نام مافیا برای این گروه نیستم زیرا افرادی که از آنها به نام مافیا از آنان در سینما نام برده میشوند از پنج نفر بیشتر نیستند. البته هدف آنها ضربه زدن به سینما نیست بلکه رفتار آنها بیشتر از این نشات میگیرد که نظارت درستی بر وضعیت اکران وجود ندارد و چنین رفتارها و مسائلی در حوزه سینما فقط مختص ایران نیست و در همه جای دنیا تقریبا تصمیمگیریهای دورهمی وجود دارد.
پاسخ دوم به این سوال این است که متاسفانه ذائقه و سلیقه مخاطبان عامه سینما به شکلی است که فیلمهای فرهنگی که وجه سرگرمی آنها پررنگ نیست آنگونه که باید مورد استقبال قرار نمیگیرند. به همین دلیل ما به عنوان سازندگان چنین آثاری و دیگران که دغدغهشان حرفهایی است که در این فیلم زده میشود باید با صبوری رفتار کنیم زیرا بعد از چند سال ما میدانیم که با چنین فیلمهایی در زمان اکران چگونه برخورد میشود و حتی من در زمان ساخت آثارم تلاش کردم این صبوری و آگاهی را به بازیگران و عوامل پشت دوربین نیز منتقل کنم به همین دلیل بازیگران و هنرمندانی که با من همکاری میکنند رفتارشان بسیار متفاوت با تهیهکننده و کسی است که فیلمهای گرانقیمت و اصطلاحا پرفروش میسازند و باید با صبوری و آگاهی این گونه فیلمها را ساخت تا به مرور زمان تماشاچی با نگاه کردن به این فیلمها شاید ذائقهاش تغییر کند.